دوربین مخفی در لوستر منزل
خراسان/ مرد 43 ساله که حلقه هاي آهنين قانون بر دستانش خودنمايي مي کرد بار ديگر مقابل قاضي ويژه قتل عمد قرار گرفت تا پيدا و پنهان جنايتي هولناک را فاش کند. به گزارش اختصاصي خراسان او دقايقي قبل توسط کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي به منزل مسکوني خودش هدايت شده بود و تصميم داشت اين بار زواياي تاريک پرونده را آشکار سازد. با اين وجود «و-ع» باز هم در داستان سرايي هاي خود دچار تناقض گويي شد و در تنگناي گفته هايي قرار گرفت که هر کدام از آن ها را ازگوشه هاي پستوي تاريک جنايت بيرون مي کشيد. متهم 43 ساله که مقابل دوربين قوه قضاييه قرار گرفته بود و سعي مي کرد رشته سخن از دستش خارج نشود، يک لحظه وقتي نگاهش به عمق نگاه قاضي گره خورد گويي افکارش به هم ريخت جملات پي در پي و بي ربطي را بر زبان جاري مي کرد که هر کدام از آن ها حکايت از تناقض گويي هايي داشت که وي براي رهايي از ماجراهاي پنهان پرونده بر زبان مي راند! لحظات به تندي سپري مي شد اما قاضي «کاظم ميرزايي» آرام و آسوده به اظهارات تلخ و گاهي دروغ متهم گوش مي داد. اين جا بود که «و-ع» نگاهي از سر ندامت به چهره قاضي انداخت و در حالي که نمي توانست اضطراب خود را مخفي کند براي لحظاتي سکوت کرد و گفت: مي خواهم حقيقت قصه اين جنايت را بازگو کنم! او که انگار کوه عذاب وجدان را از دوشش برداشته اند لحن کلامش را عوض کرد و در حالي که لوستر منزل را نشان مي داد گفت: آن چه را که شما به دنبال آن هستيد درون لوستر است! همه نگاه ها به لوستر منزل خيره شد. لحظاتي بعد يکي از کارآگاهان دوربين مخفي بسيار کوچکي که به طرز ماهرانه اي درون آن جاسازي شده بود را بيرون کشيد! دي وي آر دوربين هم در سقف کاذب منزل پيدا شد و بدين ترتيب متهم به شرح زواياي تاريک اين پرونده جنايي پرداخت و به مقام قضايي گفت: من فوق ديپلم برق هستم و در زمينه لوازم الکترونيکي تبحر خاصي دارم از مدت ها قبل هم وقتي در جريان برخي مسائل خاص خانوادگي قرار گرفتم و به نقش پسر خاله ام در اين ماجراها و اختلافات خانوادگي پي بردم، دوربين مخفي کوچکي را در لوستر جاسازي کردم تا بتوانم اسنادي را از نقش پسر خاله در بروز اختلافات خانوادگي به دست آورم. گزارش خراسان حاکي است: پس از آن که متهم 43 ساله اين پرونده جنايي حقيقت برخي مسائل و موضوعات پشت پرده را فاش کرد نوبت به اعترافات وي در محل وقوع جنايت (منزل مادري متهم) رسيد.به دستور قاضي «ميرزايي» متهم به منزل مادري اش هدايت شد. هنوز دهانه چاهي که جسد جوان 32 ساله (پسر خاله متهم) از درون آن بيرون کشيده شد، باز بود و چند کنده درخت روي دهانه چاه قرار داشت. لحظاتي بعد چراغ ضبط دوربين قوه قضاييه روشن شد تا متهم حقيقت هاي پنهان ديگر اين پرونده را افشا کند. ابتدا کارآگاه سلطانيان (افسر پرونده و رئيس دايره قتل پليس آگاهي) به تشريح جزئياتي از اعترافات متهم و چگونگي دستگيري وي در نوار مرزي غرب کشور پرداخت و پس از آن نيز مرد 43 ساله با دستور قاضي ويژه قتل عمد لب به اعتراف گشود. او که احساس مي کرد راه گريزي جز بيان حقيقت ندارد نگاهي به مقام قضايي انداخت و گفت: ماجراي مسموم کردن «ج» (مقتول) را هم دروغ گفتم. البته شربت پرتقال صرف کرديم اما شربت مسموم نبود چرا که به مقتول «سيانور» تزريق کردم! بنابر گزارش اختصاصي خراسان، متهم با گفتن اين کلمه لحظه اي سکوت کرد تا بغض فرو مانده در گلويش را آرام کند و سپس ادامه داد: وقتي فهميدم که پسر خاله ام در غياب من به منزلم رفت و آمد دارد خشم و نفرت سراپاي وجودم را فرا گرفت. اگرچه تلاش مي کردم تا عصبانيتم را بروز ندهم اما حتي براي لحظه اي هم نمي توانستم اين گونه رخدادها را ناديده بگيرم. اين بود که از حدود يک هفته قبل نقشه قتل «ج» را کشيدم. با نصب دوربين مخفي همه چيز دستگيرم شده بود. به همين خاطر چاقوي پلنگي، شوکر بسيار قوي و مقداري طناب تهيه کردم و به خانه مادرم رفتم چرا که منزل آن هاخالي بود. لوازم قتل را زير تخت پنهان کردم به طوري که وقتي کنار تخت دراز کشيدم به راحتي بتوانم آن ها را بردارم. 4 تکه از طناب ها را بريدم و به صورت حلقه وار به چهار گوشه تخت بستم. تکه اي را هم کناري گذاشتم تا با آن «ج» را روي تخت خفه کنم! احساس مي کردم نقشه ام کامل نيست و ممکن است ماجرا به گونهاي ديگر رقم بخورد به همين دليل يک کپسول حاوي سيانور خريدم و به منزل مادرم بازگشتم سيانور جامد را در آب حل کردم و درون سرنگ کشيدم و سپس آن را هم کنار ديگر لوازم قتل قرار دادم. روز بعد با «ج» تماس گرفتم و به بهانه استعمال مواد مخدر او را به منزل مادرم کشاندم! وقتي پسر خاله به منزل رسيد به من گفت: لوازم مصرف مواد را بياور! به او گفتم اول مرا مشت و مال بده بعد! قرار شد بعد از آن هم من او را مشت و مال بدهم تا کمي بدن هايمان نرم شود و سپس مواد مصرف کنيم. متهم اين پرونده جنايي ادامه داد: من که نقشه ام را مو به مو اجرا مي کردم کنار تخت دراز کشيدم و «ج» درحال مشت و مال دادن من بود که دستم را زير تخت بردم شوکر و چاقو را برداشتم و در يک لحظه که او را هنوز در بهت و ناباوري بود تهديدش کردم. بعد او را روي تخت خواباندم دست و پاهايش را بستم و با شوکر به نقاط مختلف بدنش ضربه مي زدم. در اين هنگام يکي از طناب ها را دور گردنش پيچاندم و کشيدم اما او هنوز جان داشت که سرنگ حاوي سيانور را با خشم به پهلويش کوباندم به طوري که سوزن آن جدا شد و مقداري از «سيانور» روي صورتم پاشيد بلافاصله خودم را داخل آشپزخانه انداختم و سر و صورتم را شستم به محض اين که کنار «ج» بازگشتم او ديگر مرده بود! همه چيز را به همان حالت رها کردم. بعد از چند ساعت سرگرداني در خيابان به منزلم رفتم. روز بعد مقداري شن ، ماسه ، سيمان و آهک خريدم و با موتورسيکلت 3 چرخ به منزل مادرم بردم و به حامل لوازم گفتم ميخواهم دهانه چاه را تعمير کنم! سپس جسد را درون چادر گذاشتم و از پله ها پايين بردم ، سر چاه را با پتک باز کردم و جسد او را درون چاه انداختم. روز بعد وقتي «ج» به منزلش بازنگشت، خانواده «ج» به من مظنون شدند من هم فرار کردم تا از کشور خارج شوم. چون با مسائل حفاظتي و الکترونيکي آشنايي کامل داشتم طوري برنامه ريزي کردم که پليس نتواند مرا رديابي کند. به همين منظور هم از منطقه معروف به «دزد بازار، که در جاده رسالت مشهد قرار دارد يک دستگاه گوشي تلفن همراه خريدم و آن را براي خانواده ام فرستادم که در شرايط خاص با آن ها تماس بگيرم. اگرچه تقريبا همه مرزهاي شمالي ،شرقي، جنوبي و غربي را براي خروج از کشور امتحان کردم اما نتوانستم از مرز بگريزم تا اين که در يکي از روستاهاي مرزي اروميه دستگير شدم. آن جا بود که فهميدم نامه اي با مهر محرمانه از سوي قاضي «ميرزايي» در دستان همه ماموران و مرزبانان قرار داشت. گزارش خراسان حاکي است: پس از اعترافات صريح متهم در بازسازي صحنه جنايت، قاضي شعبه 211 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد نيز دستور پايان بازسازي صحنه قتل را صادر کرد و بدين ترتيب متهم به قتل «پسرخاله» براي سير مراحل ديگر پرونده اش روانه زندان شد. سابقه خبر ششم خرداد گذشته زن 38ساله اي با مراجعه به نيروهاي انتظامي از حادثه اي هولناک خبر داد. او گفت: همسرش که هم اکنون متواري شده پسر خاله خودش را به قتل رسانده و جسد او را درون چاه فاضلاب منزل مادرش انداخته است. در پي اظهارات اين زن بلافاصله قاضي کاظم ميرزايي (قاضي ويژه قتل عمد) دستور بررسي موضوع را صادر کرد. با کشف جسد از داخل چاه گروه زبده اي از کارآگاهان با نظارت مستقيم و راهنمايي هاي سرهنگ «حميد رزمخواه» (رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي) وارد عمل شدند تا اين که چند روز بعد متهم فراري را هنگام خروج از کشور به دام انداختند. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد