چرا تبریز در مه غرق شد؟
خبرآنلاين/ تراکتوريها با شکست مقابل پيکان تقريبا روياي قهرماني در ليگ برتر را دوباره به چشم يک کابوس ديدند. کابوسي که مشخص نيست چه زماني به پايان ميرسد. همه چيز از شکست تراکتوري ها مقابل سپيدرود رشت آغاز شد. با اشتباه هاي عجيب فروزان، جام تقريبا از دستان تراکتورسازان ليز خورد. کساني بودند که اعتقاد داشتند فروزان به خاطر شرط بندي آن گل ها را خورده است و در اين ميان استقلالي ها هم به تراکتور طعنه مي زدند. پس از آن بود که فروزان به کميته اخلاق نامه زد و از دردسري گفت که در تبريز براي او درست شده است. اين پايان جنجال هاي تراکتور نبود. دروازه بان تراکتورسازي تصميم گرفت از مالک باشگاه شکايت کند. اوضاع وقتي پيچيده تر شد که پرشورها در تبريز هم باختند، اين بار به پيکان. درگيري ها در تبريز اوج گرفت. يکي از هواداران تراکتور به مسعود شجاعي حمله ور شد. تماشاگران تراکتور ديگر طاقت نداشتند. آن ها به درون زمين مسابقه ريختند. حتي کنترل آن ها در بيرون از ورزشگاه کار مشکلي بود. پس از چند ساعت عجيب در حوالي ورزشگاه يادگار امام، دو تيم از ورزشگاه خارج شدند اما تمرينات فرداي تراکتورسازي تعطيل شد. دادستان تبريز در اين ميان از تشکيل يک پرونده قضايي براي تراکتوري ها خبر داد. پس از آن بود که هواداران تراکتورسازي به تمرين تيم محبوبشان رفتند. در ادامه حتي ماجراي باخت تراکتور به استانداري هم رسيد. هواداران تراکتور در جريان بازي مقابل پيکان، چيزي فراتر از قهرماني را از دست دادند. درگيري با مسعود شجاعي و اشکان دژاگه، احتمالا باعث جدايي دو مليپوش با تجربه از جمع پرشورها خواهد بود. وضعيت خارجيهاي تراکتور هم چندان مساعد نيست. شايد آنها مثل همان همتيمي سابقشان که در نيم فصل نخست ديگر حاضر نشد به تبريز بازگردد، در تابستان تراکتور را براي هميشه ترک کنند. شايد هيچکدام از اين اتفاقها هم رخ ندهد، اما آنچه مشخص است، ويراني برندي است که سالها در تبريز قطعه به قطعه تکميل شد و حالا در کمتر از يک شب، ويران شده است. درگيري با مسعود شجاعي و اشکان دژاگه باعث شد تا محمد تقوي و مهدي طارمي هم از ملي پوشان حمايت کنند. پس از آن قرار شد راي نهايي کميته انضباطي براي تراکتوري ها تا انتهاي هفته جاري منتشر شود. رييس هيئت مديره تراکتورسازي هم از اتفاقاتي که رخ داده بود ناراحت بود: «هوادار هر تيمي با آن تيم زندگي ميکند. من شرمنده هواداران شدم. آقاي زنوزي هم ماجراي يکي از تماشاگران ما را گفته است که براي اينکه در زمستان به هواداران بگويد به ورزشگاه بيايند، در آن هواي سرد برهنه شد. مطمئناً چنين عاشقي نميآيد آبروي شهر و تيمش را ببرد؛ آن هم به کاپيتان تيمش؛ آن هم مسعود شجاعي که اسطوره اخلاق است. اشکان دژاگه و احسان حاج صفي هم همينطور. بچههاي ما واقعاً نمونه هستند.» حتي تراکتوري ها هم تلاش کردند از کاپيتان ملي پوش خود دلجويي کنند. حالا ممکن است اشکان دژاگه هم محروم شود. اما با رسمي شدن شکايت فروزان از زنوزي، حالا همه چيز در اوج بحران است. مه فروردين، تبريز را بغل کرده و آخر شب، در قهوهخانه طالقاني در دروازه تهران، تلويزيون روي سريالي از شبکه آيفيلم دوباره روشن است. مشتريها تک و توک و تُنُک نشستهاند و گفتگويي نيست. تو به اين فکر ميکني که همين، هميشه روال طبيعي زندگي در اين گوشه از گوش گربه بوده؛ هميشه ديگراني بودهاند که بخواهند حقخواهيِ بهحق مردم اين خطه را مصادره به مطلوب ناحقشان کنند و حالا فوتبال، زمين بازيشان شده. از خودت ميپرسي چه کسي بايد اين سيل را به مسير طبيعي برگرداند؟ پاسخ، سهل و ممتنع است اما در فوتبال، روشن.