نگاهی به کیروش؛ مهمترین چهره سال ۹۷ فوتبال ایران
دنياي اقتصاد/ «بعيد به نظر ميرسد حتي تندروترين مخالفان و منتقدان سينيور هم قادر به انکار برآيند مثبت عملکرد او در فوتبال کشورمان باشند. با وجود اين در نگاهي متفاوت به پرونده سينيور ميکوشيم تا ابعاد کار او در ايران را از سه منظر ثبات، ثروت و ثمر مورد بررسي قرار دهيم.» «بعد از جام ملتهاي ۲۰۱۹ آسيا در امارات، سرانجام دوران طولانيمدت حضور کارلوس کيروش در فوتبال ايران به پايان رسيد و مربي پرتغالي به نيمکت تيم ملي کلمبيا کوچ کرد. کيروش از آغاز سال ۱۳۹۰ سرمربي ايران بود و با توجه به رزومه مهم، کاراکتر جذاب و پست کليدياش در متن خبرها و تحليلهاي بسيار زيادي قرار داشت. کارنامه کارلوس در ايران از جهات مختلف قابل ارزيابي و قضاوت است؛ گرچه بعيد به نظر ميرسد حتي تندروترين مخالفان و منتقدان سينيور هم قادر به انکار برآيند مثبت عملکرد او در فوتبال کشورمان باشند. با وجود اين در نگاهي متفاوت به پرونده سينيور ميکوشيم تا ابعاد کار او در ايران را از سه منظر ثبات، ثروت و ثمر مورد بررسي قرار دهيم.» ثبات در اتفاقي که شايد براي هيچکس قابل پيشبيني نبود، کارلوس کيروش به باثباتترين سرمربي تاريخ فوتبال ملي ايران تبديل شد. او بهمن ۱۳۸۹ بعد از کمدي - تراژدي سقوط خاوير کلمنته از پله برقيهاي فرودگاه امام راهي تهران شد تا از امکانات فوتبال کشورمان بازديد کند. همه چيز خوب پيش رفت، اما کيروش بلافاصله بعد از ترک ايران بهشکلي غير منتظره به پيشنهاد فدراسيون فوتبال پاسخ منفي داد. با وجود اين فاز دوم مذاکرات به سرعت آغاز شد و نهايتاً ۱۵ فروردين ۹۰ کيروش به طور رسمي هدايت تيم ملي ايران را پذيرفت. در آن زمان با توجه به اتمسفر، استانداردها و تجارب فوتبال ايران شايد کمتر کسي ميتوانست تصور کند مدت ماندگاري مربي بدقلق پرتغالي در تهران اين قدر به درازا بکشد اما اين اتفاق رخ داد و کيروش تا هشتم بهمن ۹۷ و شکست ۳ بر صفر تيم ملي کشورمان برابر ژاپن در نيمهنهايي جام ملتهاي ۲۰۱۹ آسيا در اين سمت باقي ماند. او در اولين روزهاي دهه ۹۰ به ايران آمد و تا ميانههاي نيمه دوم اين دهه در سمتش باقي ماند. کيروش با تيم ملي کشورمان حضور در دو جام جهاني و دو جام ملتها را تجربه کرد و بيش از ۱۰۰ بازي سرمربي اين تيم بود. از اين نظر پس از او برانکو و علي پروين مربيان پرثباتي در تيم ملي بودند که هر يک به ترتيب بيش از ۵۰ و ۴۰ بازي روي نيمکت تيم ملي نشستند. در سرزميني که به دلايل مختلف مربيان مدام در معرض تغيير هستند، کيروش يک رکورد به نام خودش به ثبت رساند؛ رکوردي که در سايه آن تيم ملي ايران هم توانست اقتدار منطقهاياش را پس بگيرد و به مدت ۱۷ ماه در جايگاه اول رنکينگ آسيايي فيفا باقي بماند. ثروت طي سالهاي حضور کارلوس کيروش در فوتبال ايران شايد يکي از مهمترين کليدواژههايي که در مورد او مطرح شد «پول» بود. مساله رقم قرارداد کارلوس و دستيارانش هميشه براي اهالي فوتبال ايران و حتي مردم عادي جالب و حساسيتبرانگيز بوده است. اگر چه در اقتصاد غير شفاف ايران به ندرت آمار و ارقام قراردادها اعلام ميشود، اما گمانهزنيهاي غير رسمي حاکي از آن است که کيروش در ايران به طور ميانگين سالي يکونيم ميليون دلار دستمزد ميگرفته که البته معاف از ماليات بود. با وجود اين بخشي از ماجرا که معمولاً مکتوم باقي