ماجرای عجیب سایتهای همسریابی؛ وقتی پروفایلها عاشق هم میشوند!
ايران/ با بيشتر شدن استفاده افراد از فضاي مجازي و بالا رفتن سن ازدواج به دليل شرايط نامناسب اقتصادي ، بسياري از افراد به اين فکر افتادند که چطور با استفاده از سادگي جوانان از اين راه کسب درآمد کنند. «من چنين هستم» دخترجوان به مانيتور کامپيوترش زل زده و به مغزش فشار ميآورد که در برابر اين جمله کاملترين توصيف را از خودش بنويسد. بارها اين جمله را زيرلب تکرارميکند؛ من چنين هستم، من چنين هستم... بايد بهترين جملات را براي توصيف خودش بنويسد. نميداند از اخلاقش بنويسد، از تيپش يا از شغل و علايقش... سايت به او تذکر ميدهد از بهکار بردن کاراکترهاي زائد در اين بخش خودداري کند و آدرس يا شماره تماسي هم بهجا نگذارد. راستي کدام يک از اينها مهمتر است؟ کمي پايينتر اين جمله به چشم ميخورد: «همسرم چنين باشد» حالا بايد تمام ذهنش را متمرکز کند و براي اين بخش کامل ترين توصيف را بنويسد. راستي برايش چه چيزي مهمتر است؛ اخلاق، پول يا قيافه؟ حتماً متوجه شدهايد، دختر جوان درحال ثبتنام در يک سايت همسريابي است. سايتهايي که اين روزها تعدادشان حسابي زياد شده. برخي ميگويند، چراکه نه؟ بالاخره اين هم راهي است براي کساني که در اين زمينه مشکل دارند و نميتوانند همسر مناسبي پيدا کنند. آنهايي که ارتباطات کمتري دارند، حال و حوصله زيادي ندارند، خجالتي هستند و... برخي هم ميگويند اين ديگر چه راهي است؛ مگر ميشود آدم همسرش را هم مجازي انتخاب کند؟ اصلاً گيرم که سايت توانست آدمهاي مناسب را به يکديگر معرفي کند اما اين چه ربطي به عواطف دو طرف دارد؟ سايت همسريابي که ديگر قادر نيست آدمها را به يکديگرعلاقهمند کند. برخي هم اعتقاد دارند اصلاً نبايد ماجرا را آنقدر بزرگ يا کوچک ديد. بههرحال اين هم يک راه معمولي است براي انتخاب همسر. نميدانم شما جزو کدام دسته هستيد؟ جزو خوشبينها، بدبينها يا آنهايي که ديدگاهي معمولي در اين باره دارند. هرچه هست فکر ميکنم همه در اين باره اتفاق نظر داريد که ازدواج کردن يا انتخاب همسر به اين شکل قدم زدن در محيطي پر ابهام است؛ فضايي پر از سوءتفاهم و غير واقعي. مريم 33 ساله و مدتهاست در دو سايت معروف همسريابي فعاليت ميکند. آدرس دو سايت را به من ميدهد و ميگويد در گوگل هم راحت ميتواني پيدايشان کني: «يعني تا حالا محض کنجکاوي هم سراغ اين سايتها نرفتهاي؟ خيلي خيلي باحالند...» اما ثبتنام در هر دو اين سايتها چندان هم ساده نيست، منظورم اين است که بايد کلي اطلاعات از خودت بدهي و کلي فرم درباره سلامت و ظاهر و شخصيت خودت و خانواده ات پر کني و عکست را هم بدهي تا شرايط ثبتنام کامل شود. مريم ميگويد ميتواند ساعتها از تجربياتش دراين باره برايم حرف بزند. درباره آدمهايي که از طريق اين سايتها پيدا کرده و قرار ملاقات گذاشته و محکشان زده: «ميداني عده زيادي فقط براي آشنا شدن با آدمهاي جديد و دوست شدن ميآيند. يک عده هم فقط دنبال پيدا کردن زن صيغهاي هستند. البته تک و توک هم آدمهايي ديدهام که زن دارند و با صراحت هم اين را اعلام ميکنند. راستش را بخواهي من اين مدت کم آدم درست و حسابي ديدهام که واقعاً و جدي دنبال ازدواج باشد. يعني خيليها ميآيند که فقط وقت بگذرانند و تفريح کنند اما من واقعاً هدفم ازدواج است و خيلي زود اين آدمها را کنار ميگذارم. همه جور سني هم هست از 30 تا 48 ساله. عده زيادي هم هستند که طلاق گرفتهاند يا همسرشان فوت شده.» مريم کمي فکر ميکند: «يک نکته جالب هم برايت بگويم؛ برخلاف کليشههاي رايج که فکر ميکنند فقط براي زنها سن و سال مهم است در اين سايتها مردان زيادي هستند که غالباً سنشان را کمتر مينويسند که بعد لو ميرود.» مرتضي 35 ساله هم مدتي است در سايتهاي همسريابي دنبال مورد مناسبي مي گردد. مرتضي ميگويد: «ببين من خودم آدمي هستم که مشکل ارتباطي ندارم، اما دوست دارم براي انتخاب همسر مناسبم همه کاري بکنم تا بعد نگويم کاش اين راه را هم امتحان ميکردم. راستش را بگويم در اين مورد خاص نميخواهم حسرت به دل بمانم. در همان صحبتهاي مقدماتي ميفهمم که طرف اصلاً مهارت ارتباطي ندارد، خيليها اين طور هستند يا اينکه توقع شان اصلاً تناسبي با موقعيت خودشان ندارد. اين افراد را خيلي زود کنار ميگذارم و سراغ بعدي ميروم. سايت، معيارهاي