بررسی سلامت روانی پیرمردی که زنش را کشت
روزنامه جوان/ مرد سالخورده که به اتهام قتل همسرش در بازداشت به سر ميبرد، براي بررسي سلامت روانياش به پزشکي قانوني معرفي شد. متهم که ايوب نام دارد ديسال۹۵ به اتهام قتل همسرش مريم در خانهاش در شهر ري دستگير شد. با اعلام اين خبر تيمي از کارآگاهان پليسآگاهي تهران در محل حادثه حاضر شدند و با جسد زن سالخورده که آثار سوختگي روي بدنش نمايان بودن مواجه شدند. با انتقال جسد به پزشکي قانوني شوهر آن زن مورد تحقيق قرار گرفت. او به مأموران گفت: «همسرم به تازگي عمل پيوند کليه انجام داده بود و مدتي قبل نيز به خاطر تصادف پايش شکسته بود. چند روز قبل به شوخي چند لگد به پايش زدم که ناگهان از درد فرياد کشيد. به همين خاطر او را به حمام بردم و آب داغ را باز کردم تا شايد کمي از درد پايش کم شود. وقتي از حمام بيرون آمدم چند دقيقه بعد فريادهاي همسرم بلند شد به همين خاطر دوباره به حمام برگشتم که ديدم او داخل وان افتاده است و بدنش سوخته است. خواستم او را به بيمارستان برسانم، اما قبول نکرد و چند بار پمادهاي سوختگي را استفاده کرد. چند روزي گذشت تا اينکه امروز وقتي به محل کارم رفتم پسرم تماس گرفت و گفت مادرش حالش بد شده است. وقتي به خانه آمدم متوجه شدم همسرم فوت کرده است.» در حالي که پزشکي قانوني علت فوت را سوختگي درجه۳ و ضربه به سر اعلام کرد، مرد سالخورده به اتهام قتل همسرش بازداشت شد. آن مرد تحت بازجويي قرار گرفت، اما جرمش را انکار کرد ولي بنا به شواهد و مدارک موجود روانه زندان شد و پرونده با صدور کيفرخواست به اتهام قتل عمد به دادگاه کيفري يک استان تهران فرستاده شد. مرد سالخورده در نوبت رسيدگي به پرونده، در شعبه هشتم دادگاه کيفري يک استان تهران پاي ميز محاکمه ايستاد. او بعد از درخواست قصاص از سوي فرزندان مقتول در دفاع از خود گفت: «بعد از جدايي از همسر اولم با مريم ازدواج کردم. او با داشتن چند فرزند از شوهر اولش طلاق گرفته بود. ما سالها بچهدار نميشديم تا اينکه با نذر و نياز صاحب يک فرزند پسر به نام رضا شديم.» متهم ادامه داد: «بعد از بازنشستگي حقوقم کافي نبود از طرفي پسرم ۱۲ ساله بود و اصرار داشت به مدرسه غيرانتفاعي برود به همين دليل مجبور بودم با يک ترازوي وزن کشي حوالي حرم حضرت عبدالعظيم بروم و کار کنم. از اين شرايط ناراضي نبودم و تنها مشکلم رفتار همسرم بود. او بدون اجازه از جيبم پول برميداشت تا اينکه او آخرين بار ۸۰۰ هزار تومان پولي که روي تخت پسرم گذاشته بودم تا آن را به مدرسهاش بدهد برداشته بود. ديگر تحمل نکردم و با او در اين مورد صحبت کردم، اما او قبول نکرد و طفره رفت.» متهم در خصوص حادثه گفت: «برادر مريم معتاد بود به همين دليل مشکوک شدم مبادا از برادرش مواد ميخرد و معتاد شده است. به همين خاطر با او صحبت کردم، اما کار به درگيري کشيد. از عصبانيت يک لگد به پايش زدم اين شد که پايش درد گرفت و شروع به ناله کرد. با بيتابيهاي او دلم برايش سوخت به همين دليل او را داخل حمام بردم و او را در وان گذاشتم. سپس آب داغ را باز کردم تا درد پاهايش کم شود. ناگهان مريم فرياد کشيد. بلافاصله آب را بستم و ميخواستم او را به بيمارستان برسانم ولي قبول نکرد. تا اينکه چند روز بعد وقتي به سر کار رفتم پسرم تماس گرفت و گفت حال مادرش بد است، اما وقتي به خانه رسيدم کار از کار گذشته بود.» متهم در حاليکه اشک ميريخت، گفت: «باور کنيد مرگ همسرم يک اتفاق بود و به او ضربهاي نزدم. وقتي به زندان رفتم پسرم را به خواهرم سپردم، اما او بيماري شوهرش را بهانه کرد و پسرم را به بهزيستي سپرد. فقط يک خانه دارم و حاضرم آن را به جاي ديه به فرزندان مقتول بپردازم. در غير اين صورت حاضرم اعدام شوم ولي قضات اجازه دهند يک روز ديگر کنار پسرم باشم. پسرم همه زندگيام است و تحمل اينکه در بهزيستي باشد ندارم.» در پايان هيئت قضايي بعد از شور دستور داد متهم براي بررسي سلامت روان به پزشکي قانوني معرفي شود. همچنين پرونده به دادسرا فرستاده شد تا با تعيين قيم براي فرزند ۱۲ساله متهم درخواست وي به عنوان اوليايدم مطرح شود. به اين ترتيب بعد از اعلام نظر کميسيون پزشکي قانوني و تعيين قيم براي فرزند مقتول، متهم بار ديگر محاکمه خواهد شد.