مانده و کمتر موردتوجه قرار گرفته، مساله آوردههاي او براي فوتبال ايران بوده است. آن چه مسلم است اين که ايران بابت دو دوره صعود به مرحله نهايي جامجهاني، مجموعاً ۲۰ ميليون دلار پاداش دريافت کرده که طبعاً بخشي از آن بر اساس جزئيات قرارداد به شخص کيروش رسيد اما بقيه آن مبلغ طبيعتاً براي فوتبال ايران باقي ماند و صرف آمادهسازي تيم ملي شد. در کنار اين البته او با سختگيريها و ممارستش به احداث مجموعه تمريني «پک» هم کمک کرد؛ آن چه مربي پرتغالي در اين روزهاي آخر از آن به عنوان ميراث اصلياش براي فوتبال کشورمان ياد کرد. در کنار اين فراموش نکنيم فرهنگي که سرمربي پيشين تيمملي در فوتبال ايران جا انداخت و بر اساس آن بازيکنان بومي را به حضور در ليگهاي اروپايي ترغيب کرد، منجر به عقد برخي قراردادهاي شگفتانگيز و بسيار سودآور در فوتبال ايران شد. براي نمونه، عليرضا جهانبخش بازيکني بود که از سوي کيروش تحت فشار قرار گرفت براي دعوت به تيم ملي حتماً راهي ليگهاي خارجي شود. مسيري که او پيمود در نهايت به انعقاد گرانقيمتترين قرارداد تاريخ فوتبال ايران تا اين لحظه منجر شد؛ قراردادي ۱۸ ميليون يورويي با برايتون انگلستان. در مثالي ديگر کاوه رضايي هم که دقيقاً براي دعوت به تيم ملي به حضور در اروپا تشويق ميشد، نهايتاً با قراردادي ۵ ميليون يورويي به بروژ بلژيک پيوست که اين گرانترين قرارداد تاريخ بروژ با يک بازيکن بود. ثمر مسلماً وقتي در مورد يک مربي بحث ميشود، کارنامه فني او به عنوان مهمترين فراز عملکردش مورد توجه قرار ميگيرد. از اين نظر از زاويههاي مختلف ميتوان به کيفيت کار کيروش در ايران نگاه کرد. آن چه روي کاغذ وجود دارد، دو دوره صعود تيم ملي به جام جهاني و دو دوره حضور در جام ملتهاي آسياست؛ در بخش اول طبعاً ارزيابيها مثبت است و در بخش دوم با نقدها و نظرهاي متفاوتي مواجهيم. صعود ايران به جام جهاني ۲۰۱۴ برزيل به شکلي معجزهآسا رخ داد. ما در مسابقات مقدماتي آن دوره به خاطر باخت به لبنان و ازبکستان در شرايط بدي قرار گرفتيم اما سه بازي آخر را برابر قطر، لبنان و کرهجنوبي برديم و به برزيل رسيديم. در مرحله نهايي جام جهاني هم ما بازي درخشاني با آرژانتين داشتيم که با اجماع بخش زيادي از کارشناسان ميتوان از آن به عنوان بهترين نمايش تاريخ فوتبال ايران ياد کرد. صعود به جام جهاني ۲۰۱۸ اما بسيار آسان اتفاق افتاد و در مسير وقوع آن، آثار حضور طولانيمدت کيروش حس ميشد. ما در مرحله نهايي اين مسابقات هم يک پيروزي نهچندان عادلانه برابر مراکش به دست آورديم و البته برابر اسپانيا و پرتغال هم دو بازي کاملاً نزديک داشتيم. در مورد دو دوره جام ملتها اما بحث زياد است. در جام ملتهاي ۲۰۱۵ که به ميزباني استراليا برگزار شد، تيم ملي کشورمان در شرايطي عجيب برابر عراق شکست خورد و حذف شد. ما در آن بازي با اخراج بحثبرانگيز مهرداد پولادي، تمام طول نيمه دوم و البته وقتهاي اضافي را ۱۰ نفره بوديم و نهايتاً در ضربات پنالتي مغلوب شديم. در جام ملتهاي ۲۰۱۹ هم که در امارات برگزار شد، تيم ملي ايران بعد از نمايشهاي قاطع و ستودني برابر يمن، ويتنام، عمان و چين، نهايتاً در نيمهنهايي مقابل ژاپن دچار فروپاشي کامل شد و ۳ بر صفر شکست خورد. با همه اين فراز و فرودها، طبعاً با هيچ نگاهي نميتوان اين دوره طولاني را براي فوتبال کشور «بيثمر» دانست.»