استقلال یا پرسپولیس؛ تعصب یا تعهد؟
خبر ورزشي/ در فوتبال همه چيز طبق ميل بازيکن پيش نميرود و در خيلي جاها اين فوتباليست است که انتخاب ميشود و انتخاب نميکند. سالهاي سال است تعهد در فوتبال پر رنگتر از تعصب است. علي عليپور، مهاجم پرسپوليس در يک برنامه تلويزيوني ادعا کرد در بچگي استقلالي بوده است، اما اکنون با همه وجود براي پرسپوليس بازي ميکند.(اينجا ببينيد) بعد از اين اعتراف صادقانه در فضاي مجازي پرسپوليسيها تلاش کردند از استقلاليهايي حرف بزنند که پرسپوليسي شدند نمونه اش رامين رضاييان. اين اصلاً چيز بدي نيست و در گذشته هم وجود داشته است. نمونه اش، مهدي فنوني زاده که پرسپوليسي بود، اما رفت استقلال و مرتضي فنوني زاده استقلالي بود، اما پيراهن پرسپوليس را بر تن کرد. مجتبي محرمي در دورهاي که در راهآهن بازي ميکرد همه از علاقه او به استقلال حرف ميزدند. يک نمونه بارز ديگر، امير قلعهنويي که براي شاهين بازي ميکرد و الگويش در زمين و بيرون زمين علي پروين بود، ولي بعد همه بازيکنان شاهين رفتند پرسپوليس، اما امير از استقلال سر درآورد. در بين بازيکنان امروزي فقط علي عليپور نبود که استقلالي بود، اما پرسپوليسي شد. خسرو حيدري در برههاي براي تيمهاي پايه پرسپوليس هم بازي کرده بود. يا محمد انصاري و عليرضا بيرانوند هم در دوران فوتبال پايه، استقلالي بودند و بازي براي استقلال هم در کارنامه آنها ديده ميشود. در فضاي فوتبال حرفهاي اين مسائل اصلاً قابل بحث نيست و جنبه فان و سرگرمي دارد. اصولاً فوتبال اگرچه تبديل به صنعت شده، اما بها دادن به آن تنها به خاطر توليد سرگرمي است. اصلاً مهم نيست علي عليپور در بچگي استقلالي بوده است. مهم اين است او الان که در پرسپوليس بازي ميکند و با همه وجود براي موفقيت اين تيم تلاش ميکند. تعهد در فوتبال حرف اول را ميزند. تعهد به تيمي که بازيکن در آن بازي ميکند. هر بازيکني که استقلالي بوده و به پرسپوليس رفته با همه وجود براي پرسپوليس بازي کرد و هر پرسپوليسي که به استقلال رفته با همه وجودش براي موفقيت استقلال تلاش کرد. پرداختن به اين موضوعات اگر جنبه فان و سرگرمي داشته باشد قابل درک است، اما اگر تبديل به سوژهاي براي توهين و حمله به يکديگر حتي در فضاي مجازي شود نشان ميدهد در فوتبال راه را اشتباه رفتهايم. در فوتبال دنيا هم همين است. فوتباليست پول ميگيرد که فوتبال بازي کند و براي مردم سرگرمي توليد کند. اگر اتفاقات تلخ در کريخواني و روي سکوهاي استاديومها صورت ميگيرد گناهي به گردن بازيکن و فوتبال نيست و شايد اين ايراد از آنهايي است که فوتبال را به درستي براي تماشاگران تشريح نکردهاند. فوتبال پديد آمده براي رقابت و لذت بردن. فوتبال پديد آمده براي سرگرمي و به واقع تنها يک سرگرمي است و نه چيزي بيش از اين. به بهانه همه اتفاقات تلخي که در فوتبال ايران رخ داده است نبايد فوتبال را تخريب کرد. فوتباليست از حضور در زمين فوتبال به خاطر تحرکات بدني و همچنين دستمزدي که ميگيرد لذت ميبرد، اما گاهي چالشهايي بين هواداران بهوجود ميآيد که اصلاً قابل توجيه نيست و همه اينها در حالي است که فوتباليستها در بيرون از زمين مثل مردم عادي با هم دوست هستند و با هم حتي کارهاي تجارتي مشترک هم انجام ميدهند. برخي از تصميماتي که فوتباليستها در زمان ميگيرند به خاطر اقتضاي شرايط است. بازيکن فوتبال را که شروع ميکند عاشق استقلال است، اما با پيشنهادي از سوي استقلال مواجه نميشود و تيم رقيب به او پيشنهاد بازي ميدهد. طبيعي است بازيکن استقلالي راه پرسپوليس را در پيش گيرد تا از پيشرفت در فوتبال عقب نماند. واقعيت اين است که در فوتبال همه چيز طبق ميل بازيکن پيش نميرود و در خيلي جاها اين فوتباليست است که انتخاب ميشود و انتخاب نميکند. سالهاي سال است تعهد در فوتبال پر رنگتر از تعصب است. بازيکني که تعهد دارد با همه وجود در اختيار تيم است، اما بازيکن متعصب گاهي با رفتار و نمايش افراطي حتي به تيم خودي هم آسيب ميزند. بازيکنان پيشين سرخابي پاسخ ميدهند چرا براي تيم رقيب بازي کرديد؟! اعترافات صادقانه علي عليپور در يک برنامه تلويزيوني مبني بر اينکه زمان کودکي طرفدار استقلال بوده و يا صحبتهايي که چندين سال پيش از سوي عليرضا بيرانوند درباره استقلالي بودنش مطرح شد، بهانهاي بود که با تني چند از بازيکنان سرخابي همصحبت شويم و از آنها بپرسيم که آيا در اصل پرسپوليسي بوده اند يا استقلالي و اينکه چرا براي تيم رقيب بازي کردهاند. اين صحبتها را بخوانيد. مهدي فنونيزاده: من عاشق علي پروين بودم مليپوش اسبق استقلال در اين خصوص گفت: من پرسپوليسي دو آتيشه نبودم بلکه عاشق شخصيت بزرگ علي پروين بودم و از هواداران او محسوب ميشدم. ايشان دوست داشتند من به پرسپوليس بروم، اما آن زمان ضيا عربشاهي هافبک دفاعي بود و محمد پنجعلي هم در قلب دفاع بازي ميکرد لذا ترجيح دادم به استقلال بروم و ديگر جان و زندگيام آبيرنگ و تيم استقلال شد و واقعاً وقتي به يکي از اين دو تيم ميروي ديگر شيفته و ديوانه آنها ميشوي و من هم حالا قلبم متعلق به استقلال و هواداران بامعرفت اين تيم است. نيکبختواحدي: من هميشه استقلالي بودهام! مدافع اسبق تيمهاي استقلال و پرسپوليس در اين خصوص گفت: من هميشه يک استقلالي بودهام و پيش از پيوستنم به استقلال هم از هواداران پروپا قرص آبيها بودم. پس از سالها بازي در استقلال مسائلي پيش آمد که مجبور شدم از اين تيم بروم و راهي پرسپوليس شوم. من هرگز نگفتم پرسپوليسي هستم و هميشه به استقلالي بودنم اذعان کرده بودم. شرايطم خاص بود و پس از بازي در پرسپوليس مدتي گذشت و دوباره به تيم محبوبم استقلال برگشتم و پيش از من خيليها هم همين کار را کرده بودند و اين دليل نميشد که من پرسپوليسي باشم و ديگر نيازي نيست بگويم من يک استقلالي متعصب هستم. غلامرضا فتحآبادي: هم استقلالي بودم هم پرسپوليسي مهاجم اسبق دو تيم پرسپوليس و استقلال در اين خصوص به خبرورزشي گفت: حاضرم قسم بخورم که من هم استقلالي بودم هم پرسپوليسي و با پيراهن هر دو تيم دروازه رقيب را باز کردهام. خدا رحمت کند علي داناييفرد و ايرج داناييفرد را، چون سالروز بزرگداشت علي داناييفر بود که با پيراهن استقلال به پرسپوليس گل زدم. سپس به پرسپوليس رفتم و دروازه استقلال را باز کردم و پس از چند فصل دوباره به استقلال برگشتم. من نسبت به پيراهن آبي و قرمز بيطرف هستم و هر دو تيم را عاشقانه دوست دارم و افتخار ميکنم که در پرسپوليس و استقلال بازي کردهام و خودم را متعلق به هر دو تيم ميدانم، حالا بماند که عدهاي معتقد هستند من پرسپوليسي هستم. مرتضي فنونيزاده: تاجي بودم نه استقلالي! مدافع مليپوش اسبق پرسپوليس در اين خصوص گفت: من هميشه گفتهام خانواده ما پرسپوليسي اصيل بودهاند، ولي من طرفدار تيم تاج بودم. حتي زمان سرمربيگري جکيچ به اتفاق شاهين و شاهرخ بياني سر تمرين تاج رفتم و ۳ جلسه با آنها تمرين کردم، ولي چون راهم دور بود (نازيآباد تا نظامآباد) قيد تيم تاج را زدم. من تاجي بودم نه استقلالي، آن هم به عشق مرحوم حجازي، مرحوم مظلومي و ساير بزرگان اين تيم، اما وقتي به پرسپوليس رفتم عاشق و شيفته اين تيم شدم و حالا هم براي پيراهن سرخ، جانم را هم فدا ميکنم و يک پرسپوليسي کامل هستم. مجتبي محرمي: تاجي نبودم راهآهني اصيل بودم يکي از بزرگان تيم ملي و پرسپوليس در اين خصوص به خبرورزشي گفت: من هرگز طرفدار تيم تاج سابق نبودم و زماني که در سن کم راهي راهآهن شدم شيفته مکتب اين تيم ريشهدار و قديمي شدم و سپس شاهين و نيروي زميني و پرسپوليس را انتخاب کردم. شما نميدانيد پوشيدن پيراهن پرسپوليس چه عشقي دارد. آدم محو لذت و شيريني ابهت پرسپوليس ميشود. من فدايي پرسپوليس بوده و هستم و خواهم بودم. قصد توهين به تاجيها را ندارم، اما من يک راهآهني بودم و در نهايت هم به عشقم پرسپوليس رسيدم و با جان و دل برايش بازي کردم و حالا هم به گذشتهام در پرسپوليس افتخار ميکنم.