logo

درامتدادتاریکی؛ هوویم غیب شد!

منبع
خراسان
بروزرسانی
درامتدادتاریکی؛ هوویم غیب شد!
خراسان/ شوهرم را به جرم فروش مواد مخدر دستگير کرده اند، در حالي که از هوويم نيز اثري نيست و او هم بعد از دستگيري همسرم به مکان نامعلومي گريخته است. حالا نمي دانم بايد از وقوع اين حادثه خوشحال باشم يا آينده فرزندان و نگراني و بدبختي هايم را به نظاره بنشينم. زن 40 ساله در حالي که با عينک آفتابي وارد اتاق مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري الهيه مشهد شده بود، با بيان اين که ديگر شکايت از همسرم فايده اي ندارد، به تشريح ماجراي تلخ زندگي اش پرداخت و گفت: چند روز است که خجالت مي کشم عينک آفتابي را از چهره ام بردارم چرا که به دليل کتک کاري هاي همسرم بخش زيادي از صورتم به شدت کبود شده است و حالا نمي دانم براي ادامه اين زندگي ترسناک چه تصميمي بگيرم. او در حالي که کبودي ها و زخم هاي صورتش را به مشاور کلانتري نشان مي داد، برگه شکايت از همسرش را نيز روي ميز گذاشت و ادامه داد: 12 سال از آغاز زندگي مشترکم با «امير» مي گذرد و در اين مدت صاحب دو فرزند شده ام اما زندگي من از زماني به بيراهه افتاد که همسرم با زن ديگري ازدواج کرد. آن زن براي درآمد بيشتر و زندگي توام با رفاه، همسرم را به راه هاي خلاف کشاند تا از اين طريق پولدار شود. طولي نکشيد که فهميدم همسرم به فروش مواد مخدر روي آورده است و مشروبات الکلي نيز مصرف مي کند. چاره اي نداشتم و هيچ کاري از دستم ساخته نبود، به همين دليل سعي کردم با نصيحت و بازگو کردن عاقبت چنين کارهايي، «امير» را از مسير خلاف باز دارم چرا که زندگي ام را دوست داشتم و نمي خواستم به همين راحتي متلاشي شود اما شيفتگي و علاقه او به همسر دومش، به قدري بود که نه چيزي را مي ديد و نه به حرف کسي گوش مي کرد. روزها به همين ترتيب مي گذشت تا اين که چند روز قبل پسرم را راهي مدرسه کردم و دختر هفت ساله ام را نيز خودم به مدرسه بردم اما وقتي به منزل بازگشتم همسر و هوويم را با پوششي بسيار نامناسب و زننده ديدم. در اين هنگام بود که به امير اعتراض کردم نبايد با وجود فرزندان در منزل، اين گونه رفتار کند اما او که از اعتراض من بسيار عصباني شده بود ناگهان به سويم حمله ور شد و آن قدر کتکم زد که از هوش رفتم. دقايقي بعد وقتي حالم کمي بهتر شد متوجه درد شديدي در ناحيه گوشم شدم وقتي به پزشک مراجعه کردم تازه فهميدم پرده گوشم بر اثر ضربه امير پاره شده و به شدت آسيب ديده است. ديگر نمي توانستم اين شرايط را تحمل کنم به همين دليل تصميم گرفتم به مرکز مشاوره کلانتري بيايم تا راه نجات زندگي ام را پيدا کنم. بعد از مشاوره، قرار شد روز بعد همسرم براي رسيدگي به پرونده به کلانتري بيايد اما همان شب ماموران انتظامي با منزلم تماس گرفتند و گفتند که همسرم را در حالي که مقداري مواد همراه داشته است، دستگير کرده اند. از همان ساعت هوويم نيز غيبش زده و اثري از او نيست. اکنون در حالي که نگران آينده فرزندانم هستم نمي دانم از اين ماجرا خوشحال باشم يا ناراحت! ولي اي کاش ... همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره