ربودن دلالان ارز میدان فردوسی با کلاه گیس
رکنا/ سه هم سلولي که نقشه سرقت از دلالان ارز را طراحي و اجرا ميکردند براي اينکه هويتشان برملا نشود هربار با گريمي متفاوت به سرقت ميرفتند.
چند روز قبل مرد جواني با پليس تماس گرفت و از سرقت دلارهايش خبر داد: در ميدان فردوسي دلار ميفروشم. چند روز قبل مردي به سراغم آمد و قرار شد که براي او ۱۰ هزار دلار بياورم. طبق قرار دو روز بعد ۱۰ هزار دلار را براي او آوردم و مرد جوان روز حادثه سوار بر خودروي پژويي که دو سرنشين ديگر هم داشت به سراغم آمد.
او ادامه داد: او با ديدن دلارها، کارت شناسايي به من نشان داد که بعداً متوجه شدم جعلي بوده و خودش را مأمور پليس معرفي کرد. گفت گزارش شده که من در زمينه قاچاق دلار فعاليت دارم و بايد همراه آنها بروم. به تصور اينکه مردان پژو سوار مأمور هستند با آنها همراه شدم. اما وارد بزرگراهي شدند که به سمت جنوب شهر ميرفت. مسيري که انتخاب کردند برايم عجيب ميآمد، کم کم داشتم مطمئن ميشدم آنها مأمور نيستند که راننده به يک خيابان فرعي پيچيد و با تهديد و ضرب و شتم ۱۰ هزار دلار و ارزهايي که همراهم بود را سرقت کرده و مرا در بياباني رها کردند.
سرقتهاي سريالي
با شکايت مرد دلار فروش تحقيقات براي دستگيري پژو سواران آغاز شد. در ادامه بررسيها مأموران با شکايتهاي مشابه ديگري مواجه شدند. از آنجايي که در تمامي سرقتها دلالان ارز مورد سرقت قرار گرفته و سارقان نيز با خودروي پژو، آنها را تحت عنوان مأمور سوار کرده و با تهديد، ارزهاي آنها را سرقت کرده بودند اين احتمال مطرح شد که تمامي اين سرقتها و آدم رباييها توسط يک باند صورت گرفته است.
دوربينهاي مداربسته ميدان و خيابان فردوسي مورد بازبيني قرار گرفت و تصوير متهمان بهدست آمد. اما در تمامي تصاوير آنها ماسک بهصورت داشتند. موضوع ديگري که توجه تيم تحقيق را جلب کرد اين بود که سارقان هر بار با يک گريم خاص سرقت را اجرا ميکردند. يکبار مردي با موهاي سفيد، بار ديگر مردي با موهاي فر و يک بار هم با موهاي بلند طعمهها را ميربودند و همه اينها نشان ميداد که متهمان قبل از اجراي نقشهشان گريم کرده تا هويتشان شناسايي نشود. تصاوير گرفته شده از متهمان در اختيار دلالان و دلارفروشان خيابان فردوسي قرار گرفت و آموزشهاي لازم در خصوص مردان پژوسوار به آنها داده شد.
گزارش يک دستگيري
تحقيقات ادامه داشت تا اينکه گزارش دستگيري مردي به پليس اعلام شد. مأموران بلافاصله راهي محل دستگيري که ميدان فردوسي بود شدند. يکي از دلارفروشها گفت: چند روز قبل مردي به سراغم آمد و سفارش ۸ هزار دلار داد. سفارش او را قبول کردم و قرار شد که امروز براي گرفتن دلارها بيايد. اما زماني که او به سراغ من آمد خودش را مأمور معرفي کرد. وقتي گفت مأمور است و بايد با او به اداره آگاهي بروم باتوجه به اينکه پليس به ما هشدار داده بود شک کردم براي همين دست مرد مأمورنما را گرفتم تا نتواند فرار کند و شروع به داد و فرياد کردم. رهگذران و کسبه محل به کمکم آمدند و او را دستگير کرديم اما دوستانش موفق به فرار شدند.متهم جوان که منکر ماجرا بود وقتي با تصاويرش که توسط دوربينهاي مداربسته گرفته شده بود مواجه شد به آدمربايي و سرقت از دلالان دلار تحت عنوان مأمور با دو همدست فرارياش اعتراف کرد. به دستور بازپرس دادسراي ويژه سرقت، تحقيقات براي دستگيري دو همدست فراري و شاکي هاي احتمالي اين پرونده ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چگونه اين باند را تشکيل داديد؟
در زندان که بوديم، با دو پسر جوان دوست شديم که مأمور قلابي بودند و کلي از اين راه پول به جيب زده بودند. يک دوره کوتاه تحت آموزش آنها قرار گرفتيم و همانجا بود که ايده سرقت با اين شگرد به ذهنمان خطور کرد. هر روز با خبر ميشديم که قيمت دلار بالا ميرود و با خودمان گفتيم الان بهترين راه براي ثروتمند شدن است.
چرا سرقت از دلالان را انتخاب کرديد؟
با خودمان گفتيم دلالان ارز چون کارشان قانوني نيست شکايت نميکنند و بعد از چند سرقت، دور اين کار را خط ميکشيم. اما طمع کرديم و بازهم به کارمان ادامه داديم.
چرا گريم ميکرديد؟
براي اينکه دستگير نشويم چارهاي جز تغيير چهره نبود. ما سابقهدار بوديم و اگر با چهره خودمان سرقتها را انجام ميداديم خيلي زود گرفتار ميشديم. براي همين هر بار با چهرهاي جديد و متفاوت و گريم شده براي اجراي نقشهمان اقدام ميکرديم.
چند بار زندان رفتهاي؟
حسابش از دستم رفته است. اولين بار به خاطر شکايت مهريه از سوي همسرم افتادم زندان. اما بعد از آزادي به خاطر زورگيري و سرقت بارها بازداشت شدم.