بررسی عملکرد شماره هفت استقلال
ايلنا/ خدمت سربازي، لقب وفاداري را از شماره هفت سابق استقلال گرفت، چرا که او بعد از دريافت کارت پايان خدمت ديگر به فولاد برنگشت و ترجيح داد پيراهن استقلال را تن کند. رحماني پس از حضور کوتاه مدت در استقلال، البته دوباره به فولاد برگشت اما فقط براي نيم فصل. در حالي که تصور ميشد بختيار براي حضور در ليگ هفدهم هم پيراهن فولاد را بپوشد، او به تهران آمد تا براي پيکان بازي کند. اتفاقي که براي رحماني خوشيمن نبود و او فقط نيم فصل در اين تيم بازي کرد. او حالا پيراهن ذوب آهن را پوشيده و چهارمين انتخاب را در دو، سه فصل اخير انجام داده است. بختيار رحماني تنها نيم فصل در پيکان دوام آورد، آن هم در شرايطي که مجيد جلالي سرمربي اين تيم بود. مربي باتجربهاي که دليل اصلي حضور بختيار در اين تيم تهراني بود. اين دو سالها در فولاد کنار هم بودند و يکديگر را بيش از حد معمول قبول داشتند. يکي در خط هافبک فولاد همه کاره بود و جور ساير بازيکنان را ميکشيد و ديگري روي نيمکت حضور داشت و بيش از حد به کاپيتان تيمش متکي بود. خاطرههاي همکاري اين دو، هر چند منجر به قهرماني فولاد در ليگ برتر نشد اما آنقدر دلنشين بود که بختيار را از اهواز به تهران کشاند تا دوباره زير نظر جلالي بازي کند. رحماني که در هفتههاي پاياني نيم فصل نخست ليگ برتر، گاهي روي نيمکت نشست و گاهي هم سکو، ترجيح داد تمام آن خاطرههاي قبلي را از ذهن خود پاک کند و از پيکان جدا شود. مقصد او ذوب آهن بود، تيمي از اصفهان با سرمربيگري امير قلعهنويي. تيمي که بعد از آسيبديدگي قاسم حدادي فر و البته جدايي مهدي مهدي پور و حضور و در تراکتورسازي نياز مبرمي به جذب يک هافبک داشت تا نقش ليدر را بازي کند. بختيار با همين قول و قرارها به اصفهان رفت تا براي دومين بار بازي زير نظر امير قلعهنويي را تجربه کند. رحماني تا اواسط ليگ چهاردهم، فقط يک پيراهن باشگاهي را بر تن کرده بود. پيراهن فولاد براي چندين فصل متوالي. او در تيمهاي پايه فولاد رشد کرد، پلههاي ترقي را يکي يکي پيمود و به ترکيب تيم بزرگسالان رسيد. او در ليگ يک براي نخستين بار، آن هم در 15، 16 سالگي براي فولاد بازي کرد و همراه اين تيم به ليگ برتر رسيد. او از آن به بعد تا اواسط ليگ چهاردهم که مجبور شد براي گذراندن خدمت سربازي به تراکتورسازي برود، در ترکيب فولاد حضور داشت و همراه اين تيم حتي بهعنوان قهرماني ليگ برتر هم رسيد. خدمت سربازي، لقب وفاداري را از بختيار گرفت، چرا که او بعد از دريافت کارت پايان خدمت ديگر به فولاد برنگشت و ترجيح داد پيراهن استقلال را بر تن کند. رحماني پس از حضوري کوتاه مدت در استقلال، البته دوباره به فولاد برگشت اما فقط براي نيم فصل. در حالي که تصور ميشد بختيار براي حضور در ليگ هفدهم هم پيراهن فولاد را بپوشد، او به تهران آمد تا براي پيکان بازي کند. اتفاقي که براي رحماني خوشيمن نبود و او فقط نيم فصل در اين تيم بازي کرد. رحماني تا اواسط ليگ چهاردهم، يکي از باثباتترين بازيکنان فوتبال باشگاهي در ايران بود. او با 23 سال سن، 7 فصل براي فولاد بازي کرده بود و بازوبند کاپيتاني اين تيم را نيز بر بازو ميبست. از آن زمان به بعد، ذوب آهن چهارمين تيم بختيار رحماني است. تراکتورسازي، استقلال، پيکان و ذوب آهن. هر چند در فوتبال حرفهاي، وفاداري و تعصب به مسالهاي پيش پا افتاده بدل شده اما بختيار ميتوانست يکي مثل ابراهيم صادقي باشد و فوتبال خود را در فولاد ادامه بدهد و همانجا بازنشسته شود اما اين اتفاق رخ نداد. رحماني حالا هر نيم فصل يک تيم عوض ميکند و انگار تداوم در رده باشگاهي را فراموش کرده. انتظار ميرود رحماني در پايان فصل از ذوب آهن هم جدا شود. تجربه دو، سه سال اخير که اين را نشان ميدهد، مگر اينکه بختيار در ذوب آهن جا بيفتد و خلاف اين موضوع را اثبات کند. البته بايد به بازيکنان هم حق داد. آنها زمان کوتاهي در سطح اول حضور دارند و سعي ميکنند به لحاظ مالي به اصطلاح بار خود را ببندند تا وضع معيشتشان در آينده تهديد نشود.