رمز کارت، کلید وسوسه خونین!
خراسان/ عامل نقشه دستبرد به ارثيه 100 ميليوني که رفيق 15 ساله اش را به طرز فجيعي به قتل رسانده و جسد او را در حاشيه روستاي کلاکوب مشهد به آتش کشيده بود در حالي بعد از 48 ساعت تلاش شبانه روزي دستگير شد که پسر عموي 15 ساله اش نيز در ارتکاب اين جنايت هولناک نقش داشت. اين پرونده جنايي از ظهر پنج شنبه گذشته زماني روي ميز قاضي ويژه قتل عمد گشوده شد که يکي از اهالي روستاي کلاکوب با مشاهده جسد سوخته يک مرد در حدفاصل روستاي فراگرد و کلاکوب، ماجرا را به کلانتري خلق آباد گزارش کرد. ساعتي بعد با حضور قاضي احمدي نژاد و کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي در محل کشف جسد، تحقيقات در اين باره آغاز شد. جسد مربوط به مردي حدود 35 تا 37 ساله بود که آثار شال سفيد رنگي روي گردنش خودنمايي مي کرد. بنابراين گزارش در حالي که هيچ اسناد هويتي همراه مقتول نبود، مشخص شد که مرد مجهول الهويه در مکان ديگري به قتل رسيده است و عامل يا عاملان جنايت، جسد او را در اطراف جاده منتهي به خين عرب به آتش کشيده اند. به همين دليل و با دستور قاضي شعبه 208 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد، تحقيقات درباره افراد گم شده ادامه يافت. با توجه به اهميت و حساسيت موضوع، گروه ويژه اي از کارآگاهان زبده اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي به سرپرستي سرهنگ مهدي سلطانيان (رئيس دايره قتل عمد) و با نظارت مستقيم سرهنگ غلامي ثاني (رئيس اداره جنايي) پيگيري اين پرونده را به عهده گرفتند و تحقيقات فني و تخصصي خود را با تجزيه و تحليل هاي کارشناسي آغاز کردند. اين گونه بود که رديابي ها با بررسي پرونده هاي فقداني وارد مرحله جديدي شد. اين بررسي ها نشان داد که خانواده فردي به نام «جواد» روز پنج شنبه طي گزارشي به پليس آگاهي اعلام کرده اند که «جواد» 37 ساله از روز چهارشنبه و از کارگاه خياطي خود گم شده و ديگر به منزل مراجعه نکرده است. گزارش خراسان حاکي است، کارآگاهان با مطالعه اين گزارش به صراحت دريافتند که جسد سوخته کشف شده در ظهر پنج شنبه، مربوط به مرد خياط است بنابراين از خانواده وي خواستند تا جسد را در پزشکي قانوني شناسايي کنند. در حالي که با دستور قاضي احمدي نژاد اين امکان فراهم شده بود اما خانواده او فقط توانستند از روي سگک کمربند وي را شناسايي کنند. بدين ترتيب با شناسايي هويت جسد مشخص شد که از خودروي پرايد جواد نيز خبري نيست به همين دليل جلسه کارشناسي کارآگاهان در نيمه هاي شب با حضور قاضي ويژه قتل عمد در پليس آگاهي تشکيل شد و کارآگاهان روند تحقيقات را به گونه ديگري تغيير دادند و به رديابي خودرو با استفاده از امکانات پليسي پرداختند چرا که جسد بابنزين به آتش کشيده شده بود و احتمال مي رفت عامل يا عاملان جنايت، بنزين مورد استفاده را از يکي از جايگاه هاي سوخت خريده باشند! از سوي ديگر نيز همسر مقتول در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: روز چهارشنبه دو بار با همسرم تلفني تماس گرفتم تا او را براي صرف آش به منزل مادرم دعوت کنم ولي او گفت: قرار است «هادي» (يکي از دوستان قديمي مقتول) بدهي اش را به من بپردازد و ادامه داد بعد از دريافت پول، به خانه مي آيد! ولي وقتي دير کرد دوباره ساعت 15:30 با همسرم تماس گرفتم که اين بار گفت: «هادي» به يک واحد آپارتماني رفته است و من بيرون منتظرم که بيايد ولي نمي دانم آن واحد آپارتماني در کدام طبقه است! گزارش خراسان حاکي است، با به دست آمدن اين اطلاعات، کارآگاهان اداره جنايي با صدور دستوري از سوي سرهنگ حسين بيات مختاري (رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي) در چند شاخه اطلاعاتي به ادامه تحقيقات پرداختند تا هر گروه از آنان يکي از سرنخ هاي به دست آمده را پيگيري کنند. بنابر گزارش خراسان، در حالي که بررسي ها به روز بعد کشيده بود مغازه ميوه فروشي هادي در کوي امير مشهد شناسايي شد ولي او در مغازه نبود به همين دليل کارآگاهان با توسل به شگردهاي اطلاعاتي به صورت تلفني با او در اطراف ميدان شهيد فهميده قرار گذاشتند و هنگامي که سوار خودروي کارآگاهان شد ناگهان خود را در محاصره پليس ديد ولي خونسردي خود را طوري حفظ کرد که انگار او را به اشتباه گرفته اند. کارآگاهان بلافاصله با کسب مجوز قضايي، منزل او را در منطقه کشف مشهد مورد بازرسي قرار دادند اما هيچ اثري از جرم در خانه او پيدا نشد. هادي در بازجويي هاي اوليه اظهار کرد: چهارشنبه به خياطي هادي رفتم او مرا تا صدمتري رساند که به منزلم بروم و ديگر خبري از او ندارم! گزارش خراسان حاکي است، درحالي که هيچ مدرک محکمه پسندي عليه هادي به دست نيامده بود و احتمال آزادي وي با قرار قانوني وجود داشت ناگهان شاخه اطلاعاتي ديگر کارآگاهان با بررسي دوربين هاي مدار بسته يکي از پمپ بنزين ها به سرنخ هايي رسيدند که نشان مي داد خودروي پرايد مقتول در اطراف جايگاه سوخت پارک شده و مردي با کاپشن قهوه اي و مشخصات تقريبي هادي درون آن نشسته است. با اعلام گزارش اين گروه اطلاعاتي از کارآگاهان، بلافاصله با اسناد جديد «هادي» دوباره مورد بازجويي هاي تخصصي قرار گرفت در حالي که عقربه هاي ساعت 12 نيمه شب شنبه را نشان مي داد، وي با ديدن مدارک انکارناپذير لب به اعتراف گشود و راز اين جنايت هولناک را در حضور قاضي احمدي نژاد و سرهنگ بيات مختاري فاش کرد. اين مرد 30 ساله طي اظهارات وحشتناکي گفت: من و جواد دوستان قديمي بوديم به طوري که دوستي و رفاقت ما از مرز 15 سال گذشته بود. در اين ميان من مبلغ يک ميليون تومان از او قرض گرفته بودم ولي نمي توانستم اين بدهي را پرداخت کنم اگرچه «جواد» براي گرفتن پول هيچ وقت مرا تحت فشار نگذاشت اما هر بار هم که ماجراي بدهي را مطرح مي کرد من توان پرداخت نداشتم تا اين که روزي شنيدم حدود 100 ميليون تومان به او ارث رسيده است. مادر جواد سال هاي قبل فوت کرده بود و پدرش نيز چند ماه قبل جان سپرد. به همين دليل مبلغ ارثيه بالايي به «جواد» رسيد. وقتي اين موضوع را فهميدم وسوسه دستبرد به اين پول هنگفت مرا رها نمي کرد. تا اين که تصميم گرفتم با نقشه اي دوستم را به قتل برسانم و پول هايش را به سرقت ببرم. به همين دليل موضوع را با پسر عموي 15 ساله ام که در ميوه فروشي نزد من کار مي کرد در ميان گذاشتم و از او خواستم تا با من همکاري کند و مبلغ زيادي هم از اين پول را بردارد. او هم بلافاصله پذيرفت و من ابتدا نقشه مسموم کردن جواد را کشيدم روز سه شنبه گذشته مقداري قرص خواب آور از داروخانه خريدم و با تهيه يک جعبه شيريني خامه اي به کارگاه خياطي رفتم تا ابتدا او را بيهوش کنم و سپس به قتل برسانم ولي پشيمان شدم چرا که شرايط اين کار در خياطي اصلا فراهم نبود از سوي ديگر هم رمز کارت