اثر انگشت روی گلدان سارقان را لو داد
ايران/ اثر انگشت دزد حرفهاي روي گلدان خانه مالباخته، سرنخي بود که مأموران را به باند هم سلوليها رساند.
اوايل شهريور زنگ طبقه دوم خانهاي در خيابان پيروزي به صدا درآمد. صاحبخانه که پسر جواني به نام آرش بود آيفون را پاسخ داد و جواني که پشت آيفون بود خودش را همسايه طبقه پايين معرفي کرد. او مدعي شد که چون کليد به همراه نداشته مجبور شده زنگ خانه آنها را بزند.
آرش نيز در را باز کرد اما چند لحظه بعد با صداي زنگ آپارتمان، آرش در ورودي را باز کرد و ناگهان با سه مرد جوان که صورتهايشان را با پارچه پوشانده بودند، مواجه شد.مردان نقابدار به زور وارد خانه شدند. يکي از آنها لوله اسلحهاش را به سمت آرش و مادرش گرفت و آنها را مجبور کرد که وارد اتاق خواب شوند. متهم دوم با طناب دست و پا و دهان آنها را بست. مردان خشن قبل از آنکه از اتاق خارج شوند رمز گاوصندوق را گرفتند.
لحظاتي بعد مردان نقاب دار در حالي که ۸۰۰ ميليون تومان پول و طلا و دلاري که داخل گاوصندوق خانه آرش بود را به سرقت بردند خانه را ترک کردند. دقايقي بعد آرش بسختي دستانش را باز کرد و بعد از نجات مادرش با پليس تماس گرفت. وقتي تيم تحقيق وارد خانه طبقه دوم شدند در تحقيقات ميداني، تيم تشخيص هويت موفق شد اثر انگشتي روي يکي از گلدانهاي داخل خانه به دست آورند که متعلق به آرش و مادرش نبود و اين احتمال را مطرح کرد که براي يکي از سارقان باشد.
بدين ترتيب مأموران اداره يکم پليس آگاهي پايتخت با بررسي اين اثر انگشت و تطبيق با اثر انگشت مجرمان سابقه دار دريافتند اين اثر متعلق به يکي از متهمان سرقت از خانههاي ويلايي است.
دستگيري در پرديس
با شناسايي هويت متهم به نام جواد او را در پرديس دستگير کردند. وي به سرقتهاي سريالي با همدستي دو زنداني آزاد شده اعتراف کرد و بدين ترتيب دو متهم نقاب دار اين پرونده نيز بازداشت و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسراي ناحيه ۳۴ متهمان در اختيار اداره آگاهي قرار داده شدند و تحقيقات براي شناسايي ساير مالباختگان احتمالي آنها ادامه دارد.
گفتوگو با سرکرده باند
با همدستانت چطور آشنا شدي؟
۴ سال به خاطر سرقت از خانههاي ويلايي در زندان بودم. اين دو همدستم چند وقت قبل به خاطر سرقت خانه به زندان افتاده بودند .
چرا سرقت مسلحانه را انتخاب کرديد؟
چون در سرقت اولم هنگام سرقت دستگير شده بودم با خودم گفتم اگر اسلحه داشته باشم شاکي جرأت نميکند به من حمله کند و دستگير نميشوم.
چطور سرقت را انجام ميداديد؟
در خيابانهاي شرق و شمال شرق تهران پرسه ميزديم و زنگ خانههايي که به نظر وضع مالي صاحبخانهها خوب بود را ميزديم. با اين ترفند که صاحبخانه يا ميهمان يکي از طبقات هستيم و کليدمان را جا گذاشتهايم وارد خانهها ميشديم. بعد هم با بستن دست و پاي صاحبخانهها سرقت مان را اجرا ميکرديم.