دختر پرسپولیسی: یکی از هواداران مرا به مأموران لو داد!
خبر ورزشي/ «فاطمه. د» که براي تماشاي بازي تيم محبوبش پرسپوليس به استاديوم فولادشهر رفته بود مي گويد: کاش براي حضور ما در استاديوم پويشي اعتراضي از سوي آقايان هم شکل ميگرفت. دوست ندارم اگر يک روز مادر شدم و پسرم فوتباليست شد، در حسرت تماشاي بازي او بمانم. هرچند وعدههايي در مورد ورود بانوان به استاديومهاي ورزشي داده شده، اما اين اتفاق هنوز شکل واقعيت به خود نگرفته تا دختران با انجام حرکتي با ريسک بالا و خطرناک و انجام گريم پا به استاديومها بگذارند و به رؤيايشان رنگ واقعيت بزنند. آخرين نمونه اين اتفاق «فاطمه. د» است که براي تماشاي بازي تيم محبوبش پرسپوليس به همراه دوستش با گريم مردانه و تيپ پسرانه به استاديوم فولادشهر رفت تا از نزديک شاهد درخشش ستارههاي محبوبش باشد. او در اين باره ميگويد: «دو ماه پيش تصميم گرفتيم به نقش جهان برويم، اما موفق نشديم و تصميم گرفتيم در فولادشهر تصميممان را عملي کنيم. ميخواستيم نشان دهيم فقط دختران تهراني نيستند که دوست دارند به آزادي بروند و در تمام ايران اين درخواست وجود دارد.» ورود به استاديوم، اما نياز به گريم و لباسهاي پسرانه داشت. او ميگويد: «براي خريد لباس و وسايل گريم و همچنين گريمور مجبور شديم حدود يک ميليون تومان خرج کنيم. وقتي در نهايت به همراه دوستم و برادرزادهام وارد ورزشگاه شديم جا نبود و مجبور شديم در جايگاه روبهروي مأموران انتظامي بنشينيم.» رؤياي فاطمه در حال تعبير شدن بود که در دقيقه ۴۰ يکي از مأموران به او شک ميکند و او را از ورزشگاه بيرون ميبرند. فاطمه ميگويد: «از او خواستم بگذارد بازي را تا آخر ببينم و بعد مرا ببرند. فقط بگذارند بازي را ببينم، اما اين اجازه به من داده نشد.» فاطمه را به کانکسي منتقل ميکنند که در آن تعدادي اراذل با سر و صورت خوني حضور داشتند و مأموران اقدام به گرفتن عکس از او ميکنند. او ميگويد: «مأموران رفتار بدي با من داشتند و به من توهين ميکردند. حتي اجازه رفتن به سرويس بهداشتي را به من ندادند. نزديک به يک ساعت در کانکس منتظر ماندم تا مرا به کلانتري ببرند.» در کلانتري با حضور مأمور زن از فاطمه بازجويي ميشود و مجدداً از او عکس ميگيرند. در نهايت فاطمه با حضور والدينش از کلانتري آزاد ميشود و به او اعلام ميشود صبح در دادسرا حضور داشته باشد. در دادسرا جرم او را «ورود به استاديوم با لباس مبدل پسرانه» اعلام ميکنند و برادرزاده فاطمه هم به جرم «مشارکت» در دادگاه حضور مييابد و از او تعهد گرفته ميشود که ديگر در استاديوم حضور پيدا نکند. او ميگويد: «من فقط حق طبيعيام را ميخواستم. مگر پرسپوليس در سال چند بار به اصفهان ميآيد؟! ۲۰ سال است فوتبالي هستم و از ۹ سالگي به من قول ميدادند تو را به استاديوم ميبريم. باز هم اگر شرايطش پيش بيايد به استاديوم خواهم رفت.» گناه من چيست که فوتبال و پرسپوليس را دوست دارم وقتي از او ميپرسيم آيا اين همه هزينه و خطر ارزش ديدن بازي را دارد؟ ميگويد: «واقعاً ارزشش را نداشت. من آدم سياسي نيستم فقط حقم را ميخواستم. گناه من چيست که فوتبال و پرسپوليس را دوست دارم.» از او در مورد واکنش مردم و شرايط استاديوم ميپرسيم. فاطمه ميگويد: «در آغاز شعارهاي منشوري داده ميشد، اما بعد از اينکه فهميدند من دخترم، ديگر شعار ندادند و هواداران سعي ميکردند از من حمايت کنند و مرا از چشم مأموران دور نگه دارند، اما در نهايت يکي از هواداران مرا به مأموران لو داد.» اين در حالي است که دختر ديگري که به همراه فاطمه به استاديوم آمده بود، شناسايي نميشود و تا آخر بازي را تماشا ميکند. او در پايان صحبتهايش ميگويد: «کاش براي حضور ما در استاديوم پويشي اعتراضي از سوي آقايان هم شکل ميگرفت. دوست ندارم اگر يک روز مادر شدم و پسرم فوتباليست شد، در حسرت تماشاي بازي او بمانم. حضور در استاديوم حق بانوان هم هست.» بايد ديد تلاشهاي وزارت ورزش و فدراسيون فوتبال براي اختصاص جايگاه ويژه به بانوان در ورزشگاهها چه سرانجامي پيدا ميکند؟ آيا موانع برطرف ميشود تا دختران فوتبالدوست ناچار به مردپوشي نشوند و خودشان را به خطر نيندازند؟