برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

مردِ آرزو های دختر 17 ساله او را شوکه کرد

منبع
ميزان
بروزرسانی
مردِ آرزو های دختر 17 ساله او را شوکه کرد
ميزان/ مريم دختر 17 ساله اي است که به دليل غفلت و ندانم کاري از چنگال ديو صفتان جان سالم به در برده و دست به دامن پليس شده است. ،مريم در حاليکه صدايش لرزان و چهره اي بر افروخته داشت، در حضور سروان مرتضوي مددکار کلانتري 21 عاليشهر اينگونه به بيان مشکلش پرداخت: نمي دانم چطور شروع کنم آمدم که شما مرا کمک کنيد. 17سال سن دارم ، وقتي 12 سالم بود پدرم در اثر بيماري از دنيا رفت و براي هميشه ما را تنها گذاشت. مادرم مجبور بود براي تأمين مخارج زندگي و اينکه دستمان جلوي هر کس و ناکسي دراز نشود ، در شرکت هاي خدماتي کار کند . او ساعت هاي طولاني کار مي کرد تا من احساس کمبود نکنم ولي بيچاره نمي دانست که جواب محبت هايش را اينگونه مي دهم و آبرويش را مي برم! چند سال به همين منوال گذشت و سعي مي کردم در نبود مادرم کارهاي منزل را انجام دهم .هر از گاهي هم سمانه دوستم پيش من مي آمد و ساعاتي را باهم مي گذرانديم . متأسفانه در انتخاب دوست اشتباه کردم و بيراهه رفتم . از طريق سمانه بود که با پسري در شبکه هاي اجتماعي آشنا شدم و از همان روز اول ارتباط مجازي را به بيرون کشانديم ،باهم قرار مي گذاشتيم و به پارک يا کافي شاپ مي رفتيم. هر چند مادر بيچاره ام نبود که ببيند دارم چه غلطي مي کنم و از اوقات فراغت من زياد اطلاعي نداشت.حرف هاي سعيد خيلي به دلم مي نشست، او را مرد آرزوهايم مي ديدم و در کنارش احساس خوشبختي و شاد بودن مي کردم. تا اينکه يک روز با سعيد بيرون که بوديم او پيشنهاد داد که به منزل شان برويم تا کسي ما را با هم نبيند . ابتدا مقاومت کرده ولي نهايتاً با چرب زباني همراهش شدم . وارد منزل که شديم از ديدن چند پسر جوان حسابي شوکه شدم .خواستم برگردم ولي سعيد مانع شد ، قول داد که اتفاقي نمي افتد و مراقبم هست . بعد از کمي نشستن و آشنايي با آنها آرام تر شدم ، ولي بعد از چند ساعت پسرها شروع به دست انداختن من کردند و و مرا مورد آزار و اذيت قرار دادند و سعيد هم فقط نگاه مي کرد و چيزي نمي گفت و هر کاري مي کردم دست از من بر نمي داشتند و مرا مورد آزار و اذيت جنسي قرار دادند. نمي دونستم چطوري از چنگال آن شياطين خودم را خلاص کنم. آنها تهديدم کردند که اگر به کسي درباره اين اتفاق چيزي بگويم، دست از سرم بر نمي دارند ، حتي آنها گفتند که از من فيلم تهيه کرده اند. تا چند روز مات و مبهوت بودم جرأت گفتن به کسي را هم نداشتم و از آن موقع چند بار خواستم خودم را بکشم ، عذاب وجدان داشتم فکر کردن درباره آن اتفاق شده بود کابوس شب و روزم. داشتم ديگه ديوانه مي شدم ، به زحمت با خودم کنار آمدم . به شما پناه آوردم تا کمکم کنيد. امابعد از اينکه مددکار کلانتري با مريم صحبت کرد وي کمي آرام شد و توانست راجع به مشکلش حرف بزند. مادرمريم در جريان موضوع قرار گرفت وقول داد از او حمايت کند. با مشخصاتي که مريم از افراد خاطي داده بود ، با پيگيري مقام قضايي نهايتاً آن چند نفر در مخفيگاه شان شناسايي و دستگير شدند. مجرمين با شگردهاي فني پليس به جرم خود اعتراف نموده و جهت سير مراحل قانوني و کيفر مجازات تحويل مقام قضايي گرديدند. همچنين آموزش هاي لازم در زمينه مهارتهاي زندگي و ارتباطي جهت پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي به مراجع داده شد . با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد