طناب دار بر گردن قاتل دلار فروش
ايران/ مأمور قلابي که در جريان سرقت از يک دلارفروش او را به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده بود در زندان رجايي شهر به دار مجازات آويخته شد.
ماجراي اين پرونده از روز 6 فروردين سال 96، در حالي آغاز شد که مأموران پليس راهنمايي و رانندگي در حوالي ميدان فروسي، متوجه يک تصادف و درگيري بين راننده خودروي پرايد و مردي ميانسال شدند. راننده پرايد با ديدن مأموران از خودرو پياده شد و در حالي که با اسلحهاي در دست مردم و مأموران را تهديد ميکرد موفق به فرار شد.
اما مأموران در داخل پرايد جسد مرد ميانسالي را پيدا کردند که مورد اصابت 5 گلوله قرار گرفته بود. مرد مجروح به بيمارستان منتقل شد اما به علت شدت جراحات چند روز بعد تسليم مرگ شد. اما وي قبل از مرگ راز اين جنايت را فاش کرد و گفت: در خيابان فردوسي و چهارراه استانبول دلار فروشي ميکردم روز حادثه مرد پرايد سواري خودش را مأمور معرفي کرد. او بيسيم و دستبند داشت و از من خواست تا سوار خودرويش شوم. در مسير از من خواست که دلارهايم را به او نشان بدهم تا صحت آنها را بررسي کند.
رفتار او مشکوک بود وقتي از او خواستم کارتش را به من نشان دهد ناگهان به رويم اسلحه کشيد و در اين گيرو دار 5 گلوله به من شليک کرد اما چون با هم درگير شده بوديم با چند خودرو تصادف کرد و مجبور به توقف شد.
در ادامه بررسيها کارآگاهان جنايي دريافتند که اواخر سال 95 نيز دو سرقت مشابه از دلارفروشهاي خيابان فردوسي صورت گرفته است. بررسيها براي دستگيري متهم ادامه داشت تا اينکه دو ماه پس از جنايت، مخفيگاه مرد جنايتکار در کرج شناسايي و 27 خرداد همان سال متهم دستگير شد.
اعتراف به جنايت
مرد جوان براي تحقيقات به اداره آگاهي منتقل شد و با اعتراف به قتل گفت: روز حادثه خيلي اتفاقي به سراغ مرد دلار فروش رفتم و به او گفتم مأمور مبارزه با قاچاق ارز هستم و به خاطر غير قانوني بودن فروش دلار بايد با من به اداره آگاهي بيايد.بعد هم او را سوار ماشينم کردم. در بين راه به بهانه بررسي دلارها ماشين را در گوشهاي از خيابان نگه داشتم اما او از من کارت شناسايي خواست که گفتم بعد از نوشتن صورتجلسه کارتم را نشان ميدهم.
در همين موقع متوجه شدم با دست راستش چاقويي را از جيبش بيرون ميآورد.من هم اسلحه خودم را برداشتم که مرد دلار فروش بيشتر وحشتزده شد در همين زمان درگيري اتفاق افتاد و يک تير به بازوي من خورد و چندين تيرديگر هم به سمت او شليک شد. من قصد کشتن وي را نداشتم.او ادامه داد: در همين حين مأموران پليس راهور به طرف ماشينم آمدند که با اسلحه ديگري که داشتم آنها را تهديد کرده و فرار کردم. به غير از اين سرقت ناموفق، 4 سرقت ديگر از دلارفروش ها انجام داده بودم که آنها بدون درگيري و با موفقيت انجام شده بود. اما در آن سرقتها اسلحه به همراه نداشتم. در اين مدت از دلار فروشها حدود 20 ميليون تومان سرقت کرده ام.
در دادگاه
با اعتراف مرد جوان به سرقتها، او به بازسازي صحنه جنايت پرداخت. پرونده اين جنايت پس از تکميل براي صدور حکم روي ميز قضات شعبه دوم دادگاه کيفري استان تهران قرار گرفت.
متهم در دادگاه ضمن اعتراف به قتل گفت: من از 7 سالگي با بدبختي بزرگ شدم. آن زمان مادرم مرا رها کرد و با خواهرم به اوکراين رفت. پدرم بعد از اين ماجرا بيمار شد و در کار نيز ورشکسته شد.
من هيچ پولي نداشتم تا او را درمان کنم به همين خاطر پدرم مرد و من زندگي سخت تري را تجربه کردم.
از همه آدمها کينه به دل گرفته بودم و بعد هم تصميم گرفتم هر طور شده پولدار شوم و از فقر نجات پيدا کنم. وقتي بزرگتر شدم اسلحهاي خريدم و شروع به سرقت کردم. بهعنوان مأمور به سراغ دلارفروشها ميرفتم و سرقت ميکردم. با توجه به درخواست قصاص اولياي دم، مرد جوان به قصاص محکوم شد و اين حکم در ديوانعالي کشور مورد تأييد قرار گرفت.سرانجام قاتل مرد دلارفروش، چهارشنبه گذشته در زندان رجايي شهر به دار مجازات آويخته شد.