انگیزه عجیب پسرجوان برای قتل یک زن
همشهري آنلاين/ يک ماه پس از ناپديد شدن مرموز زني جوان، تنها مظنون پرونده اسرار قتل او را فاش کرد.
سيام مهر امسال پسري جوان به اداره پليس تهران رفت و خبر از گم شدن خواهر ۴۱سالهاش به نام بهاره داد. او گفت: خواهرم چند سال قبل از شوهرش جدا شد و به تنهايي در آپارتماني حوالي شرق تهران زندگي ميکرد.
آخرين بار پدرم با بهاره تماس گرفت و قرار بود او را ببيند اما پس از آن گوشي خواهرم خاموش شد و وقتي به خانهاش رفتيم، خبري از او نبود. پس از آن متوجه شديم که خواهرم به تازگي با مردي جوان به نام جمال آشنا شده که وقتي سراغ وي رفتيم، ماشين سراتوي خواهرم در اختيار او بود. جمال مدعي شد ماشين را از بهاره خريده و اطلاعي از او ندارد اما ما به وي مشکوک هستيم و احتمال ميدهيم که راز ناپديد شدن خواهرم را ميداند. چراکه شنيدهايم آنها با هم اختلاف داشتند و اين مرد خواهرم را تهديد ميکرد.
ادعاهاي يک مظنون
گروهي از کارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي تهران مأمور رسيدگي به اين پرونده شدند و دريافتند که دختر گمشده آخرين بار همراه جمال (مظنون پرونده) ديده شده است. اين مرد دستگير شد و در ابتدا گفت: بهاره شايد به ترکيه رفته باشد. چراکه شوهر سابقش اجازه ديدن فرزندش را به او نميداد و او هميشه ميگفت که دلش ميخواهد از ايران برود و در خارج از کشور زندگي کند.
وي ادامه داد: شايد هم قرباني گنج شده باشد، چراکه بهاره به تازگي با اکيپي آشنا شده بود که نقشه گنجي بهدست آورده و قرار بود همراهشان به منطقه مورد نظر که در يکي از استانهاي جنوبي کشور بود بروند. او آخرين بار به من گفت که قرار است با آنها به دنبال گنج برود و ديگر او را نديدم.
وي درباره خودروي زن گمشده نيز گفت: بهاره مدتي قبل ماشينش را به من فروخت تا در بورس سرمايهگذاري کند. حتي سندش را در دفترخانه به نامم زد و من در ازاي پول به او ۱۸سکه بهار آزادي دادم.
اقرار به جنايت
اظهارات مظنون پرونده ضد و نقيض بود و به همين دليل بازجويي از او ادامه يافت تا اينکه جمال اقرار کرد که بهاره را کشته و جسدش را در گودالي حوالي دماوند دفن کرده است. متهم مدعي بود که گودالهاي حفر شده در آن منطقه معروف به گودال گنج است و افرادي که در جستوجوي گنج بودند آنها را حفر کردهاند و او که از ماجرا خبر داشت، جسد را در يکي از همين گودالها دفن کرده است.
با اقرار وي، کارآگاهان جنايي راهي دماوند شدند و با کندن گودالي جسد زن گمشده را بيرون کشيدند. به اين ترتيب براي متهم قرار بازداشت صادر شد و تحقيقات تکميلي از او ادامه دارد.
انگيزه عجيب
متهم ديروز براي تحقيق به دادسراي جنايي تهران منتقل شد و در پاسخ به سؤالات بازپرس جنايي از انگيزه عجيبش براي ارتکاب اين جنايت گفت.
انگيزهات از قتل بهاره چه بود؟
نميدانم. روز حادثه بهشدت مست بودم و در عالم مستي ناگهان به سرم زد که بهاره را به قتل برسانم. او از من درخواستهايي داشت که نميتوانستم برايش انجام بدهم و همين باعث شد که جانش را بگيرم. چون در آن لحظه اصلا مغزم درست کار نميکرد و گيج بودم.
چه درخواستهايي داشت؟
درباره کارهايي بود که قرار بود انجام دهيم. درست يادم نيست.
انگيزهات براي کشتن او تصاحب اموالش نبود. ظاهرا با او اختلاف مالي داشتهاي؟
نه. هيچ اختلافي نداشتيم. او ماشين را به نامم زد و من بهصورت کامل پول آن را پرداخت کردم.
با او چطور آشنا شده بودي؟
مرداد يا شهريورماه بود که در يک مهماني او را ديدم و از همان روز آشنايي ما شروع شد.
بعد از قتل چه کردي؟
خيلي ترسيده بودم، بهاره را رها کردم و از خانه زدم بيرون. چند ساعتي در محل پرسه زدم و دوباره به خانه برگشتم. اميد داشتم زنده باشد اما او نفس نميکشيد. ترسيدم و روتختي را دور جسدش پيچيدم و آن را داخل صندوق عقب ماشينم گذاشتم. بعد به سمت دماوند حرکت کردم. از قبل ميدانستم که در منطقه مورد نظرم افرادي که دنبال گنج بودند چالههايي حفر کردهاند. يک راست به آن منطقه رفتم و جسد را درون يکي از گودالها انداختم و رويش را با خاک پوشاندم.
چرا همان موقع که دستگير شدي حقيقت را نگفتي؟
از زنداني شدن و قصاص ميترسيدم. ميدانستم که حکم قتل عمد، قصاص است و من از مرگ وحشت دارم.