انتخاب/ لارا مالوني در wired نوشت: اگر قرنها پيش به اطراف تالاب هامون در جنوب شرقي ايران سفر ميکرديد، با واحه اي سرسبز مواجه ميشديد. در فصل باراني، بخش اعظم مساحت ۱۵۰۰ مايل مربعي آن را درياچه و آبگيرها تشکيل ميداد و در آنها آهوها، فلامينگوها و حتي يوزپلنگها را مشاهده ميکرديد. اما امسال وقتي که هاشم شاکري به اين منطقه رفت، با صحرايي بي آب و علف مواجه شد. خشکسالي بيست ساله و مديريت ناکارآمد منابع آبي موجب نابودي تالاب، حيات وحش، کشاورزي و روستاهاي اين منطقه در استان سيستان و بلوچستان امروزي شده است. شاکري اين ضايعه را در مجموعهاي با عنوان «مرثيه اي براي مرگ هامون» مستند کرده است. او ميگويد «هر کجا ميرفتم مردم درباره خشکسالي حرف ميزدند و معتقد بودند هامون با رفتنش، حيات را نيز با خود برده است».
به گزارش «انتخاب»، در ادامه اين مطلب آمده است: تالاب هامون همواره با خشکساليها مواجه بوده است اما هيچکدام به دشواري اين خشکسالي اخير نبودهاند. مشکل از دهه پنجاه ميلادي آغاز شد که افغانستان شروع به ساخت سدي روي رود هيرمند کرد که شريان تغذيه درياچه هامون به حساب ميآيد و مانع ورود آب به خاک ايران شد. با شدت گرفتن خشکسالي در دهه نود، بحران به اوج خود رسيد. حيوانات و محصولات کشاورزي از بين رفتند و ماهيگيري تعطيل شد. طوفانهاي گردوغبار حاصل از آن نيز تقريبا صد شهر را در زير خاک مدفون کرد.
اين بحران، پيامدهاي ناخوشايندي براي استان سيستان و بلوچستان به همراه داشته که سکونتگاه ۲۸۰۰۰۰۰ نفر است. بسياري از آنها به آب آشاميدني، غذا و تحصيلات دسترسي ندارند و معاششان به ماهي ۱۰ دلار يارانه دولتي وابسته است. بيکاري ۱۳ درصدي موجب شده بسياري به قاچاق سوخت و مواد مخدر رو بياورند. شاکري ميگويد: «مردم در نبرد با طبيعت جان سخت شدهاند و با چنگ و دندان براي بقا مبارزه ميکنند».
اين نبردي است که شاکري از تهران که با هواپيما دو ساعت با سيستان فاصله دارد، مدتهاي طولاني پيگير آن بوده است. او از پيش قصد مستند کردن اين خشکسالي را داشته است اما در سال جاري بود که مدرسه رسانه و روزنامهنگاري در آراهوس دانمارک، تجهيزات و منابع مالي کافي را در اختيار او گذاشت. طي دو سفر در ماه مي و اکتبر او مسافتي معادل ۸۵۰ مايل را در اين منطقه رانندگي کرد و البته تعدادي راهنما براي ارتباط او با بوميان که به جاي فارسي تنها به زبان بلوچي صحبت ميکردند، او را در اين سفر همراهي کردند. شاکري به ثبت صحنه هايي ميپرداخت که ارتباط مستقيم با خشکسالي داشتند مانند بسترهاي خشک و شني رودخانهها، قايق هاي ماهيگيري رهاشده و نخلهاي خشک شده. در اين فيلم رنگي تصاوير زير تابش آزاردهنده آفتاب، حسي روياگونه مملو از ياس و فرسودگي القا ميکنند. او ميگويد: «براي من کلام و شعر روي فيلم بسيار اهميت دارد. در اوج رنج و تلخي، ميل دارم تصاوير زيبايي ارائه دهم».
متاسفانه اين پروژه اکنون متوقف شده چراکه تحريمهاي آمريکا باعث عدم دسترسي شاکري به فيلم رنگي ۱۲۰ شده که از آن براي به تصوير کشيدن صحنهها استفاده ميکرد. اين تحريمها حتي زندگي را در سيستان و بلوچستان دشوارتر نيز کردهاند. اگرچه نهاد توسعه سازمان ملل به همکاري با ايران و افغانستان ميپردازد تا تالاب را احيا کند، اما اين پروژه به سالها زمان نياز خواهد داشت. در اين فاصله، بهبود اوضاع به همان دوري واحه ايست که زماني آنجا وجود داشت.
بازار