برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

عیبی یوخ یا خلق میدان جنگ در کسری از ثانیه؟!

منبع
ورزش 3
بروزرسانی
ورزش 3/ روز گذشته شاهد به وجود آمدن يک پارادوکس بزرگ در فوتبال آذربايجان بوديم که يک بخش آن به شدت زيبا و فوتبالي بود و بخش ديگر آن به شدت زشت و غير فوتبالي! تراکتورسازي تبريز يک دهه پيش و پس از سال ها تلاش و انتظار هوادارانش، به ليگ برتر فوتبال ايران بازگشت. بازگشت باشکوه تراکتورسازي به ليگ برتر را تاريخ فوتبال ايران هيچ گاه فراموش نمي کند. هواداران اين تيم از همان روزهاي آغازين بازگشت به ليگ برتر، به گونه اي عمل کردند که خيلي زود تراکتورسازي به يک تيم خاص در فوتبال ايران و آسيا تبديل شد. هواداران تراکتورسازي نه تنها از نظر کمي بلکه از نظر کيفي نيز حرف هاي زيادي براي گفتن داشتند به گونه اي که خيلي زود لقب "پرشورها" را به خود گرفتند. آنها به معناي واقعي کلمه پرشور بودند. با تيم شان مي خنديدند، اشک مي ريختند؛ در واقع بهتر است بگوييم زندگي مي کردند. اين روند محدود به فصل هاي ابتدايي بازگشت به ليگ برتر نبود و طي يک دهه اخير و حتي در بدترين شرايط نيز همواره هواداران تراکتورسازي را در نقش يک حامي مستحکم، پشت تيم شان ديده ايم. تراکتورسازان پس از پشت سر گذاشتن دو فصل تلخ، در اين فصل بار ديگر به جمع مدعيان بازگشتند تا بار ديگر شور و شوق را روي سکوهاي يادگار امام شاهد باشيم. اين اتفاق نه تنها براي فوتبال آذربايجان بلکه براي کل ورزش کشور يک اتفاق ميمون بود. تماشاي سکوهاي مملو از تماشاگر ورزشگاه يادگار امام در روزهايي که سرماي هوا حتي مدارس را هم تعطيل مي کرد، هر ورزش دوستي را به وجد مي آورد و اين همان حماسه اي بود که بارها و بارها شاهد خلق آن از سوي هواداران تراکتورسازي در اين فصل بوديم. آنها از آغاز فصل تا به امروز، بازي هاي خانگي تيم شان را همواره به يک جهنم واقعي براي حريفان تبديل کرده اند تا پيش از شروع بازي، تراکتوري ها يک بر صفر از ميهمان پيش باشند. در ميان تمامي زيبايي ها و جذابيت هايي که حضور هواداران تراکتورسازي در ورزشگاه به دنبال داشته و دارد، بعضا شاهد اتفاقات تلخي هم بوده ايم که نمونه اي از آن را روز گذشته و پس از به صدا در آمدن سوت پايان بازي ديديم. اين اتفاقات تلخ در شرايطي رخ داد که حضور پرشور تي تي ها و حمايت بي امان آنها از تراکتورسازي پس از شکست تلخ مقابل سپيدرود، تحسين همگان را به دنبال داشت. افسوس که در پايان اتفاقاتي رخ داد که باعث ايجاد يک پارادوکس بزرگ گرديد. نيمه روشن ماجرا؛ عيبي يوخ... فرهنگ "عيبي يوخ" فرهنگي است که سال هاست در فوتبال آذربايجان شاهد آن هستيم. از فرهنگي صحبت مي کنيم که پيش از هواداران تراکتورسازي، هواداران هيچ تيم ديگري آن را به شکل منسجم و پايدار به اجرا در نياورده بودند. پرشورها با اين واژه به همه اعلام کردند که براي برد و باخت عاشق تيم شان نيستند بلکه اين نام تراکتورسازي است که آنها را به ورزشگاه مي کشاند. آنها با به زبان آوردن و مهم تر از آن عمل کردن به شعار "عيبي يوخ..." ثابت کردند که هميشه پشت تيم شان ايستاده اند و هيچ عاملي نمي تواند بين عاشق و معشوق داستان فاصله بياندازد. روز گذشته و در جريان بازي تراکتورسازي و سپيدرود نيز شاهد اکران قسمتي ديگر از اين داستان دوست داشتني بوديم. تراکتورسازي بايد در شرايطي به مصاف پيکان مي رفت که هفته گذشته يک باخت تلخ را متحمل شده بود. اين باخت غير منتظره و البته بد موقع، علاوه بر پاره کردن نوار بردها و شکست ناپذيري متوالي سرخ پوشان، از شانس قهرماني آنها هم به شدت کاسته بود. حواشي بسياري نيز پس از بازي با سپيدرود، حوالي باشگاه تراکتورسازي شاهد بوديم. اين شرايط باعث شده بود تا نگراني هايي بابت تشنج روي سکوها به وجود بيايد. از يک ساعت مانده به آغاز بازي اما اتفاقات به گونه اي ديگر رقم خورد. هواداران تراکتورسازي بدون توجه به نتيجه بازي با سپيدرود و حواشي پس از آن، به مانند بازي هاي خانگي قبلي تيم شان، حضوري پرشور در ورزشگاه يادگار امام به عمل آورده و اقدام به تشويق بي امان تيم محبوب خود و تک تک بازيکنانش کردند. به اين ترتيب در فضايي کاملا زيبا و فوتبالي، شرايط براي برگزاري يک ديدار زيبا فراهم شد تا بازيکنان تراکتورسازي با کمترين استرس ممکن خود را آماده نبرد با پيکان کنند. تشويق