اعترافات تکاندهنده مرد شیشهايِ برادرکش
برترين ها/ همه چيز در يک لحظه خماري رخ داد. اعصابش خطخطي شده بود و قدرت نداشت خوب تصميم بگيرد. چاقو را در هوا چرخاند و وقتي به خودش آمد، برادرش غرق در خون روي زمين افتاده بود؛ برادري که چندي قبل براي او رضايتگرفته بود تا از زير تيغ نجات پيدا کند. اين هفته در«پشت صحنه يک جنايت» سراغ اين مرد برادرکش رفتيم و پاي صحبتهاي او نشستيم.
روزنامه جام جم: همه چيز در يک لحظه خماري رخ داد. اعصابش خطخطي شده بود و قدرت نداشت خوب تصميم بگيرد. چاقو را در هوا چرخاند و وقتي به خودش آمد، برادرش غرق در خون روي زمين افتاده بود؛ برادري که چندي قبل براي او رضايتگرفته بود تا از زير تيغ نجات پيدا کند. اين هفته در«پشت صحنه يک جنايت» سراغ اين مرد برادرکش رفتيم و پاي صحبتهاي او نشستيم.
برادرکشي در خانه
پانزدهم فروردين امسال، اين برادرکشي در يکي از محلههاي جنوبي شهر کرج در حالي رقم خورد که فردي به پليس زنگ زد و از ماجراي درگيري خونين در خانه همسايهشان خبر داد. ماموران در محل حاضر شده و با لکههاي خون در اتاق روبهرو شدند. تحقيقات اوليه نشان ميداد درگيري ميان دو برادر در اين خانه رخ داده و يکي از آنها که مسلح به سلاح جنگي و چاقو بوده ديگري را زخمي کرده و متواري شده است. ماموران به بيمارستان رفته و ديدند مرد زخمي فوت شده است. با مرگ فريد، برادرش شهروز به اتهام برادرکشي تحت تعقيب پليس قرار گرفت و سرانجام ساعاتي بعد از جنايت در مخفيگاهش بازداشت و سلاح جنگي و چاقويي را که در قتل برادرش استفاده کرده بود، پيدا شد. او در جريان تحقيقات به قتل اعتراف کرد و بعد از بازسازي صحنه قتل روانه زندان شد.
وقتي به اتهام قتل دستگير شد، برادرش خيلي تلاش کرد تا او را از چوبهدار نجات دهد. چند بار مقابل خانه مقتول رفت و با التماس خواست برادرش را ببخشند و بالاخره به شرط ديه توانست او را نجات دهد. نجاتي که باعث شد جان خودش را از دست بدهد. شهروز دوبار در زندگياش مهر قاتلبودن بر پيشانياش حک شد. يکبار به خاطر نزاع خياباني و دومين بار به خاطر کشتن برادرش.
چه کارهاي؟
کار درستي ندارم و هزينه زندگيام را مادرم با حقوق پدرم که ماهانه به حسابش واريز ميشود تامين ميکند.
معتادي؟
سالهاست شيشه و ترياک مصرف ميکنم. اعتيادم باعث تباهي زندگيام شد و دستم را به خون برادرم آلوده کرد.
سابقه داري؟
خلافهايي انجام دادم و خلاف سنگينم يک فقره قتل بود.
بخشيده شدي؟
10 سال قبل در جريان يک درگيري، مردي را با چاقو کشتم و به زندان افتادم. حکم قصاص گرفتم، اما همين برادرم که کشته شد با تلاش زياد بعد از شش سال توانست رضايت خانواده مقتول را بگيرد و بعد از بخشش از زندان آزاد شدم.
بعد از آزادي چه کردي؟
چهار سال پيش آزاد شدم اما نتوانستم کسب و کار درستي پيدا کنم. دوباره اعتياد را از سر گرفتم و شيشهاي شدم. به زوراز مادرم پول ميگرفتم و هزينه موادم را تامين ميکردم. اعتياد از من مرد ديگري ساخته بود و خلاصي از آن انگار غيرممکن بود.
با برادرت اختلاف داشتي؟
برادرم متوجه شده بود که کار نميکنم و به زور براي خريد موادم از مادرمان پول زور ميگيرم و همين باعث ناراحتياش شده و با من دعوا و درگيري داشت و ميگفت بايد اعتيادم را ترک کنم. کارتپول مقرري ماهانه مادرم دست برادرم بود تا من همه پول را از او نگيرم. هر چه کردم برادرم اين کارت را به من نميداد و همين باعث شد از او کينه به دل بگيرم.
به همين خاطر او را کشتي؟
آن روز مادرم پولي بابت خريد مواد به من نداد، با او درگير شدم و از زور خماري، وسايل خانه را بههم ريختم. مادرم براي نجات جانش با برادرم تماس گرفت و از او کمک خواست. برادرم همراه همسر و دو فرزندش در نزديکي خانه مادرم زندگي ميکردند. او از موضوع که مطلع شد خودش را به خانهمان رساند و با ديدن حال و روز من و بدحال بودن مادرم و بههم ريختگي خانه ديگر طاقت نياورد و با من درگير شد. مدام ميگفت بايد دست از اعتياد بردارم و مادرم را اذيت نکنم. آنقدر خشم و عصبانيت وجودم را فراگرفته بود که انگار حرفهاي برادرم را نميشنيدم. با هم درگير شديم و در جريان اين دعوا به او تيرشليک کرده و بعد با چاقو زخمياش کردم.
بعد چه شد؟
برادرم زخمي کف اتاق افتاده بود و وقتي به خودم آمدم باورم نميشد او را زدهام. سوار خودرو شده و برادرم را به بيمارستان رساندم. تا ساعاتي بعد که بازداشت شدم، فهميدم برادرم فوت شده است. مرگ او براي من شوک بزرگي بود.
پشيماني؟
خيلي. باورم نميشود برادرم را کشتهام. او سالها تلاش کرد تا مرا از قصاص نجات دهد و بخشيده شوم. حالا من قاتل ناجيام شدهام. شايد اگر اعتيادم را ترک ميکردم او زنده بود و دوباره قاتل نميشدم.