بانکي او را نداشتم و نمي توانستم پول هايش را از حساب بيرون بکشم. اين بود که نقشه ديگري طرح کردم. روز چهارشنبه دوباره به خياطي رفتيم من از پسرعمويم خواستم تا رمز کارت او را حفظ کند. وارد خياطي شديم به جواد گفتم مبلغ يک ميليون بدهي را به حساب بانکي اش واريز کرده ام او با تعجب گوشي تلفنش را بيرون آورد و گفت: نه! اگر واريز شده باشد برايم پيامک ارسال مي شود! ولي من اصرار کردم که حتما بانک اشتباه کرده و سپس از او خواستم از حسابش موجودي بگيرد تا همه چيز مشخص شود. در حالي که جواد شماره رمزش را وارد کارت خوان مي کرد پسرعمويم نيز پشت سر او قرار گرفت و شماره رمز را حفظ کرد. وقتي باز هم گفت: پولي به حسابم واريز نشده است بلافاصله قسمت دوم نقشه را اجرا کردم و به او گفتم دايي ام اين مبلغ را به حساب شما ريخته است بيا با هم به منزل آن ها برويم تا رسيد واريز را بدهم! طبق نقشه قرار بود او را به واحد آپارتماني خواهر پسرعموي 15 ساله ام بکشانيم که آن روز خالي بود! به همين دليل اکبر را زودتر به منزل خواهرش فرستادم تا پشت در مخفي شود و هنگامي که ما وارد شديم او شال را دور گردن جواد بيندازد! همه چيز طبق نقشه پيش رفت و من و جواد سوار بر پرايد او به منطقه خواجه ربيع رفتيم. براي آن که از حضور اکبر اطمينان پيدا کنم ابتدا خودم بالا رفتم و سپس از جواد خواستم بالا بيايد تا رسيد را ببيند وقتي وارد اتاق شد ناگهان اکبر شال سفيد را دور گردنش انداخت و دو نفري کشيديم اما قدرت جواد بيشتر بود به طوري که مرا به طرف مبل منزل پرت کرد در اين لحظه با لگد زير پايش زدم و هنگامي که روي زمين افتاد دو نفري شال را کشيديم تا خفه شد. بعد از آن کارت بانکي او را برداشتم و با پسرعمويم از منزل بيرون آمديم تا هم بنزين براي سوزاندن جسد تهيه کنيم و هم پول ها را از حساب بانکي برداريم اما وقتي کارت را درون عابر بانک گذاشتيم مشخص شد که پسرعمويم دو شماره آخر رمز او را فراموش کرده است هر چه تلاش کرديم نتوانستيم پولي از حساب او برداريم البته بعد فهميدم که پول ها در حساب همسر جواد بود بعد از اين ماجرا به سمت پمپ بنزين رفتيم من در اطراف جايگاه سوخت داخل پرايد نشستم و پسرعمويم را با ظرف 4 ليتري به جايگاه سوخت فرستادم وقتي بنزين را آورد دوباره به خانه رفتيم و جسد را با آسانسور به صندلي عقب پرايد جواد انتقال داديم. سپس پسرعمويم را در نزديک منزلشان پياده کردم و خودم به سوي جاده کلات رفتم و شبانه جسد را در اطراف روستاي کلاکوب به آتش کشيدم و از آن جا گريختم تا اين که دستگير شدم. گزارش خراسان حاکي است، در پي اعترافات اين جوان 30 ساله، بلافاصله کارآگاهان در کنار قاضي ويژه قتل عمد و در حالي که عقربه هاي ساعت 2 بامداد روز گذشته را نشان مي داد موفق شدند اکبر را دستگير و به پليس آگاهي منتقل کنند.اين نوجوان 15 ساله نيز آن چه را پسرعمويش بازگو کرده بود، پذيرفت و بدين ترتيب اين پرونده جنايي در کمتر از 48 ساعت و با تلاش شبانه روزي مقام قضايي و کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي در حالي به نتيجه رسيد که بررسي هاي بيشتر درباره زواياي ديگر اين جنايت هولناک از سوي سرگرد حميدفر (افسر پرونده) همچنان با دستورات ويژه قضايي ادامه دارد. شايان ذکر است، خودروي پرايد مقتول نيز در پي اعترافات «هادي» در فاصله حدود 600 متري از محل سکونت متهم کشف شد.