جنایت هولناک با نقاب تصادف
خراسان/ بررسي موشکافانه يک پرونده تصادف در شعبه 211 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد، راز جنايتي هولناک را فاش کرد که با نقاب تصادف در دستگاه قضايي مطرح شده بود! سپيده دم ششم شهريور بود که خبر مرگ مرد 45 ساله اي در بي سيم هاي پليس پيچيد. اين مرد که «جواد» نام داشت از حدود يک هفته قبل و در پي سانحه تصادف، در بيمارستان شهيد هاشمي نژاد مشهد به کما رفته بود که در نهايت معالجات پزشکان موثر واقع نشد و مجروح اين حادثه بر اثر عوارض ناشي از ضربه مغزي جان سپرد. با آن که در بررسي هاي اوليه همه صحنه ها بيانگر يک سانحه رانندگي بود اما خانواده مرد 45 ساله مدعي شدند که او چند روز قبل از وقوع تصادف توسط برخي افرادي که دچار اختلافات ملکي بودند، تهديد شده است. با اين ادعا، ماموران کلانتري ماجرا را به قاضي ويژه قتل عمد اطلاع دادند. قاضي «کاظم ميرزايي» با شنيدن موضوع تصادف بلافاصله به ماجرا مشکوک شد و دستور انتقال جسد به پزشکي قانوني را صادر کرد. او دقايقي بعد خود نيز عازم سالن کالبد شکافي شد تا از نزديک پاسخي براي سوالات خود بيابد. پزشکان ضربه مغزي «جواد» (مرد 45 ساله) را تاييد کردند اما جمله تهديد مرد 45 ساله توسط افراد ديگر موضوعي بود که بازپرس ريزبين و نکته سنج ويژه قتل نمي توانست به راحتي از کنار آن عبور کند بنابراين مقام قضايي تحقيقات ميداني خود را از همان سالن تشريح پزشکي قانوني آغاز کرد. باجناق کوچک مقتول که در محل حضور داشت به عنوان آخرين فردي که هنگام تصادف همراه «جواد» بود مورد پرسش هاي تخصصي قاضي ميرزايي قرار گرفت. او گفت: اوايل شب سي و يکم مرداد بود که من و جواد و تعدادي از فرزندان کوچک و بزرگ از خانه خارج شديم. آن روز جواد مهمان ما در روستاي فارمد بود. هوا به تاريکي مي زد که کنار جاده شهرک مهرگان (جاده سيمان) رسيديم در اين هنگام يک دستگاه خودروي سفيد رنگ پژو206 توجه ما را به خود جلب کرد. خودرو به طرز مشکوکي در کنار جاده توقف کرده بود ولي به خاطر اين که شيشه هاي آن دودي بود، هيچ کدام نتوانستيم داخل آن را ببينيم که آيا راننده اي دارد يا نه! در عين حال به حرکت خودمان ادامه داديم. هوا ديگر کاملا تاريک شده بود که براي رفتن به روستا از عرض وارد جاده شديم اما ناگهان ديدم که راننده 206 آن را روشن کرد و با سرعت به سمت ما آمد همه چيز در يک لحظه رخ داد و دست من به شدت به آينه بغل خودرو خورد که شيشه آن شکست. فکر کردم پژو 206 با کودکان تصادف کرد براي همين به سرعت به اطرافم نگريستم ديدم بچه ها به آن سوي جاده گريخته اند ولي باجناقم روي زمين افتاده است. پژو در نزديکي محل تصادف متوقف شد در اين هنگام فردي را ديدم که از در عقب در حالي که شمشير يا چماقي در دست داشت، از خودرو پياده شد اما سرنشين ديگر خودرو مانع از آمدن آن فرد به سوي ما شد و آن ها در تاريکي شب از صحنه تصادف گريختند. من که نگران وضعيت باجناقم بودم با اورژانس 115 تماس گرفتم و از او حالش را جويا شدم. «جواد» که هنوز گرم بود نمي فهميد که سرش باد کرده است و براي آن که من نگران نشوم، مي گفت: چيزي نيست!! با وجود اين من ضربه هولناکي را که به سرش وارد شده بود حس مي کردم وقتي اورژانس رسيد او را به بيمارستان طالقاني انتقال دادند. پزشکان با مشاهده وضعيت وخيم «جواد» بلافاصله دستور اعزام او را به بيمارستان شهيد هاشمي نژاد صادر کردند و اين گونه بود که دوباره «جواد» را به بيمارستان امدادي هاشمي نژاد منتقل کرديم ولي او از همان دقايق اوليه به کما رفت تا اين که صبح ششم شهريور جان سپرد. گزارش خراسان حاکي است قاضي شعبه 211 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد که از همان بازجويي هاي آغازين پرونده، به جنايي بودن آن ظن برده بود بلافاصله دستور بازبيني دوربين هاي ترافيکي و بررسي پيامک ها و تماس هاي تلفني مقتول را صادر کرد. هنوز ساعتي از اين ماجرا نگذشته بود که مشخص شد خودروي 206 حدود 45 دقيقه در محل تصادف در کنار جاده متوقف بود. در اين لحظه بود که مقام قضايي دستور دستگيري مالک 206 را صادر کرد اما هنوز چند ساعت از صدور اين دستور نگذشته بود که تازه داماد 25 ساله اي به کلانتري مهرگان رفت و خود را عامل تصادف شب سي و يکم مرداد معرفي کرد. او گفت: آن شب مراسم عقدکنان من و نامزدم در حال برگزاري بود که با مردي عابر در جاده تصادف کردم ابتدا تصورم بر اين بود که خودرو را به چند کودک زده ام ولي بعد فهميدم که با يک مرد تصادف کردهام از طرفي ترسيده بودم و از طرف ديگر مراسم عقدکنان در حال برگزاري بود به همين دليل از محل گريختم با خودم گفتم بعد از برگزاري مراسم خودم را تسليم قانون مي کنم! اما اين اظهارات او براي قاضي ويژه قتل عمد قانع کننده نبود به همين دليل اتهام قتل عمد را به وي تفهيم کرد و او را با صدور قرار قانوني در اختيار کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي قرار داد تا زواياي تاريک اين پرونده روشن شود. تازه داماد 25 ساله وقتي ماجرا را اين گونه ديد، دستانش به لرزه افتاد و بيان کرد که قصد دارد حقيقت موضوع را بگويد. او دوباره لب به اعتراف گشود و گفت: من خودروي 206 را چند روز قبل از فرد ديگري خريدم. آن ها به من گفتند اين خودرو يک تصادف داشته و کوپني از آن را براي اين منظور بريده ايم البته اگر ماجرا به دادسرا کشيد ما برايت وکيل مي گيريم و موضوع را حل مي کنيم! به همين دليل هم من ماجراي تصادف را به عهده گرفتم! گزارش خراسان حاکي است بررسي هاي غيرمحسوس که با صدور دستورات قضايي توسط کارآگاهان اداره جنايي با سرپرستي سرهنگ مهدي سلطانيان (رئيس دايره قتل) صورت گرفت، بيانگر آن بود که جوان 25 ساله نسبت فاميلي با فروشنده صوري خودرو دارد. بنابراين ديگر شکي باقي نمي ماند که اين پرونده رنگ جنايي دارد به همين دليل پرونده مذکور در چند شاخه اطلاعاتي و از زواياي مختلف در چنگال عدالت قرار گرفت و از فردي به نام «م» سخن به ميان آمد که فروشنده خودرو بود. روز دوشنبه گذشته قاضي ميرزايي دستور دستگيري «م» را به اتهام ارتکاب قتل عمد صادر کرد و اين فرد نيز در يک عمليات هماهنگ که با نظارت مستقيم سرهنگ محمدرضا غلامي ثاني (رئيس اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي) همراه بود، در دام قانون افتاد. او در حالي که سعي مي کرد با تناقض گويي خود را بي گناه نشان دهد وقتي صبح روز گذشته مقابل سوالات تخصصي قرار گرفت ديگر چاره اي جز بيان حقيقت نديد. اين مرد 34 ساله که مقابل قاضي کاظم ميرزايي قرار گرفته بود ناگهان در ميان هاي هاي گريه گفت: قطعه زميني را در منطقه خريده بودم ولي فردي آن را تصاحب کرده بود و ادعا مي کرد که آن زمين متعلق به اوست! به دنبال راه چاره اي مي گشتم که به ياد باجناق «جواد» افتادم چون او بازنشسته نظامي بود و مي توانست براي رفع تصرف به من کمک کند ولي من با باجناق او دوست بودم به همين دليل با باجناق «جواد» (مقتول) تماس گرفتم و موضوع را گفتم او هم گوشي را به «جواد» داد وقتي ماجرا را توضيح دادم او گفت: کساني را که مدعي هستي زمين تو را تصرف کرده اند از بستگان من هستند مبلغي به آن ها بده و با رضايت موضوع را خاتمه دهيد من هم گفتم 500 تومان مي دهم. جواد گفت: منظورت 500 هزار تومان است آن ملک پنج ميليارد ميارزد آن وقت تو مي خواهي فقط 500 هزار تومان بدهي؟! متهم ادامه داد: وقتي تماس قطع شد من ديگر با او تماس نداشتم تا اين که آن شب به طور اتفاقي او و باجناقش را کنار جاده ديدم و با خودرو به او کوبيدم! قصد کشتن نداشتم فقط مي خواستم پايش يا دستش را بشکنم که ماجراي اختلاف زمين را پيگيري نکند. تقصير خودش بود! او ما را تحريک کرد و ... گزارش خراسان حاکي است با اعترافات صريح متهم، ماجراي اين پرونده جنايي که نقاب تصادف داشت با بررسي هاي دقيق قضايي به سرانجام رسيد و متهم براي ادامه بازجويي ها در اختيار کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي قرار گرفت.