بانک ورزش/ بيرحمي فوتبال؛ اين سريعترين کليدواژهاي است که تماشاي بازي دوشنبهشب
پرسپوليس و الاهلي عربستان به ذهن ميآورد. فوتبال را تيم ايراني بازي کرد، اما
نتيجه را سعوديها گرفتند. نمايشي که پرسپوليس در اين بازي ارايه داد، شايد به ندرت از يک تيم ايراني در مسابقات بينالمللي ديده شده بود. بازي مالکانه توام با پاسهاي متعدد و کليدي، باز کردن بازي با ترفندهاي مختلف و رسيدن به موقعيت گل با شيوههاي متنوع، جانمايه بازي پرسپوليس بود. با اين وجود فوتبال تصميم گرفته بود روي بدش را به قرمزها نشان بدهد. بنابراين سادهترين توپها گل نشدند، دروازهبان حريف شبي فوقالعاده را پشت سر گذاشت و مرتکب هيچ اشتباهي نشد، ريباندها در موقعيت مورد نظر اتفاق نيفتاد و حتي توپهاي تصادفي هم به مقصد نرسيد. البته که نميتوان از کمدقتي مهاجمان پرسپوليس چشم پوشيد، اما منصفانه بايد گفت «فوتبال» در اين فصل از ليگ قهرمانان با قرمزها خوب تا نميکند. آنها نه از داوري شانس آوردهاند و نه حوادث مسابقات به سودشان بوده. اين شرايط درست برعکس وضعيت پارسال است؛ سالي که پرسپوليس با گل به خودي مرتضي پورعليگنجي السد را برد و قرعه آسانتر الجزيره را پيدا کرد، اما همان تيم را هم با بخت و اقبال و در ثانيههاي پاياني شکست داد تا وارد مسيري شود که آخرش اولين فينال آسيا بود.
فوتبال همين است؛ گاهي مثل پارسال همه چيز جور ميشود تا تو برنده باشي و گاهي مثل امسال از در و ديوار بدشانسي ميبارد. اينها را ميشود درک کرد، اما آنچه هضمش دشوار به نظر ميرسد واکنشها به باخت پرسپوليس است. يک خبرگزاري تيتر زده: «تيم برانکو نه برنامه داشت، نه طراوت» و روزنامه ديگري با فونت هزار روي جلد نوشته: «نايبقهرمان آسيا که ميگفتند اين بود؟» واقعا آيا اين قبيل موضعگيريها و صرفا تحليل بر اساس نتيجه نهايي، کمکي به فوتبال ايران ميکند؟ با همين سبک از بازي اگر پرسپوليس فقط گل دوم را نميخورد و مسابقه با گل لحظات پاياني شجاع خليلزاده مساوي تمام ميشد، همين رسانهها از کامبک قرمزها و انگيزه و جنکجويي بازيکنان تا ثانيه پاياني حرف ميزدند. حتي اگر شوت آخر سروش رفيعي هم چند سانتيمتر اينطرفتر بود، ميشد منتظر خواندن تحليلهاي به اصطلاح کارشناسانه در مورد هنر برانکو و تعويضهاي طلايي او باشيم. اين چه مدل کار کردن است؟ اين چه مدل نگاه کردن است؟
عجيب است که ما هيچوقت از گذشته درس نميگيريم. آنهايي که امروز قعرنشيني پرسپوليس در گروه آسيايياش را دستمايه شوخي و خنده يا انتقاد و حمله ميکنند، بايد اوايل ليگ پانزدهم را هم به ياد بياورند؛ روزهايي که پرسپوليس با وجود ارايه نمايشهاي جذاب، براي اولين بار در تاريخ باشگاه به قعر جدول ردهبندي سقوط کرد. آن روزها هم انتقاد کترهاي و چشمبسته زياد بود، اما از دل آن خاکستر ققنوسي به پا خاست که در اين سالها همه از تماشاي پروازش لذت بردند. امروز هم پرسپوليس در قعر جدول گروه آسيايي است و شايد حتي به مرحله بعد صعود نکند، اما با وجدان بيدار و چشم باز ميتوان تاييد کرد که سرخها حتي از پارسال هم بهتر بازي ميکنند و دستکم دو نمايش اين تيم برابر السد در ديدار رفت و مقابل الاهلي در بازي برگشت، فوقالعاده تماشايي بوده است. اين تيم همچنان نشان ميدهد آيندهاش حتي ميتواند از گذشته روشنتر باشد. اگر «دشمن» هستيد که تکليف روشن است و کارشکني مايه تعجب نيست، اما اگر دشمني نداريد و همچنان با قعر جدول و فيناليست آسيا تيتر ميسازيد، زشت است که فرق دوغ و دوشاب را نميفهميد.
بازار