صوت/ فرزندم را میفروشم؛ قیمت ۷۰ میلیون!
برترين ها/ ماجرا از يک کامنت در سايت شروع شد. شهروندي که زير يکي از خبرهاي برترينها نوشته بود حاضر است فرزندش را بفروشد! او شماره تماساش را هم ضميمه اين پيام کرده بود لابد به انتظار اين که پيام منتشر شود و از جايي در ايران براي خريد فرزند با او تماس بگيرند. راستش خودمان در برترينها هم باور نکرديم و فکر کرديم که ممکن است پيام سر کاري باشد. شايد کسي براي جلب توجه يا به دنبال مقاصدي ديگر اين کامنت را گذاشته. اما پي بردن به واقعيت کار سختي نبود. شماره اين شهروند را سيو کرديم و در يکي از پيامرسانها به او پيام داديم که شرايطش براي فروش فرزندش چيست. پاسخها دردناک و حيرتانگيز بود. اين هموطن که ميگويد ساکن يکي از شهرهاي غرب کشور است، در صحبت با ما از شرايط سختش گفت. اين که تصادف کرده و سرمايهاش را از دست داده. ميگويد دو فرزند دارد و همسرش آبستن است و کمتر از يک ماه ديگر وضع حمل خواهد کرد. او حاضر است اين فرزند به دنيا نيامده را از همين حالا و در ازاي مبلغي به هر کس که خريدار باشد واگذار کند. از او ميپرسيم چه قيمتي براي اين معامله در نظر گرفته، پاسخ سريع و رند است: ۷۰ ميليون تومان! ۷۰ ميليون بدهکارم و اين پول را ميخواهم به زخم زندگيام بزنم. او در پاسخ به اين سوال که وضعيت سرپرستي کودک چطور خواهد بود و از نظر قانوني چه پيش خواهد آمد ميگويد: «خانم من ميآيد بيمارستان وضع حمل ميکند، نوزاد را به شما ميدهد و ما ديگر با شما کاري نداريم.» اما به هر حال اين کودک که متعلق به ما نيست. خانوادهاش بعدا ميتواند ادعايي مطرح کند و دوباره درخواست پس گرفتن فرزند را داشته باشد. در جواب ميگويد دو فرزند دارد و در بزرگ کردن همانها هم مانده است، چرا بايد سومي را هم بخواهد. بعد هم ميگويد مادر کوردک با شناسنامه خانواده خريدار در بيمارستان بستري خواهد شد و بعد از زايمان، خانواده خريدار ميتوانند با شناسنامه خود براي کودک شناسنامه قانوني بگيرند! ميگويم بالاخره اين کودک از خون ما که نيست و اگر ادعايي مطرح شود، ميشود پيگيري کرد و با آزمايش ثابت خواهد شد پدر و مادر واقعي او کيست، شايد بهتر باشد از طريق بهزيستي اقدام کنيم. ميگويد بهزيستي نميشود. کار طولاني است و بعد از چند سال اصلا ممکن است کودک را به ما ندهند(ظاهرا تجربه خوبي در اين زمينه دارد، يعني ممکن است اين کسب و کارش باشد؟) ميگويد دوستانش تجربه فروش کودک به اين شکل (زايمان با شناسنامه خريدار) را دارند و مشکلي ندارد! بعد هم اصرار که سر جدت بيا و بخر. بدون اين که بپرسد شرايط پدر و مادر جديد چيست. بدون اين که اهميت بدهد قرار است با اين بچه چه کنند. بدون اين که پرس و جوي خاصي بکند. يگ کودک که مثل کالا دست به دست ميشود و قرار است همه به همين راحتي راضي باشند. چطور ممکن است پدر و مادري دست به اين کار بزنند؟ در مقابل سوالات ما ميگويد مادر بچه هم به اين کار راضي است. عکسهاي خودش و خانوادهاش را هم ميفرستد. حتي مدارک پزشکي کودک را که نشاندهنده سلامت اوست ضميمه ميکند. حيرت ما ادامه دارد. کودک پسر است و به دليل نياز خانوادهاش و به دليل شرايط اقتصادي در وضعيتي غيرانساني قرار است در ازاي يک چک ۷۰ توماني سرنوشتي ديگر پيدا کند. روايت ماجرا را با کمترين قضاوت و بدون اشک و آه نقل کرديم تا پيشداوري نکرده باشيم. مدارک اين گفتگو نزد ما محفوظ است. صداي دو طرف معامله (!) را تغيير دادهايم تا مشکلي براي خانواده فروشنده يش نيايد. پدر آگهيدهنده، ظاهرا بدون توجه به عواقب کار غيرقانونياش، همچنان منتظر تماس ماست. لابد تصور ميکند مشتري دست به نقدي پيدا کرده و ميتواند مشکلش را حل کند. نگران هم هست که عقربه ساعت در حرکت است و زمان به موعد نهايي نزديکتر ميشود و بچهاي که به دنيا خواهد آمد نانخور تازهاي خواهد بود. بايد به او چه ميگفتيم؟ بايد در موردش چه فکر کنيم؟ در کشور هر روز چند کودک به اين شکل جابهجا ميشوند؟ چه کسي قرار است نگران باشد و دلش براي اين پديده عجيب به تپش بيفتد؟