برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

خاطرات یک گل فروش

منبع
ايرنا
بروزرسانی
خاطرات یک گل فروش
ايرنا/ گل فروش است اما نه گل فروشي که مي شناسيم، نه سر چهارراه گل مي فروشد نه در مغازه گل فروشي. سبک و سياق کارش با بقيه فرق مي کند. گُلي که او مي فروشد حالا مشتري هاي خاص دارد. درباره اين مرد شنيده بودم، به سراغش رفتم تا ببينم چه کار مي کند، او را مستقيم نمي شناختم با واسطه اي با او آشنا شدم. واسطه براي ما قرار ملاقات گذاشت. قصد خريد گل را نداشتم اما قبل از آنکه سر قرار برسم بوي عطر گُل را استشمام مي کردم. کمتر از 30 سال دارد، اعتماد به نفس بالا و آرامشش برايم جالب بود. در مقابل از خودم بابت اعتماد به نفس پايين در برابر اين گل فروش متعجب بودم؛ هنگامي با افراد سرشناس مصاحبه مي کردم ذره اي ضعف اعتماد به نفس در من وجود نداشت اما در مقابل فردي که هيچ کس جز مشتريانش او را نمي شناختند؛ نزديک بود قافيه را ببازم. واسطه کمي درباره شخصيت گل فروش به من گفته بود؛ اينکه بسيار با هوش با استعداد و در آرزوي فکرهاي بزرگ است. جواني که دانشگاه را رها کرده و سال هاست کارهاي مختلفي انجام داده است و در نهايت تنها کاري که تا حدودي او را راضي کرده فروش گل است. که البته انگار مشترهاي هاي خوبي هم دارد. گل فروش پيش از ساعت مقرر سر قرار رسيده بود؛ جواني قد بلند، با سري کاملا تراشيده؛ کاپشن و شلوار امروزي بر تن داشت و همانند بسياري از همسن و سالانش لباس مد روز پوشيده بود. بويي خاص داشت که بعدا فهميدم اين رايحه از همان گل است. يکي از دندان هاي جلويش نقره گون پُر شده است. گفتم برويم در کافه يا رستوراني بنشينيم؛ در گوشي به واسط گفت تمايلي به نشستن در جاي دربسته را ندارد. مي خواهد در محيط سرباز بماند. رو به روي يک آبميوه بستني فروشي ايستاديم؛ واسط ما رفت براي خودش يک ليوان کرفس و سيب، براي گل فروش آب هندوانه و براي من يک بطري آب خريد. گل فروش آب هندوانه اش را جرعه جرعه مي نوشيد،سوال نخستم مثل بسياري از ديگر مصاحبه هايم بود اين شغل را از چه زماني و چرا انتخاب کردي؟ گل فروش نگاهم کرد و گفت: مي خواهيد رک و راست بگويم؛ سفره خانه داشتم دخل و خرجم به هم نخورد رفيقم پولم را خورد. 50 ميليون تومان بدهکاري روي دستم گذاشت؛ از سال ها قبل خودم «گُل» مي کشيدم اين بود که رفتم سمت فروش اين ماده. برايم جالب بود بدانم دخترها چه ميزان طرفدار اين ماده مخدر هستند، گفت: اگر تا پارسال دخترها 10 درصد مشتري هايم بودند الان بيش از 30 درصد دخترها مستقيم از من گل مي خرند. مصرف اين ماده در ميان جوانان طرفدار پيدا کرده است؛ علتش را که جويا مي شوم مي گويند بالاخره تو اين وضعيتي که همه به خصوص جوانان بيکار هستند چيزي بايد مصرف کنند و خوب سراغ مصرف گل هم مي آيند همان طور که عده اي سراغ الکل يا شيشه مي روند. «حالا از هر قشري مشتري دارم از دانشجو، مهندس و وکيل گرفته تا پزشک». به دندان نقره گونش اشاره مي کند و مي گويد: اين کار يکي از مشترهايم است که دندانپزشک است؛ 80درصد مشتري هايم درست و حسابي هستند. مي گويد: ميانگين سن مشتري هايم بين 20 تا 30 است؛ البته بسياري از مشتري هايم بيش از 30 سال سن دارند؛ به 17، 18 ساله گل نمي فروشم. دليلش اين است که آنها چَک بخورند اسم و تلفنم را مي گويند. ترجيح مي دهم مشتري مطمئن داشته باشم. البته الان که اسم و رسمي به هم زدم و مشترهاي ثابت دارم به نوجوان ها نمي فروشم. البته مشتري دارم پدر و پسر هستند که هر دو از من گل مي خرند. از اين کاسب ماده مخدر گل مي خواهم درباره تجارت گل در ايران توضيح بدهد. مي گويد: (تخم) گل از هلند به ايران وارد مي شود در بسياري از استان ها مانند اردبيل، لرستان، يزد و کرمان و تهران در مزارع کشت مي شود. چيزي که در پرورش گل اهميت دارد کود و ميزان نور آفتاب است. کود خوب و گران گل را پرورش مي دهد. ولي من سمت کاشت گل نرفتم چون جرم زيادي دارد. مرد گل فروش مي گويد: قيمت هر گرم گل در بازار تهران حدود 50 هزار تومان است براي کسي که مصرف کننده جدي است، هر گرم فقط براي دو روز کفايت مي کند؛ گل ماده گرانقيمتي است و اگر کسي مايه دار نيست نبايد سمت اين ماده بيايد؛ زيرا فردي که گل مصرف مي کند بايد تغذيه خيلي خوبي داشته باشد و اگر نتواند تغذيه خوب داشته باشد از قيافه مي افتد؛ به هيچ کس پيشنهاد مصرف گل را نمي کنم. و با هر کسي دوست شوم نمي گويم کاسب گل هستم. از گل فروش مي پرسم اگر شغلت را دوست نداري چرا تغيير نمي دهي، مي گويد کار کجاست همه بيکارند. او مي گويد: هر کس مي گويد، «گل» اعتيادآور نيست، دروغ مي گويد، من خودم هم ديگر اين ماده را مصرف نمي کنم، يک سال و چهار ماه است که گل نکشيده ام، با چت کردن (حالات ناشي از مصرف گل) که نمي توان در کوچه و خيابان گل فروخت. حرف هايش که تمام شد ياد اين شعر افتادم که ، اي گل فروش گل چه فروشي به جاي سيم و از گل عزيزتر چه ستاني به سيم گل، البته ميان اين گل تا آن گل فرسنگهاست. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره