چرا برای انتقاد از کیروش، تحقیر نژادی میکنید؟
خبرآنلاين/ کارلوس کي روش در کشورش از مربيگري محروم نيست و پرونده باز براي دوپينگ ندارد! نوشتن در حمايت از کيروش در اين فضا شايد يکي از سختترين کارها باشد. ولي تماشاي نوشتهها و اتهاماتي که از پي هم به پيکره تيمملي لطمه ميزند اما حداقل رسالتي است که سبب مي شود تا درباره تعدادي از اين ابهامها که متاسفانه بر اساس ناآگاهي و ضعف حافظه تاريخي مان مدام تکرار مي شود ، ذهنيت اشتباهي را براي گروهي از علاقمندان به فوتبال بسازد. علي کريمي که براي خود من يکي از دوست داشتني ترين شخصيت هاي فوتبالي دهه هاي اخيرمان است ، در جديدترين اظهار نظرش درباره محروميت کارلوس کي روش در کشور خودش و پرونده بازش گفته است. براي من هم اين گفته جالب بود که در نهايت از کانت هاي توئيتري متوجه شدم ، ماجرا بر مي گردد به پرونده دوپينگ سال 2010. کارلوس کي روش دقيقا بعد از جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي وقتي تيمش به هلند باخت و حذف شد ، با مسئولان کميته ضد دوپينگ فيفا ، پرتغال و رئيس فدراسيون پرتغال وارد دعوا شد و او را با محروميتي 18 ماهه روبرو کردند که دليلش برخورد تندش با ماموران ضد دوپينگ بود. او اتهامش ممانعت از انجام تست هاي دوپينگ بازيکنانش بود. بازيکناني که هيچ کدام شان البته دوپينگي نشدند ولي برخوردش باعث محروميتش شد. او وارد دعواي حقوقي با فيفا و فدرايون کشورش شد که مي خواست قراردادش را يکطرفه لغو کند و حقوقش را نپردازد. اصلا همان محروميت باعث شد تا کي روش بيزنس فوتبالي اش را در ايران دنبال کند. فقط کافي است سري بزنيد به آرشيو گفته هاي قديمي عباس ترابيان درباره نحوه توافق ايران با کارلوس کي روش. او حتي سه ماهي قراردادش با ايران طول کشيد تا تکليف آن پرونده مشخص شود چون اگر قرارداد جديد مي بست ، فدراسيون پرتغال پولش را نمي داد! اين يعني محروميت او براي کار در کشورش يا از سوي فيفا و پرونده باز او ، واقعيت ندارد و تنها يک سواستفاده از ضعف اطلاعات تاريخي در فوتبال ماست که همين طور چيزي را بيان مي کنيم و به آن دامن مي زنيم. بحث ديگر اما درباره بازي هاي دوستانه است و همه فريادهايي که مدام زده مي شود. بجث هاي مربوط به دلالي يا شراکت با شرکت فرانسوي. اين بي شک در تعامل فدراسيون و سرمربي است که اتفاق مي افتد. شايد صريح ترين گفته در مواردي از اين دست را حشمت خان مهاجراني با دنياي از تجربه کار با بزرگان فوتبال دنيا زده است:«از اوفارل تا ماريو زاگالو ، همه وقتي مي آيند اين طرف دنيا دنبال پول آمده اند. معلوم است دوست دارند قرارداد يکحا ببندند و خودشان پول دستيارهاي شان را تقسيم کنند يا کانال هاي خودشان بازي هاي دوستانه را مشخص کند اين يک عرف است و بستگي به قدرت فدراسيون ها در ايجاد تعامل با سرمربي دارد.» درباره تيم ملي ايران هم تقريبا شرايط همين است. معلوم است وقتي در چارت تيم ملي ، مسئول هماهنگي ديدارهاي دوستانه را خود فدراسيون انتخاب کرده و او مسئوليت هماهنگي بازي ها را دارد ، به سراغ تيم هايي مي رود که حس مي کند نزديکترين هماهنگي با خواست سرمربي تيم ملي را دارد و به صرفه ترين است. گاه بعضي از انتقادها به دلنشيني توئيت مهدي مهدوي کيا هستند. فوتبال ما کم نداشته از اين بازي هاي آماده سازي عجيب و غريب که براي شان از اين پول ها زياد پرداخته ايم. از همان اردوهاي آلمان دوره برانکو يا اردوهاي انگليسي که براي بازي با تيم هاي محلي رفتيم تا بازي هاي دوستانه دوره افشين قطبي که بعد متهم به قمار و شرط بندي شدند تا همين بازي با گينه و سيرالئون عصر کي روش. يکي مثل مهدي که تا اوج فوتبال رسيده به درستي مي گويد مي شود از بيشتر اين ريخت و پاش ها با بريدن دست دلالان جلوگيري کرد اما او با ادبياتي ساده ، مستند و قابل درک سخن مي گويد و هيچ ايرادي به گفتارش هم نمي توان گرفت. ولي در اين بين استفاده از واژه هايي که اگر با حالت تحقير نژادي ادا شوند چون «مستر موزامبيکي» نه در شان ستارگان فوتبال ماست و نه حتي اگر در پاسخ به رفتارهاي اشتباه کي روش باشد ، قابل توجيه. تحقير نژادي از سوي هر کسي مردود است و کاش همه ياد بگيريم در کمال احترام مي توانيم مثل مهدي مهدوي کيا انتقاد کنيم و حرف درست مان را با واژگان نادرست ، نيازي ندارد که کاري کنيم تا جدي شمرده نشود. ما را در کانال تلگرامي «کانال ورزش» دنبال کنيد