نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

مجازات مردی که قتل همسرش را انکار کرد

منبع
شرق
بروزرسانی
مجازات مردی که قتل همسرش را انکار کرد

شرق/ مردي که متهم است همسر دوم خود را از پله‌ها به پايين پرت کرده و به قتل رسانده است، در دادگاه کيفري استان تهران به حبس و پرادخت ديه محکوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، متهم که مردي جوان است، يک سال قبل به اتهام قتل همسرش بازداشت شد. هرچند او مدعي بود همسرش را به قتل نرسانده، اما پدر و مادر مقتول عليه او شکايت و درخواست بازداشت متهم را کردند.

ماجرا زماني آغاز شد که مردي با اورژانس تماس گرفت و گزارش داد حال همسرش بد است. وقتي زن جوان را به بيمارستان رساندند، او فوت کرده بود. با حضور مأموران پليس از شوهر اين زن تحقيق شد. او گفت همسرش از پله‌ها به پايين پرت شده ‌است. چند روز بعد از اين حادثه، پدر و مادر مقتول عليه دامادشان شکايت کردند و مدعي شدند او دخترشان را به پايين پرت کرده‌ است.
آنها گفتند: دختر و دامادمان با هم اختلاف داشتند. آنها چندين بار با هم درگير شده‌ بودند و ما اطمينان داريم فرزندمان به قتل رسيده است.
به اين ترتيب مرد جوان بازداشت شد. او گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. همسرم خودش از پله‌ها پرت شد.

وقتي مأموران تحقيقات محلي خود را آغاز کردند، متوجه شدند قبل از اينکه زن جوان از پله‌ها به پايين پرت شود، صداي درگيري مقتول و همسرش شنيده شده‌ است.
در نهايت پرونده با صدور کيفرخواست براي رسيدگي به دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد، اما پيش از تشکيل جلسه متهم موفق شد رضايت اولياي‌‌دم را جلب کند. در جلسه رسيدگي به اين پرونده متهم گفت: من و همسرم چند سال قبل با هم آشنا شديم. من و او هر دو يک بار ازدواج کرده و از همسرانمان جدا شده بوديم. من از دخترم مراقبت مي‌کردم و او هم از دخترش مراقبت مي‌کرد. بچه‌هاي ما همکلاسي و دوست بودند و رفت‌و‌آمد مي‌کردند. به اين ترتيب ما با هم آشنا شديم و تصميم گرفتيم ازدواج کنيم. بعد از ازدواج صاحب يک فرزند شديم و پسرمان حالا پنج‌ساله است.

متهم ادامه داد: دختر من و دختر همسرم با ما زندگي مي‌کردند. مدتي بود که من و همسرم دچار اختلاف شده بوديم. من او را خيلي دوست داشتم، علاقه‌اي که به او داشتم به هيچ زني نداشتم. او زن بسيار خوبي بود، اما خيلي عصبي بود و يکدفعه پرخاشگري مي‌کرد. درگيري ما هم به همين دليل بود. وقتي عصباني مي‌شد ديگر به هيچ‌چيز فکر نمي‌کرد و فقط داد و فرياد مي‌کرد. اين رفتارش خيلي من را اذيت مي‌کرد. من براي اينکه آرامش بيشتري داشته باشد، تصميم گرفتم خانه‌اي بزرگ‌تر اجاره کنم تا هم بچه‌ها جاي بيشتري داشته باشند و هم همسرم را به زندگي اميدوارتر کنم.
او در پاسخ به اين پرسش که چرا سعي داشت همسرش را راضي کند، گفت: همسرم مدتي بود که از طلاق صحبت مي‌کرد، اما من نمي‌خواستم او را طلاق دهم. مي‌گفت ديگر نمي‌خواهد با من زندگي کند و فشار زندگي را تحمل کند. من هر کاري مي‌کردم که تصميمش را عوض کند، قبول نمي‌کرد و مي‌گفت نمي‌خواهد ادامه دهد. من خانه‌اي بزرگ‌تر اجاره کردم. ما تازه به آن خانه اثاثيه برده بوديم‌. هنوز کارتن‌ها روي زمين بود و داشتيم وسايل را جابه‌جا مي‌کرديم که همسرم از پله‌ها سُر خورد به زمين افتاد. من همسرم را نزدم، اصلا به او دست نزدم. من او را دوست داشتم و هيچ‌وقت کتکش نمي‌زدم. هرچند با هم جرو‌بحث زياد مي‌کرديم و کشمکش داشتيم، اما من دست روي زنم بلند نکردم و او را نزدم.

متهم در پاسخ به اين پرسش که چرا همسرت را دير به بيمارستان بردي، گفت‌: وقتي اين اتفاق افتاد، خودم خيلي شوکه شدم. حالم بد بود، همسرم را بلند کردم و به خانه آوردم. به او اصرار کردم دکتر برويم، قبول نکرد. گفتم با اورژانس تماس بگيرم، باز هم قبول نکرد. چند ساعت بعد يکدفعه حالش بد شد و از حال رفت که من با اورژانس تماس گرفتم و درخواست کمک کردم.
متهم همچنين درباره اينکه چطور همسرش از پله‌ها به پايين پرت شد، گفت: در راه‌پله و وسط خانه مقدار زيادي کارتن قرار داشت؛ چون هنوز وسايل را نچيده بوديم و داشتيم تازه يکي‌يکي کارتن‌ها را باز مي‌کرديم. 
وقتي همسرم با من جرو‌بحث کرد، به کناري رفت و سعي کرد سر خودش را گرم کند. داشت کار مي‌کرد که پايش به يکي از کارتن‌ها گير کرد و به زمين افتاد و از چند پله پرت شد. همان لحظه هم حالش بد نشد. من بلندش کردم و او را به خانه آوردم. اصرار هم کردم که با هم به دکتر برويم، اما قبول نکرد. وقتي در خانه داشت استراحت مي‌کرد، حالش بد شد.
متهم همچنين درباره اينکه چرا پسرش چند ساعت گريه مي‌کرد، گفت: پسرم بچه است و از اينکه مادرش را در آن حالت ديده بود، ترسيد و به همين خاطر گريه مي‌کرد؛ من کاري نکردم.

سپس وکيل‌مدافع متهم در جايگاه قرار گرفت. او گفت: موکل من به قتل اقرار نکرده است. او بارها گفته همسرش به خاطر اينکه پايش به جايي گير کرده، دچار مشکل شده و به زمين افتاده است. من درخواست صدور حکم برائت از قتل عمدي را براي موکلم دارم.
سپس متهم يک‌بار ديگر براي بيان آخرين دفاع در جايگاه قرار گرفت. او گفت: من فقط يک‌بار گفتم همسرم را هُل دادم، اما دروغ گفتم؛ چون تحت فشار بودم. من تلاش زيادي کردم تا رضايت اولياي‌دم را بگيرم و با توجه به اينکه اولياي‌دم رضايت دادند، درخواست بخشش از سوي دادگاه را هم دارم.
در پايان قضات وارد شور شدند و متهم را به پرداخت ديه و هشت سال زندان محکوم کردند.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره