فرهيختگان/ عليرضا مرزبان به شدت از ادبيات "ميک مک درموت" شاکي است.
حاشيههاي تيم ملي فوتبال ايران دوباره فوران کرده و عجيب نيست اگر سرمنشأ آنها را طبق روال هميشه کارلوس کيروش معرفي کنيم. اين اتفاقات و توهين دستيار کيروش صداي اهالي فن و کارشناسان را درآورد و اعتراضات آنها را به همراه داشت. يکي از همين افراد عليرضا مرزبان، سرمربي نفت مسجدسليمان است که پاسخ سفت و سختي به دستيار کيروش داده است.
از نفت مسجدسليمان آغاز کنيم. روند تيم چطور است؟
شرايطي که با آن روبهرو بوديم اين بود که تيم بدون گل زده و پيروزي براي همکاري به من رسيد. از زماني که به تيم اضافه شدم، روندمان بهتر شده و بازيهاي با کيفيتي را ارائه کرديم و بازي به بازي بهتر شديم تا جايي که هواداران نيز از تيم راضي هستند و به آيندهمان اميدوار. کيفيت فوتبالي که ارائه ميدهيم هم از نظر فني و هم از ساير جهات مطلوب و قابل قبول است. تيم متحدي داريم و همه به دنبال نتايج بهتر در ليگ هستيم. در مجموع به آينده تيم اميدوارم چون نفت مسجدسليمان امروز به يک شخصيت فوتبالي خيلي خوب و انسجام مطلوب رسيده است. فوتبالي ارائه ميدهيم که اميدوارکننده است و تنها موردي که آزارمان ميدهد، امتيازاتي هست که پيش از اين از دست دادهايم که در آينده بهطور قطع سعي بر جبران آن خواهيم داشت.
بعد از ديدار با استقلال و پس از اينکه گفتيد استقلاليها هوچي بازي درآوردند، آنها نيز پاسخ شما را دادند. از اين بازي هنوز مورد ناگفتهاي باقي مانده است؟
احترام خاصي براي مجموعه استقلال قائل هستم. ما از روز اول در مجموعهمان روي مسائل اخلاقي قوانيني را وضع کرده و گفتيم بايد شرافتمندانه کار کنيم. به شخصه به بازيکنانم هيچگاه اجازه وقتکشي به هر شکلي را نميدهم، چون ديدگاهم اين است که کار شرافتمندانه هميشه جواب ميدهد و کار با وجدان هميشه ميتواند با خود موفقيت را به همراه داشته باشد. مسائلي که بود ديگر گذشته است.
ميلاد ميداودي گفته بود براي تيم بزرگي مثل استقلال زشت است که براي نتيجه گرفتن به دنبال وقتکشي باشد. مربي استقلال هم در پاسخ به وي گفته بود که ميلاد نبايد بهعنوان فرزند استقلال به شفر فحاشي ميکرد!
از آن طرف هم متاسفانه حرفهاي بدي زده شد. حاضرم در يک مناظره، اتفاقاتي که افتاد را زير ذرهبين برده و دربارهاش حرف بزنيم. اينکه همديگر را متهم کنيم يا واقعيات را نگوييم، دردآور است. به خاطر احترام به مجموعه استقلال حاضر نيستم خيلي از حرفهايي که شنيدم را بازگو کنم چون احساسم اين است که جامعه ما در کل مشکل اخلاقي دارد. البته اين اتفاقات ميافتد چون در جامعه اخلاق نداريم و اصول را رعايت نميکنيم و ديسيپلين نداريم. وقتي گفتمان ما در جايي مثل مجلس شوراي اسلامي که سمبل يک کشور است، با توهين و پرخاش همراه است، نبايد انتظار داشته باشيم که در جامعه عادي و ورزشيمان اتفاق ديگري بيفتد! ما بر سر اصول و بر سر مسائل خاص گفتوگو نميکنيم بلکه افراد همواره درخصوص همديگر صحبت ميکنند و همين موضوع، خودش مقدمات حاشيهها و جنجالها را فراهم ميکند. ما همه در خانههاي شيشهاي زندگي ميکنيم و اگر بخواهيم با سنگي، خانه شيشهاي کسي را بشکنيم، به همان شکل خانه شيشهاي ما را هم ميشکنند. اين مساله غيراخلاقي بودن شرايط ما را نشان ميدهد. تمام اين مسائل غيراخلاقي متاسفانه برگرفته از فرهنگي هست که در جامعه جاري است. فوتبال ايران نيز يک چسب برگردان مسائل اجتماعي هست که داريم و خودش يک جامعه کوچک بهشمار ميرود و با توجه به توضيحاتي که دادم، اين مسائل در فوتبال نيز طبيعي محسوب ميشود.
خود شما بهعنوان يک مربي اخلاقمدار، براي اينکه به نتيجه برسيد، از بازيکنانتان حتي در يک بازي حساس درخواستي براي وقتکشي نميکنيد؟
در جامعهاي مثل ما که رسيدن به هدف، مهمتر از مسير است، همهمان ضرر ميکنيم. اگر به بازيکنانم درس ناجوانمردانه بدهم، چطور ميتوانم درباره اخلاق و بازي جوانمردانه با آنها صحبت کنم؟ چطور اگر چنين رفتاري حريف انجام ميدهد و ما آن را خوب نميدانيم، براي خودمان خوب بدانيم؟ اين دوگانگي رواني و اجتماعي هست که درگيرش ميشويم. تا زماني که يک تيم به يک نتيجه راضي هست، حتي نتيجه تساوي، براي حفظ نتيجه دست به هر کاري ميزند اما اگر تيم مقابل اين کار را ميکند، اعتراضات نسبت به بازي ناجوانمردانه حريف بلند ميشود! متاسفانه اين دوگانگيها همواره وجود دارد که آن هم برگرفته از جامعه است.
به تيم ملي فوتبال برسيم. از دعوا و جنجالها گرفته تا يک ليست پرسروصدا. تناقضهاي رفتاري کيروش در اين مدت اخير بيشتر از گذشته نشده است؟
اين تناقضهاي رفتاري از روز اول بوده و مربوط به اين مدت اخير نيست! اما درخصوص ليست تيم ملي و بازيکناني که دعوت شدهاند، بايد به کيروش حق بدهيم، او سرمربي تيم ملي ايران است و هرکسي را که دلش ميخواهد ميتواند دعوت کند. اگر ما مربيان ليگ بهعنوان کارشناس نظرمان با کيروش در اين خصوص متفاوت است، بحثش فرق دارد، اما اساسا به اين شکل است که وقتي ما اين حق را داريم تيممان را خودمان ميبنديم، او هم حق دارد بازيکنانش را خودش انتخاب کند. بهطور مثال در تيمهاي ملي بزرگ هم داشتهايم بازيکناني دعوت شدهاند که در تيمهاي باشگاهي خود ذخيره بودند و مربي ملي احساس خوبي به چنين بازيکني که در باشگاه خود ذخيره بوده، داشته است. اما موضوع زماني اهميت پيدا ميکند که ببينيم اين مسائل فقط فني مسحوب ميشود يا مسائل جانبي هم در آن نقش دارد؟!
اين موضوع فني است و درست ميگوييد. اما اينکه در همه موارد فني و غيرفني از سوي کيروش دخالت شود هم جاي توجيه دارد؟
اين مسائل با هم متفاوت است. او حق دارد بازيکنان مورد نظرش را انتخاب کند به شرطي که بحث فني باشد و سياسيکاري جانبي در تيم ملي نباشد. يعني اين مساله خيلي مهم است که بدانيم بازيکناني که انتخاب ميشوند، در چارچوب فني هستند يا مسائل ديگر هم شامل آن ميشود. مثلا درگيري کيروش با برخي مربيان ليگ باعث ميشود بازيکنان شايسته به تيم ملي دعوت نشوند!
شما حق ميدهيد که مثلا از تيمهاي صدرنشين بازيکني دعوت نشود؟
اين يک مساله ساده است. اگر اين انتخاب ورزشي باشد، هر حقي را بايد براي کيروش قائل باشيم. ايسکو درحالي به تيم ملي اسپانيا دعوت ميشود و بازيکن ثابت است که در رئال بيشتر يک نيمکتنشين بوده و نبايد اين مسائل را بهعنوان يک فاکتور اصلي معرفي کنيم.
توجيهاتي که کيروش ميآورد هم جالب است. مثلا حسين حسيني را براي جام جهاني خط ميزند چون نيمکتنشين است اما همين نيمکتنشين بعد از جام جهاني دوباره دعوت ميشود! امثال اين موضوعها زياد است.
ناراحتي و بحران ما به خاطر اين است که چرا مسائل غير فوتبالي و خارج از مسائل فني باعث يک سري تصميمگيريها ميشود. بايد درنظر بگيريم بازيکناني که براي تيم ملي فوتبال ايران انتخاب ميشوند، بيشتر مسائل فني دخيل است يا حاشيهاي. مطمئن باشيد که کيروش بيشتر از من و شما نگران نتايج تيمش است اما گاهي رفتاري از او و دستيارانش بروز ميدهد که مورد پسند نيست!
حتما مصاحبه مک درموت و توهينهايش به حميد استيلي را خواندهايد.
مصاحبهاي که خواندم نهتنها يک اهانت بزرگ به حميد استيلي است بلکه به جامعه مربيان ايران به شمار ميرود که يک نفري دهنش را اينچنين باز و اينگونه توهين ميکند که در زمان بازيهاي ملي، نماينده مردم آن کشور محسوب ميشود. وقتي يک مربي به خودش اجازه ميدهد از سيرک صحبت کند، بايد از خودش بپرسيم خودش را از کدام سيرک ول کردهاند که اينگونه راحت درخصوص سيرک صحبت ميکند. معتقدم او از سيرکي آمده که بازديدکننده نداشته و يک سيرک خراب بوده است که کسي براي ديدنش نميرفته.
الان هم دعوا سر ساختمان پک است و ميگويند اين ساختمان فقط براي تيم ملي بزرگسالان است.
ما عادت داريم اسبي را ميگيريم که نميتوانيم از آن سواري بگيريم، اما ميخواهيم به زور زينش کنيم! اين مسالهاي است که در شاخصههاي ملي خود داريم. مگر ميشود کمپ تيم ملي ايران فقط دو زمين داشته باشد؟! الان در تمام کشورهاي مدرن، شما شاهد امکانات کاملي هستيد اما در ايران اينچنين نيست و چنين امکاناتي را شاهد نيستيم.
با گفتن کلمه «فارسي سخت» در تلويزيون، ادبيات جالبي را باب کرديد!
آلمانيها يک جمله دارند که ميگويند؛ شکافتن يک چيزي بهمنظور پيدا کردن مرکزي که باعث ايجاد مشکل شده است يعني شما يک بستر را طوري بازي ميکنيد که تمام جزئيات را ميتوانيد در آن ببينيد و درخصوص آن کاملا ميتوانيد تحقيق و بررسي کنيد. درباره جملهاي که در تلويزيون گفتم، واژه ديگري در زبان فارسي به ذهنم نرسيد و مجبور بودم از آن واژه استفاده کنم. به همين دليل بابت استفاده از واژه فوق مجبور شدم از اصطلاح «فارسي سخت» استفاده کنم. اي کاش ميتوانستيم همهجا بهخصوص جاهايي که مردم مشکل دارند هم با مسئولان به زبان «فارسي سخت» صحبت کنيم!
بازار