ماجرای مرگ معمار زن در استخر ویلای لواسان؛ «نیکی حدادی» درگذشت
روزنامه شهروند/ زماني که فوتبالدستي بازي ميکردند گويا پاي محمدامين ليز ميخورد و او داخل استخر ميافتد. با وجودي که نيکي هميشه از آب ميترسيد و واهمه داشت، براي نجات محمدامين خود را داخل آب انداخت و او را به سمت ديواره استخر برد؛ اما نميتوانست تعادل خود را حفظ کند. از آنجا که شنا هم بلد نبود، هر چه دست و پا ميزند، غرق ميشود. آرمانگرا بود و سختکوش. ١٠ سالي بود به صورت حرفهاي در بخش طراحي داخلي فعاليت ميکرد اما يک حادثه و يک فداکاري به قيمت جانش تمام شد. حادثه عجيبي که نفس را از زن سيوهفت ساله گرفت و با خود برد و ديگر بازنگرداند. آن روز، درس از خودگذشتگي بود و جبران اشتباه. خودش رفت اما خواهرزاده پنجسالهاش زنده ماند. نيکي حدادي معمار معروف منطقه يک و لواسانات ١٧ خردادماه در استخر ويلايشان جان باخت. او براي نجات جان محمدامين پنجساله به داخل استخر پريد؛ اما خودش زير آب رفت و غرق شد. نيکي حدادي زن موفقي بود که مدرک ليسانس و تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته معماري از دانشگاه هنر و معماري و پس از آن دورههاي تخصصي ACS و ICS معماري داخلي را از آمريکا و انگليس گرفت. او با کمک همکارانش يکي از کاملترين گروههاي عمران، سازه، معماري و معماري داخلي را در کشور ايجاد کرد. گفتوگوي «شهروند» را با سيد سامان صفويان، همسر نيکي حدادي، در ادامه ميخوانيد. حادثه چطور اتفاق افتاد؟ روزهاي تعطيل ما معمولا به خانه مادر نيکي ميرفتيم؛ اما آن روز به طور اتفاقي در خانه مانديم و محمدامين هم به خانه ما آمد. نيکي عاشق خواهرزادهاش بود و نسبت به محمدامين حس مادرانه داشت. وقتي با محمدامين بود، آرامش داشت؛ به همينخاطر از ديدن محمدامين هميشه استقبال ميکرديم. روز جمعه هم با هم بوديم. ساعت نزديک ٧ بود که محمدامين گفت ميخواهد فوتبالدستي بازي کند. نيکي به اتفاق محمدامين به سمت فوتبالدستي که کنار استخر بود، رفتند، مدتي با هم بازي کردند که نيکي در استخر غرق شد. چرا نيکي در استخر غرق شد؟ زماني که فوتبالدستي بازي ميکردند گويا پاي محمدامين ليز ميخورد و او داخل استخر ميافتد. با وجودي که نيکي هميشه از آب ميترسيد و واهمه داشت، براي نجات محمدامين خود را داخل آب انداخت و او را به سمت ديواره استخر برد؛ اما نميتوانست تعادل خود را حفظ کند. از آنجا که شنا هم بلد نبود، هر چه دست و پا ميزند، غرق ميشود. چه کسي به شما خبر داد؟ وقتي نيکي غرق ميشود، محمدامين به زن و شوهر سرايداري که در ويلا بودند، خبر ميدهد؛ چون اتاق سرايداري در کنار استخر قرار دارد. زن سرايدار هم که نيکي را داخل آب ميبيند، من را خبر ميکند. من در ساختمان بودم که صداي سرايدار ويلا را شنيدم. خيلي سراسيمه بود. يادم نميآيد دقيقا چه ديالوگي بين ما رد و بدل شد؛ اما خودم را بهسرعت به استخر رساندم، نيکي را بيرون کشيديم و به او تنفس مصنوعي و شوک قلبي دادم. نيکي ناگهان مقداري آب بالا آورد، فکر کردم که خوب شده است. با اورژانس تماس گرفتم و او را به بيمارستان مهرآيين لواسان برديم. پزشکان چه گفتند؟ نيکي مرگ مغزي شده بود؛ به اصطلاح پزشکي هيپوکسي. از تمام پزشکاني که معروف بودند خواستم نيکي را ببينند و او را معالجه کنند حتي با پرفسور سميعي هم تماس گرفتم اما فايدهاي نداشت. نيکي مرگ مغزي شده بود و درست يک هفته بعد يعني جمعه، ٢٤ خردادماه در همان ساعت ضربان قلبش از کار افتاد. خط صاف روي مانيتور نشان ميداد که نيکي ديگر برنميگردد. او درس از خودگذشتگي و جبران اشتباه را به محمدامين ياد داد و رفت. درس جبران اشتباه؟ همان روز که اين حادثه اتفاق افتاد، قبلش نيکي ناهار درست کرد اما ناگهان فر دچار مشکل شد و آتش گرفت. نيکي من را صدا کرد؛ همزمان که به داخل آشپزخانه رفتم، يک بطري آب برداشت و آتش را خاموش کرد با ديدن من گفت نميدانم چرا هميشه وقتي برايم مشکلي پيش ميآيد تو را صدا ميکنم در حالي که ميتوانستم خودم آتش را خاموش کنم. بعد از ناهار بود که نيکي در حالي که داشت فر را تميز ميکرد، به محمدامين گفت که پس از هر اشتباه بايد پاي اشتباهت بايستي و آن را جبران کني. در آن روز ٢ درس به محمدامين داد و رفت. چند سال بود که ازدواج کرده بوديد؟ ٧ سال بود که با هم زندگي ميکرديم و يک سال هم نامزد بوديم. چند سال بود که در زمينه طراحي داخلي کار ميکرد؟ نيکي فعاليت خودش را در اين حوزه از سال ٨٤ يا ٨٥ به صورت غيرحرفهاي آغاز کرد اما از ١٠ سال پيش به صورت حرفهاي کار کرد و عمده فعاليتهايش هم طراحي داخلي پروژههاي لوکس در منطقه يک و لواسانات بود. دورههاي تخصصياش را در ايتاليا گذرانده و مدارک ACS و ICS را به صورت مکاتبهاي از انگليس و کانادا گرفته بود. خود شما در چه زمينهاي کار ميکنيد؟ من هم مجري طرحهاي نيکي بودم.