هاي پيش از بازي به گونه اي بود که هيچ کس حتي تصورش را هم نمي کرد. هواداران تراکتورسازي در عمل به شعار دوست داشتني "عيبي يوخ" عمل کرده و آمده بودند تا يک برد شيرين را در ورزشگاه يادگار امام جشن بگيرند. در جريان بازي اما اتفاقات به گونه اي که مطلوب تراکتوري ها بود رخ نداد. اين پيکان بود که در اوايل نيمه دوم به گل رسيد. دريافت اين گل باعث شد تا تراکتورسازي بار ديگر در آستانه متحمل شدن يک شکست تلخ در حساس ترين مقطع فصل قرار بگيرد. در چنين شرايطي همه منتظر واکنش هواداران تراکتورسازي بودند. واکنش تي تي ها به اين اتفاق هماني بود که بايد مي بود. آنها اين بار به صورت کلامي، شعار "عيبي يوخ" را به زبان آوردند تا اين قوت قلب را به صورت گروهي در دل بازيکنان تيم شان ايجاد کنند که تا ته خط با آنها يار و همراه هستند. اين اتفاق به قدري زيبا و دوست داشتني بود که مي توانيم سطرها در موردش بنويسيم و کلمه به کلمه اش را به تحسين از عوامل آن اختصاص دهيم. نيمه تاريک ماجرا؛ تنبيه شخصي بازيکنان و باران سنگ و صندلي! سوت پايان بازي که به صدا در آمد همه چيز به يک باره تغيير يافت. ديگر از آن حس و حال دوست داشتني و تحسين برانگيز خبري نبود. همه زيبايي ها جاي خود را به زشتي هاي غير قابل تحمل دادند تا در کسري از ثانيه، روز خاطر انگيز سکوهاي يادگار به سمت خلق يک تراژدي تمان عيار خيز بردارد. ماجرا از سر داده شدن شعارهايي عليه بازيکنان آغاز شد که البته چيز عجيبي نبود و نمي توان از آن خرده گرفت چرا که همواره در فوتبال ايران و حتي دنيا شاهد چنين عکس العمل هاي احساسي پس از شکست هاي حساس تيم ها هستيم. در ادامه اما، اتفاقات رنگ و رويي جدي تر و زشت تر به خود گرفتند. در حالي که بازيکنان دو تيم در حال ترک زمين بودند، يک هوادار خشمگين همچون تيري از زه رها شده، خود را به زمين چمن رسانده و در نقش يک قاضي بي رحم، هم حکم صادر کرد و هم مجازات حکم را اجرا نمود! حمله اين هوادار خشمگين به مسعود شجاعي که صحنه هاي تاسف باري را به وجود آورد، موجب تحريک هر چه بيشتر سکوها شده و جو ورزشگاه را به شدت متشنج نمود. پس از پايان اين ماجرا، تعداد زيادي از هواداران خشمگين تراکتور به تبعيت از هواداري که به تنبيه شخصي بازيکن تيمش پرداخته بود، اقدام به ورود به داخل زمين کردند که اين اتفاق، ورود نيروهاي انتظامي ورزشگاه به ماجرا را به دنبال داشت. تشنج روي سکوها به اوج خود رسيده بود. اين جا بود از سلاح مخفي هواداران خشمگين رونمايي شده و صندلي هاي بي زبان سکوهاي يادگار امام همچون باران به سمت زمين بازي نازل شدند. تعداد قابل توجهي از صندلي هاي ورزشگاه توسط گروهي از هواداران شکسته و به سمت زمين بازي پرتاب شد؛ اقدامي که هيچ گونه توجيهي شامل حال آن نمي شود و جز تخريب اموال عمومي و پايين آوردن شان تيم بزرگي چون تراکتور، حاصل ديگري در پي ندارد. صندلي هاي بي زبان، تنها اجسامي نبودند که در آسمان به ناگه تير شده يادگار امام به پرواز در آمده بودند. عده اي پا را فراتر گذاشته و با سنگ به جان همنوعان خود افتاده و بدون اينکه هدفي براي سنگ هاي خود تعيين کنند، اقدام به پرتاب آنها کردند. اين اتفاق باعث شد تا تعداد زيادي از هواداران بي گناهي که تنها براي تشويق تيم شان به ورزشگاه آمده بودند، به شدت مجروح شده و راهي بيمارستان شوند! حال در آستانه بازي حساس مقابل پرسپوليس، اين نگراني در بين تراکتوري ها به وجود آمده که آيا رفتار ناشايست عده اي قليل، گريبان کل تيم را گرفته و محروميتي تلخ آيا متوجه تراکتور خواهد شد يا خير؟ بي شک اگر چنين اتفاقي رخ دهد، فوتبال آذربايجان هيچ گاه عاملان آن را نخواهد بخشيد. عاملاني که شايد خود را به حق بدانند اما با اندکي تفکر و تعقل، حتي يک درصد هم نمي توانيم کارشان را عقلاني و انساني بدانيم. در کنار موضوع ياد شده بايستي به يک موضوعي مهمتر نيز اشاره کنيم. فرهنگ بالاي هواداران تراکتورسازي که به صورت مفصل به آن اشاره کرديم، با رفتار عده قليلي که تشنج را در ورزشگاه به وجود آوردند به شدت خدشه دار شد و ميليون ها هوادار واقعي تراکتورسازي از رخ دادن اين اتفافات به شدت ناراحت و متاسف هستند. آنها سال هاست که پشت تيم شان بوده اند، البته نه با سنگ و صندلي و کتک کاري بلکه با تشويق و حمايت و مردانگي...

ما را در کانال تلگرامي «کانال ورزش» دنبال کنيد