برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

در امتداد تاریکی؛ هدیه سیاه!

منبع
خراسان
بروزرسانی
در امتداد تاریکی؛ هدیه سیاه!
خراسان/ مي خواهم براي دومين بار گناه همسرم را ببخشم تا او به زندگي مشترک با من بازگردد اما در اين ميان پسر 17 ساله ام مرا مردي بي غيرت خطاب مي کند که نمي توانم با بي بند و باري هاي همسرم برخورد کنم او مي گويد اگر مادرم به اين خانه باز گردد من ديگر در کنارتان زندگي نمي کنم و ... مرد 41 ساله که براي اعلام شکايت از همسرش پا به کلانتري گذاشته بود درباره مخمصه اي که مدعي بود زندگي اش را در آستانه نابودي قرار داده است به کارشناس اجتماعي کلانتري شفاي مشهد گفت: 19 ساله بودم که مادرم به خواستگاري «مهين» رفت. آن زمان من تصميمي براي ازدواج نداشتم و معتقد بودم که بايد شرايط بهتري براي ازدواجم فراهم شود اما مادرم که براي اولين بار مهين را در يکي از مجالس زنانه ديده بود آن قدر از زيبايي هاي ظاهري و رفتار مودب او سخن گفت که در نهايت مرا مجاب به ديدار آن دختر کرد وقتي در شب خواستگاري او را ديدم ناگهان قلبم لرزيد و مهرش بر دلم نشست. اين گونه بود که خيلي زود و طبق آداب و رسوم جشن عقدکنان برگزار شد و زندگي من در مسير جديدي قرار گرفت طولي نکشيد زندگي مشترک مان را در حالي آغاز کرديم که احساس مي کردم هر روز به مهين وابسته تر مي شوم و عشق و علاقه ام به او افزايش مي يابد اما در اين ميان همواره احساس مي کردم مهين زني بي مسئوليت است به طوري که حتي توجهي به وظايف همسرداري و امور زندگي ندارد. وقتي اين موضوع را با مادرم در ميان گذاشتم مرا نصيحت کرد و گفت: اگر فرزندي به دنيا بياورد حس مادري او را پايبند زندگي اش مي کند و مسئوليت خانواده را نيز به دوش خواهد کشيد! اما با به دنيا آمدن «طاها» هم هيچ تغييري در زندگي ما حاصل نشد با وجود اين من به خاطر علاقه شديدي که به مهين داشتم با همه بي مهري ها و رفتارهاي تحقيرآميز او کنار مي آمدم اگرچه همه نيازهاي مالي و رفاهي همسرم را تامين مي کردم ولي او حتي به موضوعات نظافت و بهداشت منزل و تربيت فرزندش هيچ اهميتي نمي داد و بيشتر اوقاتش را به همراه دوستانش در خارج از منزل مي گذراند خلاصه 15 سال از زندگي مشترک ما مي گذشت که مهين از من خواست به عنوان راننده سرويس يکي از شرکت ها در بيرون از منزل کار کند من هم با خواسته اش موافقت کردم ولي هنوز مدت زيادي از اين ماجرا نگذشته بود که متوجه شدم با يکي از کارمندان آن شرکت ارتباط نامتعارف دارد. وقتي ماجرا لو رفت با التماس و گريه از من خواست او را ببخشم مهين در پاسخ به دليل خيانتش و اين که چه کمبودي در زندگي دارد، گفت: «تو هيچ کوتاهي نکردي کسي ما را جادو و جنبل کرده است!!» خلاصه آن روز به خاطر فرزندانم وعلاقه اي که به همسرم داشتم از گناهش چشم پوشي کردم و براي آن که محبتم را به او بيشتر کنم يک دستگاه گوشي تلفن هوشمند گران قيمت به ارزش ده ميليون تومان به او هديه دادم اما نمي دانستم همين «هديه سياه»، موجب ويراني زندگي ام خواهد شد چرا که از آن روز به بعد مدام همسرم درگير صفحات مجازي بود و به امور منزل توجهي نداشت در اين ميان تغيير رفتارهاي ناگهاني او مانند آرايش هاي غليظ و استفاده از عطر و ادکلن هاي متفاوت و همچنين نوع پوشش نامناسب، مرا آزار مي داد تا حدي که يک بار وقتي بدون اجازه گوشي تلفنش را برداشتم وحشت زده جيغ کشيد و به سمتم حمله ور شد! پسر 17 ساله ام وقتي اين صحنه را ديد با تعجب به رفتارهاي نامتعارف مادرش خيره شد. طاها به خاطر کنجکاوي به پيام هاي ارسالي مادرش در يکي از شبکه هاي اجتماعي دسترسي پيدا کرده بود و با خواندن آن ها بسيار خشمگين به نظر مي رسيد آن پيام هاي عاشقانه براي مردي غريبه ارسال شده بود و طاها در حالي که فرياد مي زد او ديگر مادر من نيست! مرا نيز مردي بي غيرت خطاب مي کرد! همسرم با ديدن اين وضعيت به منزل پدرش رفت ولي من باز هم به خاطر فرزندانم تصميم گرفتم بار ديگر از گناه همسرم چشم پوشي کنم ولي طاها حاضر به پذيرش او نيست و مي گويد اگر آن زن به خانه بازگردد من از منزل فرار مي کنم! حالا من مانده ام در يک دو راهي ترديد که ... ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد