پرونده پیچیده گم شدن یک زن 10ساله شد
شرق/ فرزندان زني به نام نرگس 10 سال قبل به مأموران پليس خبر دادند مادرشان گم شده است. آنها به مأموران گفتند آخرين بار مادرشان همراه مردي به نام يوسف بود و پسازآن ديگر از مادرشان خبر ندارند. با شکايت دختران مقتول تحقيقات آغاز شد. يوسف ابتدا مدعي شد خبري از آن زن ندارد و نرگس شبانه خانه او را ترک کرد و رفت؛ اما بعد از چند روز اعتراف کرد با نرگس رابطه داشته و نرگس در خانه او سرکه خورده و فوت شده است. متهم گفت: من با همکاري دوستم مجيد جسد را از خانه بيرون برديم و مجيد آن را آتش زد. بعد از اعترافات متهم پليس تحقيقات زيادي براي کشف جسد نرگس انجام داد؛ اما جنازه کشف نشد. با توجه به اينکه يوسف همچنان بر مرگ نرگس اصرار داشت، با شکايت اوليايدم مبني بر قتل عمدي پرونده به دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. به دليل اينکه جسد پيدا نشده بود، پرونده با نقص تحقيقات روبهرو و بههميندليل رسيدگي به آن طولاني شد. متهم روز گذشته يک بار ديگر پاي ميز محاکمه رفت. همه اوليايدم که فرزندان مقتول بودند، به غير از يک نفر درخواست قصاص کردند و يکي از آنها اعلام گذشت کرد؛ سپس متهم در جايگاه قرار گرفت قاضي خطاب به او گفت اتهام شما قتل عمدي و تشکيل خانه فساد است. آيا قبول داريد؟ متهم گفت: من اين اتهامات را قبول ندارم. من چنين کاري نکردهام. با نرگس رابطه داشتم و او به خانه من ميآمد. روز حادثه هم به خانه من آمد. بعد از من کمي پول گرفت و به جايي رفت و دوباره برگشت. بعد با هم رابطه داشتيم. بعد از رابطه او به سمت آشپزخانه رفت و کمي سرکه خورد، به سمت يخچال رفت که آب بردارد؛ اما روي زمين افتاد و درجا فوت کرد. من خيلي ترسيده بودم. به دوستم مجيد زنگ زدم و از او کمک خواستم. مجيد هم با نرگس رابطه داشت. او زودتر رفته بود. وقتي که زنگ زدم، مجيد آمد. او وانت داشت و در ترهبار کار ميکرد. نيمهشب بود که مجيد آمد، جسد را داخل وانت گذاشت و برد و بعدازآن من ديگر خبر ندارم چه اتفاقي افتاد. من بارها گفتهام که قاتل نيستم و خانه فساد هم تشکيل نداده بودم. در ادامه وکيل او در جايگاه قرار گرفت. او گفت: من پيشنهاد مصالحه دادهام؛ اما اوليايدم رضايت نميدهند. واقعيت اين است که در اين پرونده پيچيدگيهاي زيادي وجود دارد. وکيل قبلي متهم در جلسه دادگاه ادعا کرده نرگس را در مشهد ديده است که به سمت گرگان ميرفته و دو آپارتمان خريداري کرده و با هويت جعلي زندگي ميکند. او مسير را منحرف کرده؛ درحاليکه دادگاه اين موضوع را بررسي کرده و متوجه شده واقعيت ندارد و همين مسئله باعث طولانيشدن پرونده شده است. موکل من با همسرش مشکلاتي داشته و همسرش در زمان حادثه با حالت قهر خانه را ترک کرده بود. موکل من نيز با نرگس رابطه برقرار ميکند. براساس گفتههاي موکل نرگس به مواد مخدر اعتياد داشت؛ چراکه هر بار از او پول ميگرفت، به محلي ميرفت و بعد از بازگشت حالت روحي درست نداشت و کارهايي که ميکرد، دست خودش نبود. احتمال اينکه نرگس به خاطر مواد و سپس خوردن سرکه جان باخته باشد، زياد است. وکيل متهم ادامه داد: نکته ديگر اين است که براساس تحقيقاتي که من کردم، مقتول 10 سال قبل از اين حادثه نيز يک بار خانه را ترک کرده و به مدت هشت ماه مفقود بود. شوهرش به دنبال او ميگشت و سرانجام او خودش بعد از هشت ماه به خانه برگشته؛ بنابراين او سابقه مفقودشدن داشته است. نکته مهم ديگر که در اين پرونده وجود دارد، اين است که فرزندان مقتول ابتدا تصور نميکنند که مادرشان مرده است. آنها فکر ميکنند مادر از آنها قهر کرده است و تکبهتک به تلفن همراه او پيام ميدهند و درخواست بخشش ميکنند و از او ميخواهند که به خانه برگردد؛ اما وقتي نميآيد، با پليس تماس ميگيرند. من ميدانم وقتي که نرگس گم شد، پسرش 12ساله بود و حالا 22ساله است و تحمل بيمادري در سالهاي حساس زندگي خيلي سخت است؛ اما واقعيت اين است که آشفتگيهايي وجود داشته است؛ هرچند فرزندان مقتول حتي از داشتن يک مزار براي مادرشان محروم شدهاند؛ اما مدارک در پرونده نشان نميدهد که مقتول کشته شده باشد. او احتمالا فوت شده است. او گفت: موکل من بعد از اين حادثه زندگي خانوادگياش را از دست داده است او از ترس اينکه مبادا آبروريزي شود، به اورژانس خبر نداده که نرگس حالش بد شده. نگران اين بوده که همسرش از او جدا شود. متأسفانه درحالحاضر همسر موکل من از او جدا شده و آنچه موکل ميترسيده، بر سرش آمده است؛ بنابراين ديگر چيزي براي ازدستدادن ندارد که بخواهد پنهانکاري کند. موکل من در زندان به مواد مخدر اعتياد پيدا کرد و از يک جوان ورزشکار به يک جوان فرتوت تبديل شده است؛ هرچند ميگويد ترک کرده؛ اما من واقعا نميدانم بايد حرفش را قبول کنم يا نه؛ اما ازآنجاييکه وظيفه دارم، بايد دادگاه را در جريان قرار ميدادم؛ بنابراين من همچنان بر مسئله مصالحه تأکيد ميکنم و از اوليايدم درخواست دارم به اين موضوع فکر کنند. سپس متهم رديف دوم در جايگاه قرار گرفت. او اتهام جنايت بر ميت را رد کرد و گفت: من با نرگس رابطه نداشتم و متهم رديف اول براي اينکه ميداند وضع مالي من خوب است، نام من را آورده تا مجبور شوم به او پول بدهم از زندان خارج شود. قضات با پايان جلسه دادگاه براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.