دستور ممیزی وزارت ارشاد به یک نویسنده کودکان برای کتاب جدیدش
جماران/ وزارت ارشاد در رابطه با مجموعه کتاب جديد يک نويسنده با نام «سارا و اردکش» که براي کودکان تهيه شده دستورات عجيبي صادر کرده است، از جمله تبديل شدن غريق نجات آقا به غريق نجات خانم و حذف صفحات سفيد کتاب!
غلامعلي رجايي در يادداشتي که در اختيار جماران قرار داد، نوشت:
برادر ارجمندم جناب اميررضا ستوده، نويسنده کتاب «پا به پاي آفتاب» (خاطرات زندگي امام خميني) و از نويسندگان و ناشران مطرح کشور اين عکس و يادداشت تأسف بار و اعجاب آور را از مميزي کتاب در اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي من فرستاد. آنقدر ديدن اين درد نوشته که از وزارت ارشاد دولت تدبير و اميد و وزير فرهيخته اش انتظارش را نداشتم براي من سخت بود که آن را براي جناب آقاي جهانگيري معاون اول رئيس جمهوري نيز فرستادم و از او خواستم که تو را به خدا کاري کنيد!
بدون هيچ شرح و توضيحي، ماجرا را از زبان اميررضا ستوده بخوانيد:
هر دم از اين باغ بري ميرسد
تازهتر از تازهتري ميرسد!
«غريق نجات آقا به غريق نجات خانم تبديل شود!!!»
مجموعهي کتابهاي نهجلدي «سارا و اردکش» را دادهايم براي مجوز چاپ به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
کتابها به زبان انگليسي است و تصاويرش خيلي زيبا و فرهنگي. مترجمش هم نويسنده و مترجم نامآشناي کودکان و نوجوانان جناب آقاي حسين فتاحي.
امروز در صفحهي وزارتخانهي محترم ارشاد، نامهي مشروطي بررسهاي محترم آمده است:
«نجات غريق مرد به زن تبديل شود!» حالا موضوع چيست؟ در همهي اين نهجلد، دختري حضور دارد حدود هفت ساله به همراه يک اردک. در هر کدام از جلدهاي کتاب، ماجراهايي ساده، جذاب و زيبا براي آن دو به وجود ميآيد و آنها هم با فکر و تدبيرشان آنها را حل ميکنند.
اما در جلد «سارا و اردک به هتل ميروند» در قسمتي از کتاب، تصوير داستان سارا با لباس کامل کنار استخر آب ايستاده است و حدود ده يازده اردک در آب در حال آبتنياند. يک نجات غريق واقعي مرد هم بر روي چهارپايه مواظب اردکها که خدايناکرده غرق نشوند.
دوستان محترم بررس ارشاد مثل اينکه به کشفي بزرگ از نوع کشف ارشميدس در خزينهي آبگرم نايل آمده باشند مرقوم داشتهاند که «اين نجات غريق مرد به خانم تبديل شود!!!»
با نوشتهي آمرانه جنابان بررسان محترم ياد مرحوم ملانصرالدين افتادم که به همسرش هي هشدار و انذار ميداد که «خانم! تو همسر مني و من هم بين مردمان اعتبار دارم. چرا جلوي خروس خانهمان رو نميگيري؟ چرا چادر بر سر نداري؟! چرا حلال و حرام را رعايت نميکني؟!» مثل اينکه دامنهي بايدها و نبايدهاي «گشت محترم ارشاد و مبارزه با منکرات» به وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي هم رسيده است؟! واقعا متاسفم و شرمنده.
به عنوان يک ايراني، يک مسلمان، يک ناشر فرهنگي با چهلوسه سال سابقهي فرهنگي متعجبم و شرمنده. گيج و منگ! اگر اينگونه موضعگيريها، سخرهگرفتن شعور ما ناشران و مردم نيست پس چيست؟!
دوم اينکه: در همان کاغذ بدون آرم، مهر و امضاي مشروطي ارشاد، نوشته شده است: «صفحات سفيد کتاب حذف شود؟!» اين مورد را ديگر کجاي دلم بگذارم؟! به قول کاشانيها «فلاني حرفي ميزند که سر هيچ بيل و بيلچهاي بند نميشود!!»
آقايان و خانمهاي محترم بررس ارشاد! ديگر تاکيد اين موارد مانند حذف سفيديهاي کتاب چه ربطي به شما دارد؟! ناشر هرگونه صلاح بداند عمل ميکند. به ويژه ناشراني مانند ما که مديرهنري دارند و با گرافيستهاي کاربلد و حرفهاي کار ميکنند.
تا آنجا که امثال من ياد گرفتهايم يکي از «ملزومات آرايش کتابهاي کودکان و نوجوانان» به ويژه کودک و خردسال، اصل«سفيدخواني» است. اينکه در گستره و کمپوزيسيون کتاب بايد فضاهايي هم سفيد باشد و بدون متن و تصوير که کودک به لحاظ بصري دچار احتقان و خفگي نشود!
آخر دوستان عزيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي!
لطفا کمي فقط کمي در گرفتن تصميمهاي احساسي، بدون منطق و پايه، خارج از عرف و قانون تجديدنظر کنيد. اينگونه نظرات شما واقعا خيلي سبک و سخيف است!
يادمان باشد که يکي از وعدههاي انتخاباتي جناب آقاي حسن روحاني رييسجمهور منتخب، مخالفت و حذف چنان موضوعات پيشگفتهاي مانند سانسور و خفقان بود.
والسلام علي منالتبع الهدي.
امير رضا ستوده
مدير مسئول موسسهي نشر پنجره