برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

جنایت به عشق یک توله سگ!

منبع
خراسان
بروزرسانی
جنایت به عشق یک توله سگ!
خراسان/ جوان 20 ساله کارتن خوابي که به خاطر يک «توله سگ» دست به جنايت زده بود، روز گذشته به تشريح قتل «ماهي» پرداخت و زواياي پنهان اين پرونده جنايي را فاش کرد. ماجراي تلخ اين پرونده از چهاردهم بهمن هنگامي رقم خورد که جوان 20 ساله اي زنجير قلاده يک سگ معروف به پاکوتاه را به دست گرفت و براي سگ گرداني به انتهاي خياباني در منطقه خواجه ربيع رفت. جايي که پارک بزرگي در آن وجود داشت و اهالي براي استفاده از فضاي سبز و ورزش و تفريح به اين مکان رفت و آمد مي کردند. اين گزارش حاکي است، جوان معروف به «اصغر خردو» وارد پارک شد و روي يکي از نيمکت ها نشست تا به پاکوتاه پشمالويش، آشغال گوشت بدهد! هنوز مدت زيادي از حضور اين جوان کارتن خواب در پارک نگذشته بود که يکي از دوستانش به سمت او رفت. «اسماعيل» جوان 26 ساله معروف به «ماهي» وقتي با يکي ديگر از دوستانش نزد «اصغر خردو» رسيد ناگهان مشاجره اي بين آن ها در گرفت. «اصغر خردو» مدعي بود که «ماهي» قبل از رسيدن به نزديکي نيمکت، به او توهين کرده است اما اين مشاجره لفظي به خاطر «سگ خانگي پاکوتاه» شدت گرفت. «ماهي» ادعا مي کرد که «سگ مذکور» متعلق به اوست و «اصغر خردو» آن را سرقت کرده است! اين جنجال دو رفيق معتاد به جايي رسيد که در يک لحظه تيغه چاقو بالا رفت و بر قلب «ماهي» نشست. اين جوان 26 ساله در حالي که غرق خون شده بود، روي زمين افتاد و خون از قفسه سينه اش فواره زد. کارتن خواب 20 ساله معروف به «اصغر خردو» که تازه فهميده بود چه اشتباه بزرگي را مرتکب شده است، دستمالي را روي سينه دوستش گذاشت تا او را از مرگ نجات دهد. دوست همراه «ماهي» نيز با ديدن اين وضعيت اسفناک، به طرف منزل دوستش رفت تا خانواده او را در جريان نزاع خون آلود قرار دهد. از سوي ديگر اهالي و رهگذران با اورژانس تماس گرفتند اين در حالي بود که «اصغر خردو» پيکر نيمه جان دوست قديمي اش را روي نيمکت پارک گذاشت و تلاش مي کرد تا از شدت خون ريزي او بکاهد ولي تيغه چاقو قلب «ماهي» را شکافته بود! بنابر گزارش اختصاصي خراسان، دقايقي بعد خودروي اورژانس 115 آژيرکشان وارد پارک شد و نيروهاي امدادي با معاينه پيکر خون آلود «ماهي» کار را تمام شده دانستند و اعلام کردند که او علايم حياتي ندارد و بر اثر عوارض ناشي از اصابت تيغه چاقو به ناحيه قلب، جان باخته است. «اصغر خردو» که تا آن لحظه خود را دوست قديمي اسماعيل (ماهي) معرفي مي کرد با شنيدن اين جمله هولناک، به آرامي از محل گريخت و هراسان و نگران نزد مادرش رفت. او ماجراي قتل دوستش را بازگو کرد و مادر معتاد که به سختي هزينه هاي زندگي اش را تامين مي کرد مجبور شد مبلغي را به فرزندش بپردازد تا او به تهران برود و نزد پدرش مخفي شود! چرا که پدر و مادر «اصغر خردو» به دليل اعتياد از حدود سه سال قبل طلاق گرفته بودند و پدرش در تهران روزگار مي گذرانيد. گزارش خراسان حاکي است، جوان 20 ساله، ساعتي بعد سوار بر اتوبوس عازم تهران شد اما در آن سوي ماجرا، نيروهاي اورژانس، مراتب را به پليس 110 گزارش دادند و اين گونه يک پرونده جنايي ديگر در مشهد شکل گرفت. چند دقيقه بعد با حضور قاضي ويژه قتل عمد مشهد در محل وقوع جنايت، تحقيقات ميداني آغاز شد. به دستور قاضي کاظم ميرزايي، گروهي از کارآگاهان زبده پليس آگاهي نيز به همراه عوامل بررسي صحنه جرم در پارک انتهاي خيابان شهيد يوسف زاده 22 حضور يافتند و در کنار مقام قضايي به بررسي ماجرا و اثربرداري از صحنه جنايت پرداختند. نيروهاي اورژانس و برخي از شاهدان عيني از