برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

کاسبی زن معتاد با عقد موقت!

منبع
خراسان
بروزرسانی
کاسبی زن معتاد با عقد موقت!

خراسان/ روزهاي وحشتناکي را سپري کردم. اعتياد مرا به جايي رساند که ديگر نه تنها آواره و کارتن خواب بودم بلکه حس مادري را نيز از ياد بردم. براي رهايي از اين وضعيت چندين بار به عقد موقت در آمدم تا شايد فردي هزينه هاي اعتيادم را بپردازد اما انگشت نماي محله شدم و ...

اين ها بخشي از اظهارات زن 40ساله اي است که با تلاش رئيس کلانتري و حمايت هاي خيران روزهاي زيبايي را در کنار دو فرزندش سپري مي کند و از دام هولناک هيولاي اعتياد نجات يافته است. اين زن جوان که به رسم ادب و قدرداني، بار ديگر قدم به کلانتري گذاشته بود، درباره قصه غم انگيز زندگي اش به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري گفت: در يکي از روستاهاي انتهاي بولوار پنجتن به دنيا آمدم.

پدرم نه تنها اوضاع مالي مناسبي نداشت بلکه بيشتر درآمدش را صرف خريد موادمخدر مي کرد. از آن جايي که من وابستگي خاصي به پدرم داشتم، مدام در کنار بساط او مي نشستم و کارهايش را انجام مي دادم، به گونه اي که حتي براي خريد موادمخدر نيز همراهش مي رفتم و از او جدا نمي شدم.

در واقع من با خواهر و برادران ديگرم فرق داشتم و تنها با پدرم زندگي مي کردم. حال و هواي خماري و نشئگي را به خوبي درک مي کردم. هيچ علاقه اي هم به درس و مدرسه نداشتم و فقط از نشستن پاي بساط موادمخدر پدرم لذت مي بردم.

تا اين که بالاخره در همان مقطع ابتدايي ترک تحصيل کردم. با اين حال همواره بين پدرم و ديگر اعضاي خانواده درگيري بود که چرا اجازه نمي دهد من نيز در دامان مادرم تربيت شوم. خلاصه 13سال بيشتر نداشتم که يکي از هم بساطي هاي پدرم از من خواستگاري کرد.

با آن که همه اعضاي خانواده ام مخالف اين ازدواج بودند اما فقط با رضايت يک جانبه پدرم، پاي سفره عقد نشستم و با جواني ازدواج کردم که 14سال از من بزرگ تر بود. او که خود موادمخدر مي فروخت و اعتياد شديدي به اين مواد افيوني داشت، با وعده و وعيدهاي رويايي، پدرم را خام کرده بود.

بالاخره سه ماه بعد جشن عروسي من وسهراب برگزار شد و ما زندگي مشترک مان را در حالي آغاز کرديم که پدرم نيز از سوي خانواده ام طرد شده بود و جا و مکاني نداشت. به همين دليل او نيز به منزل ما آمد. در واقع محل زندگي مشترک مان پاتوق مصرف و خريد و فروش موادمخدر بود، به گونه اي که شب ها عده زيادي از معتادان و قاچاقچيان به خانه ما رفت و آمد مي کردند.

هنوز يک سال بيشتر از آغاز زندگي مشترک من و سهراب نگذشته بود که او را به جرم حمل مقادير زيادي موادمخدر دستگير کردند و آن منزل که پاتوق استعمال موادمخدر بود، پلمب شد.

بعد از اين ماجرا، من هم که معتاد بودم آواره کوچه و خيابان شدم ولي گاهي به ملاقات همسرم مي رفتم و به او دلداري مي دادم. بالاخره يکي از اهالي محله اتاقک مخروبه اي را در اختيارم گذاشت که من به جاي پرداخت اجاره، امور شخصي مادر پيرش را انجام بدهم. در حالي که دو سال از زنداني شدن همسرم مي گذشت متوجه بارداري ام شدم و با خودم فکر مي کردم که شايد اين موضوع موجب تخفيف مجازات همسرم شود.

اما اين گونه نشد. با تولد پسرم اوضاع زندگي ام به هم ريخت و آشفته تر شد چرا که من فقط براي تامين هزينه هاي اعتيادم تلاش مي کردم و حس مادري را از ياد برده بودم. ديگر به ملاقات همسرم نيز نمي رفتم. يک سال از تولد فرزندم گذشته بود که از همسرم طلاق گرفتم و به سوي پدرم بازگشتم اما او نيز اوضاعي بهتر از من نداشت تا اين که چند ماه بعد بر اثر عوارض ناشي از اعتياد جان سپرد و من دوباره آواره و سرگردان شدم.

چندين بار تصميم به ترک اعتياد گرفتم اما با اين زندگي آشفته دوباره به موادمخدر پناه مي بردم تا جايي که مجبور بودم براي تامين هزينه هاي اعتيادم به عقد موقت مردان متأهل دربيايم تا حداقل براي مدتي هزينه هاي اعتيادم تامين شود و از سرگرداني و آوارگي نجات يابم. خلاصه در يکي از همين ازدواج هاي موقت، فرزند ديگرم نيز به دنيا آمد و همسرم به خاطر ترس از متلاشي شدن زندگي اش مرا رها کرد و هيچ گاه به سراغم نيامد.

اين در حالي بود که ديگر به خاطر چندين ازدواج و رفت و آمدهاي آن ها به منزلم، انگشت نماي محله شده بودم و همه اهالي به چشم زني بي بند و بار به من مي نگريستند تا اين که چند ماه قبل به کلانتري آمدم و سرگذشتم را بازگو کردم. اين گونه بود که با دستور سرهنگ مالداري  و هماهنگي هاي قضايي فرزندانم تحويل بهزيستي داده شدند و من هم در يکي از مراکز ترک اعتياد تحت درمان قرار گرفتم.

وقتي از چنگ اين هيولاي وحشتناک نجات يافتم، با کمک خيران منزلي براي اقامتم فراهم شد و کودکانم دوباره به آغوشم بازگشتند. اکنون نيز در مکان مناسبي مشغول کار شده ام، روزهاي خوشبختي را با همه وجودم حس مي کنم و ...

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره