تکرار ماجرای «دهقان فداکار» این بار در هشترود
مشرق/ کشاورز فداکار هشترودي، معلم مدرسه ابتدايي شهيد جهانشاهي روستاي خليفه کندي را که گرفتار کولاک شديد شده بود، با به خطر انداختن جان خود از مرگ حتمي نجات داد. بهمن اقدمي مدير آموزش و پرورش هشترود گفت: «هاشم مسلمزاده» کشاورز فداکار هشترودي از اهالي روستاي خليفه کندي، معلم مدرسه ابتدايي شهيد جهانشاهي روستاي خليفه کندي را که گرفتار کولاک شديد شده بود، با به خطر انداختن جان خود از خطر مرگ حتمي نجات داد. وي گفت: بعد از اعلام راهبر روستاي خليفه کندي از ماجراي گرفتاري «حمزه اصغرپور» معلم اين روستا در برف و کولاک شديد روز شنبه ۲۷ بهمن ماه ۹۷ و اقدام جوانمردانه مسلم زاده کشاورز اهل روستاي خليفه کندي براي نجات معلم روستا، مديريت آموزش و پرورش منطقه هشترود براي تقدير و تشکر از اين اقدام ارزشمند آقاي مسلم زاده به همراه کارشناسان حراست و روابط عمومي و همچنين راهبر حوزه اين روستا راهي روستاي خليفه کندي هشترود شدند. هاشم مسلم زاده متولد ۱۳۴۶ يکي از اهالي روستاي خليفه کندي هشترود است که به شغل کشاورزي و دامداري مشغول است و طبق گفته اهالي روستا هميشه در کار خير پيشقدم بوده و اين اولين بار نيست که نسبت به نجات مسافران، دانش آموزان و اهالي روستا که گرفتار برف و کولاک ميشوند اقدام کرده است. هاشم مسلم زاده کشاورز فداکار هشترودي درباره ماجراي نجات معلم گرفتار در برف و کولاک گفت: بعد از کولاک شديد و برف در شبانگاه روز جمعه ۲۶ بهمن و با توجه به اينکه روستاي ما نسبت به شهرستان هشترود سردتر است و ميزان بارش برف در اين منطقه نسبت به خود شهرستان هشترود اکثراً زيادتر هست، وقتي شب خوابيدم با خود فکر ميکردم که اگر معلم روستا فردا بيايد و در راه بماند چه ميشود و بعد با خودم گفتم حتماً نميآيد و ميداند که با برفي که ديشب باريده راه روستا بسته است، ولي باز با شناختي که از جديت و پشتکار آقاي اصغرپور معلم روستا داشتم احتمال ميدادم که شايد هم بيايد. وي افزود: خلاصه خوابيدم و صبح از خواب بيدار شدم و تصميم گرفتم که براي اطمينان مسير روستا را کنترل کنم، چرا که راه روستاي ما سرازيري و سربالايي زيادي دارد. بعد از پوشيدن چندين لباس گرم سوار بر تراکتور شدم باد سردي ميوزيد و حجم برف باريده بسيار زياد بود، بطوري که اصلاً مسير مشخص نبود يک لحظه پاهايم لرزيد و گفتم نکند بروم و تراکتور سر بخورد و به پرتگاه بيافتد. مسلمزاده ادامه داد: با توکل به خدا و ذکر نام فاطمه زهرا (س) راهي مسير شدم کمي از مسير رفته بودم که مسير گم شد و با توجه به اينکه اينجانب با تراکتور زمينهاي اين روستا را در فصل کاشت و برداشت شخم ميزنم، تقريباً نسبت به موقعيت زمينها تسلط دارم و با زمينهاي کشاورزي اقدام به طي مسير کردم و تا نصف مسير رسيده بودم که ماشين اصغرپور معلم مدرسه جهانشاهي را ديدم که از مسير خارج و در برف گرفتار شده بود. وي گفت: برف همچنان ميباريد و باد برفهايي را که شب باريده بود، به کنارهاي ماشين معلم روستا پر کرده بود و کم کم سياهه ماشين داشت گم ميشد. اين کشاورز فداکار گفت: آقاي اصغرپور معلم روستا با ديدن تراکتور از ماشين پياده شد و گفت: از ساعت ۷:۵۰ اينجا گير کردهام و سه ساعت هست که اينجايم و از ترس گرگها نميتوانستم از ماشين پياده شوم و سوخت به حدي نداشتم که بتوانم بخاري ماشين را روشن کنم. تلفن هم که آنتن نداشت و در ماشين نشستم و دست به دعا بودم که از اهالي روستا بيايند و کمک کنند. مسلمزاده اضافه کرد: بالاخره با مشقت زياد ماشين را تا ابتداي اتوبان بکسل کرديم و آقاي اصغرپور به خانه بازگشت و با توجه به سرپايينيهاي مسير روستاي ما، چندين بار تراکتور سر خورد و اصلاً قابل تصور نيست که چطور به روستا رسيدم؛ خدا رو شکر که به خير گذشت.