جواني حدود 20 ساله سخن گفتند که زنجير قلاده سگ پاکوتاهي را در دست داشت و بعد از شنيدن ماجراي مرگ دوستش از محل گريخته بود. بنابراين، به دستور قاضي شعبه 211 دادسراي عمومي و انقلاب مشهد، مشخصات اين جوان فراري به عوامل گشت و ديگر مراکز انتظامي اعلام شد و تحقيقات گسترده اي از سوي کارآگاهان پليس آگاهي زير نظر سرهنگ محمدرضا غلامي ثاني (رئيس اداره جنايي آگاهي خراسان رضوي) براي شناسايي مخفيگاه متهم مذکور ادامه يافت تا اين که رديابي هاي اطلاعاتي و بررسي پرونده مجرمان سابقه دار نشان داد جوان 20 ساله معروف به «اصغر خردو» که چندين سابقه کيفري به اتهام سرقت و اعتياد دارد به تهران گريخته است. درحالي که مقدمات دستگيري متهم فراري فراهم شده بود و کارآگاهان با دريافت نيابت قضايي عازم تهران بودند، وي با نصيحت‌هاي پدرش به مشهد بازگشت و در حالي که خود را در تنگناي محاصره نيروهاي کارآزموده آگاهي مي ديد، به پليس آگاهي رفت و تسليم قانون شد. بنابر گزارش اختصاصي خراسان، متهم به قتل فراري که با صدور دستورات ويژه اي از سوي قاضي ميرزايي و توسط کارآگاه جمالي (افسر پرونده) مورد بازجويي هاي تخصصي قرار گرفته بود ابتدا سعي کرد با داستان سرايي روايت هاي متفاوتي از اين جنايت را بازگو کند. او در مراحل اوليه تحقيقات پليسي گفت: پدر و مادرم به مواد مخدر صنعتي اعتياد دارند به همين دليل من هم از هفت سالگي مصرف کريستال را به صورت پنهاني آغاز کردم تا جايي که ديگر کارتن خواب شدم و براي تامين هزينه‌هاي سنگين اعتيادم دست به سرقت مي زدم. بارها روانه کانون اصلاح و تربيت شدم اما وقتي از زندان آزاد مي شدم دوباره به سراغ مواد مخدر مي رفتم تا اين که پدرم اعتيادش را ترک کرد و به همين دليل اختلافات او با مادرم شدت گرفت تا حدي که از يکديگر جدا شدند و من نزد مادرم ماندم و کنار او به مصرف شيشه و کريستال پرداختم. حدود يک سال قبل براي آخرين بار از زندان آزاد شدم و مواد مصرف نکردم. وي درباره ماجراي تلخ جنايت نيز مدعي شد: آن روز «سگ پاکوتاه» خاله ام را که نزد من بود به خانه آن ها بردم ولي خاله ام در منزل نبود به همين خاطر به همسايه خاله ام گفتم اگر سراغ مرا گرفتند بگويد که سگ را به پارک بردم تا مقداري آشغال گوشت به او بدهم. وقتي در حال سگ گرداني بودم، ماهي به همراه دوستش و درحالي که به من فحش مي داد و ناسزا مي گفت، به کنارم آمد و ادعا کرد که اين سگ مال اوست من هم گفتم اگر اين سگ مال تو است بيا زنجيرش را بگير! در همين حال سگ پارس کرد! به او گفتم ديدي اين سگ مال تو نيست ولي او قبول نکرد و چاقويي را بيرون کشيد که مرا بزند در همين هنگام من او را هل دادم و چاقو در حالي به قلبش فرو رفت که او روي زمين افتاد!! به گزارش خراسان، متهم به قتل وقتي ديد که اين اظهارات مورد قبول قاضي قرار نمي گيرد بالاخره لب به اعتراف گشود و ضمن اقرار به قتل گفت: سگ را خريده بودم و مي خواستم آن را به مادرم هديه بدهم اما دوست قديمي ام که او نيز مانند من اعتياد شديدي داشت، ادعا کرد که «سگ» متعلق به اوست من هم که در اين مشاجره عصباني شده بودم چاقويش را گرفتم تا ضربه اي به شانه اش بزنم ولي ناگهان چاقو به قفسه سينه اش فرو رفت. خيلي ترسيده بودم که دستمال را روي سينه اش گذاشتم و با اورژانس تماس گرفتم ولي وقتي متوجه شدم که او جان باخته است، به آرامي از محل گريختم و با پولي که از مادرم گرفتم به تهران رفتم. اين گزارش حاکي است، در پي اعترافات اين جوان 20 ساله تحقيقات بيشتر با دستور قاضي کاظم ميرزايي براي روشن شدن ديگر نقاط تاريک اين پرونده جنايي همچنان ادامه دارد.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره