بانک ورزش/ موفقيتهاي
برانکو در پرسپوليس،
استقلاليها را بر آن داشت که بعد از يکونيم دهه يک بار ديگر سکان هدايت تيمشان را به دست مربيان خارجي بسپارند. در نتيجه آنها
وينفرد شفر را آوردند و حالا تقريبا دو سال است که مربي آلماني روي نيمکت آبيها مينشيند. در اردوگاه استقلال تلاش شد با شفر همانطوري رفتار شود که پرسپوليسيها با برانکو تا ميکنند. در نتيجه شاخهاي از ايده «هر چي برانکو بگه» هم در استقلال پديد آمد و هواداران سعي کردند در فراز و فرودها سرمربي آلمانيشان را ياري کنند. شفر مربي کارنامهداري است و اصل اين اعتماد درست بود، اما حالا که زمان نسبتا زيادي از آغاز به کار او گذشته، کمکم ترديدها شروع شده است. خيلي از استقلاليها دلشان نميخواهد پشت شفر را خالي کنند؛ چون احساس ميکنند در اين صورت مدل رفتاري موفقي که امتحانش را در پرسپوليس پس داده، ناقص خواهد ماند. يک پاي اين معادله اما ميلنگد؛ اينکه شفر شبيه برانکو نيست، شبيه برانکو کار نکرده و شبيه برانکو نتيجه نگرفته است.
هدف اين مطلب البته زير سوال بردن تواناييهاي فني شفر نيست؛ چه اينکه بالاخره کارنامه او نشان ميدهد مربي شايستهاي بوده است. با اين وجود گاهي در فوتبال پيوند تيم و مربي جواب نميدهد و اين موضوع فقط جنبه فني ندارد. بعضي اوقات پاي محرکهاي انگيزشي در ميان است و گاهي هم ممکن است مربي از سالهاي اوجش دور بوده باشد. باز قرار نيست حکم قطعي صادر شود که شفر شکست خورده و بايد حذفش کرد، اما اين تئوري هم که «پرسپوليسيها از اعتماد به برانکو جواب گرفتند، پس ما هم بايد اعتماد بکنيم» چندان منطقي نيست. برانکو بلافاصله بعد از حضورش در پرسپوليس نشانههايي از اثربخشياش را بروز داد. تيم او سر و شکل پيدا کرد، جان گرفت، غربال شد، سنت بازيکنسالاري در آن از ميان رفت، فصل اول فقط به خاطر تفاضل ذگل قهرمان نشد، دو قهرماني ليگي به دست آورد، يک نيمهنهايي و يک فينال آسيا را تجربه کرد و تازه بدون احتساب سوپرجام لغو شده 4 دربي از 9 دربي را برد. او پرسپوليس را با دو پنجره بسته نايبقهرمان آسيا کرد و هرگز، حتي وقتي از طرف رييس هياتمديره طعنه و کنايه شنيد، اختلافات داخلي را بيرون نبرد. اين فرق ميکند با شفر که يک بازيکن خاطي زير 20 سال را سه بار ميبخشد، دعوايش با خطير را جار ميزند و مدام وعده «آينده» ميدهد.
تصميم نهايي در مورد شفر با خود هواداران و مسوولان باشگاه استقلال است و البته شايد اين تصميم به نتايج آبيپوشان در چند ديدار باقيمانده پايان فصل گره خورده باشد، اما همه حرف اين است که او را نبايد دقيقا معادل برانکو دانست؛ به صرف اينکه هر دو پاسپورت خارجي دارند. البته که ايوانکوويچ هم عيبهاي بزرگي دارد که دامنه آن از حضور برادرش روي نيمکت تا خريد برخي بازيکنان ناکارآمد خارجي را در بر ميگيرد، اما مسلما خدمات برانکو به باشگاه کاملا متناسب با زمان و بودجهاي بوده که صرف اين مربي شده است. آيا در مورد شفر هم قاطعانه ميشود به اين پرسش پاسخ مثبت داد؟
بازار