کلي شخصيت يا زيبايي و موقعيت را به آدم ميدهد اما در مورد ميزان درآمد و قد و وزن محدود است. من خودم چون بيشتر محدوده سني پايين را بررسي ميکنم، بيشتر اطلاعاتم در همان محدوده مانده.» سارا 28 ساله است. او هم مدتي است در يک سايت همسريابي فعال شده: «خيلي دنبال اين بودم که با يک آدم مناسب آشنا شوم. همه روشها را هم امتحان کردم حتي اگر کسي به من موردي براي ازدواج معرفي ميکرد، ميرفتم و طرف را ميديدم تا اينکه به اين نتيجه رسيدم که شايد استفاده از اين سايتها بهتر باشد. من فکر ميکنم براي هر کاري بايد تلاش کرد و ازدواج هم مسألهاي نيست که بخواهي دست روي دست بگذاري. با اين همه اين مدت در سايتهاي همسريابي متوجه نکات عجيبي هم شدهام مثلاً درصد بالايي از مردهاي معرفي شده دوست ندارند همسرشان شاغل باشد. اين را الکي نميگويم چون همه پروفايل هايشان را بررسي کردهام. واقعاً از هر 10 نفرهشت يا 9 نفر دوست ندارند همسرشان کار کند. اما من ميخواهم بعد از ازدواج شاغل باشم. بعضيها هم حرفهاي عجيب و غريبي ميزنند مثلاً ميگويند من ميخواهم کاملاً فرمانبردار زنم باشم؛ زنم بر من سلطه داشته باشد و دستور بدهد. من از اين آدم ها ميترسم. فعلاً جستوجو ميکنم تا ببينم چه پيش ميآيد.» اما بنشينيم پاي حرفهاي يک متخصص تا ببينيم او چقدر استفاده از سايت هاي همسريابي را تأييد ميکند و اساساً چه تحليلي در اين باره دارد. دکتر حسين ابراهيمي مقدم، روانشناس و استاد دانشگاه ميگويد: «ما هم ميتوانيم خوش بينانه به مسأله اين سايتها نگاه کنيم هم کاملاً بدبينانه يا يک نگاه معمولي داشته باشيم. خوش بينانه اينکه اين سايتها در بهترين حالت اطلاعات هر کسي را بر اساس آنچه خود فرد در اختيارشان قرار داده بازتاب ميدهند. اما عاطفه و احساس و مسائلي از اين دست بين افراد وجود نخواهد داشت و در خوش بينانهترين حالت ممکن ميبينيم که نتايج خيلي خوب نيست. در برخي کشورهاي دنيا مثل فنلاند پژوهشي دراين باره انجام شده و مشخص شده کساني که از اين طريق باهم آشنا شدهاند شايد به ظاهر زندگي خوبي داشته باشند اما در عمل شادکامي ندارند. شايد به اين دليل که دنياي مجازي کيفيتها را نميتواند بررسي کند. بدبينانهاش هم آنکه برخي از اين سايتها اصلاً معتبر نيست و حتي افراد شيادي عضو ميشوند و به بهانه ازدواج دنبال طعمه ميگردند. من خودم مراجعاني از اين دست داشتهام که از همين طريق مورد سوء رفتار و حتي تجاوز قرار گرفته بودند.» به عقيده اين روانشناس و استاد دانشگاه افرادي که در اين سايتها ثبت نام ميکنند از درجه اعتماد به نفس کمتري برخوردارند يا ويژگيها و شرايط مناسبي براي ارتباط با ديگران ندارند. بعضي هم هنر ابراز وجود ندارند، يعني نميتوانند خود را مطرح کنند و آدمهاي دوري گزين و گاه دچار اختلال شخصيت اجتنابي هستند. او تأکيد ميکند: «طبق بررسيها دست کم من نديدهام يک نهاد رسمي و ثبت شده يک سايت شناخته شده و معتبر را در زمينه همسريابي معرفي کرده باشد. بهعبارت ديگر بيشتر اين سايتها بدون مجوز فعاليت ميکنند. همانطور که شما سراغ دکتر ميرويد و مطمئن ميشويد که او مجوز طبابت دارد يا ندارد، در اين باره هم حتماً بايد دقت کافي داشته باشيد و ببينيد سايت مجوز دارد يا نه؟ توصيه من اين است که کاملاً با ديده ترديد به اين سايتها نگاه کنيد چون قبل از ازدواج اتفاقاً تمام اين وسواسها عادي است و بعد از ازدواج است که ميتوانيد کمي از ميزان حساسيتها ي خودکم کنيد و چشمتان را روي برخي ضعفهاي همسرتان ببنديد.» او معتقد است: «هيچکس نميتواند بگويد من نميتوانم مورد مناسب خودم را براي ازدواج پيدا کنم. ما اگر اين ذهنيت غلط را از خودمان دور کنيم که براي ما يک عشق در دنيا وجود دارد يا نيمه گمشدهاي داريم مسلماً ميتوانيم انتخاب شايستهتري داشته باشيم. اگر افراد معيارهاي درست انتخاب همسر داشته باشند و بدانند با چه کساني رفت و آمد کنند قطعاً موفقترند.» دختر سايت را بالا و پايين ميکند؛ هنوز به اين فکر ميکند که درباره خودش چه بنويسد. واژهها توي سرش رژه ميرود، راستي کدام کلمات ميتوانند بهتر معرفياش کنند، کدام کلمات ميتوانند همسر آيندهاش را توصيف کنند. بهترين انتخابي که ميتواند در گذر از واژهها داشته باشد کدام است؟ آيا واقعاً يک سايت همسريابي ميتواند آينده خوبي براي او رقم بزند؟