نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

ما به سلبریتی‌ها بدهکاریم؟!

منبع
خراسان
بروزرسانی
ما به سلبریتی‌ها بدهکاریم؟!
خراسان/ سيصد ميليون تومان کمک مردم به هنرمند مبتلا به ام اس چه دليلي داشت؟ مصاحبه ويدئويي منتشر شده‎ است از هنرپيشه‌اي مبتلا به ام‎اس که از هزينه‎هاي فوق‎العاده درمان، بيمه نبودنِ حرفه‎اش، عوارض روانيِ بيماري و بي‎مهري‌ها و بي‎معرفتي‌ها گلايه مي‎کند. از ديدن اين گفت‎وگو، غمگين شدم مثل خيلي‎هاي ديگر که آن را در فضاي مجازي دست‎به‎دست کردند و نوشتند چون هنرپيشه محبوب‎شان، خنده به لب‎شان آورده، حالا وقت جبران است. از اين‎جاي قضيه، يعني از سرِ واژه «هنرپيشه» راه و عقيده من از اين «خيلي‎ها» جدا مي‎شود. من غمگين شدم از اين‎که ديدم و شنيدم بيماري چطور مي‎تواند زندگي «کسي» را از اين‎رو به آن‎رو کند؛ از اين‎که چطور کمر «کسي» مي‎تواند زير بار دوا و درمان خم شود و شغلش را و اطرافيانش را از دست‎ بدهد همان‎طور که تا حالا «کساني» دچار چنين سختي‎هايي شده‎اند و از اين به بعد هم مي‎شوند اما چندنفر اين امکان را دارند که بنشينند پشت دوربين و درددل کنند و شماره حساب اعلام کنند؟ خيلي هم خوب است که آدم‎ها وقتِ سختي به داد هم برسند اما مسئله من سرِ اين کلمه «کسي» است که ناگزيرم از تکرارش. هرکسي در هر جايگاهي-معلم و کارگر و نويسنده و هنرپيشه و کشاورز و نانوا- به کاري مشغول است، پر واضح است که زحمت مي‎کشد؛ در چرخه روابط حرفه‎اي کسي زيرِ دين ديگري نيست چون اول اين که هر فعاليتي، پيش از هر چيز منفعت شخصي دارد و دوم اين که، متقابلا از کار و حرفه ديگري، بهره مي‎برد. شما از شغل‎تان که به احتمال زياد انتخاب يا دست کم تصميم شخصي‎تان است، درآمد کسب مي‎کنيد و در برابر خدمات‏تان، از خدمات و محصولاتِ ديگران استفاده مي‎کنيد. حالا اين‎که چه تناسبي بين دستاوردهاي حرفه‎اي شما و تلاش‎تان وجود دارد، بحث ديگري است ولي حتي اگر ميزان زحمت و مقدار عايدي‎تان هم با هم نخواند، باز ديگران را مديون شما نمي‎کند. مشکل از جاي ديگري است که مثلا بسياري از اقشار عزيز و زحمتکش و موثر جامعه هميشه هشت‎شان گرو نه‎شان است وگرنه، فارغ از جنبه‎هاي عاطفي و احساسي ماجرا، ما چيزي بدهکار اين اقشار محترم و ارزشمند نيستيم. «بدهکار نيستيم» هم از بس توي بحث و دعوا به‎کار رفته، خوراکِ سوء‎تفاهم است. منظور من اما دقيقا همان است که گفتم و از ترسِ بدفهمي مجبورم به تکرارش؛ رابطه ما با هم، بده‎بستان است. بنايي که تمامِ روز آجر بالا مي‎اندازد و شب، پاي سريال کمدي تلويزيون قهقهه مي‎زند، به‎ واسطه آن خنده‎ها مي‎رود زير دين هنرپيشه‎‎هاي سريال؟ آن‎ها چطور؟ آن‎ها هم وقتي خانه‌اي را معامله مي‎کنند، خودشان را وامدار بنا مي‎دانند يا کار کردند و پول درآوردند و خانه خريده‎اند؟ کل قضيه به همين سادگي است اما در جامعه احساسات‎زده ما، پيچ‎وتاب خورده ‎است. هنرپيشه‎ها هم کساني هستند مثل ما، گيريم که خيلي‎هاي‎شان به اين شوخيِ «هنرپيشگي، دومين کار سخت بعد از معدن» معتقد باشند. دم کساني که هنري دارند گرم، دم آن‎هايي هم که قدر اين هنر را مي‎دانند و از سرِ نوع‎دوستي يا هواداري در اين قضيه، قدمي برداشته‎اند، گرم. اين وسط آن‎هايي که با ادبيات طلبکارانه، مردم را مديونِ هنرپيشه‎ها جا مي‎زنند و آن‎هايي که به احساس گناه و زيرسايه بودنِ دايمي عادت کرده‎اند، بايد بدانند ما بدهکار کسي نيستيم.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره