قراردادهای فرمالیته برای جلب توجه!
ايسنا/ با وجود رواج قراردادهاي طولاني مدت ميان بازيکنان و باشگاهها، ضمانت اجرايي اين قبيل قراردادها در ايران بسيار کم است و به نوعي فرماليته محسوب ميشود. تا چند سال قبل، قراردادهاي بلند مدت در فوتبال ايران جايگاهي نداشت اما با فشار کارشناسان و هواداران به تيمهاي فوتبال براي عقد قرارداد بلند مدت با بازيکنان جوان به منظور بهرهمندي از عوائد فروش بازيکنان مستعد به تيمهاي خارجي، رفته رفته اين موضوع جاي خود را در ايران هم باز کرد. البته اجراي اين بند در قراردادها با تناقضهايي همراه بود چرا که برخلاف عرف بينالمللي، قرارداد بازيکنان بالاي ۳۰ سال هم بعضاً تا سه سال در ايران تمديد شده است. در هر حال اين معضل از ابتداي دهه نود شمسي رفته رفته ريشه کن شد اما طي فصول اخير، ضمانت اجرايي اين قبيل قراردادها به جهت بسته نشدن قراردادهاي حرفهاي، از بين رفته و با وجود عقد قرارداد بلند مدت در ابتداي هر فصل فوتبالي، باشگاهها مجدداً بايد با همه بازيکنان خود براي ادامه همکاري مذاکره و مجدداً قرارداد منعقد کنند. به مثالهايي از اين دست که که طي فصل اخير صورت گرفته است، توجه کنيد: استقلال سيد حسين حسيني با کش و قوسهاي فراوان براي ليگ نوزدهم در استقلال ماند و قراردادش را با اين تيم به مدت دو فصل ديگر تمديد کرد. جنجال براي ماندن حسيني در استقلال در حالي بود که او درست قبل از شروع ليگ هجدهم، با استقلال ۵ ساله تمديد کرد اما او در همين فصل ميتوانست بدون پرداخت مبلغي براي رضايت نامه، از استقلال جدا شود و ضمانتي براي قرارداد ۵ ساله وجود نداشت. ساير بازيکنان اين تيم از جمله رضا کريمي، طارق همام يا ايسما هم با وجود داشتن قراردادهاي دو يا سه ساله به راحتي از استقلال جدا شدند چرا که بندهايي در قرارداد اين بازيکنان وجود دارد که هر دو طرف به راحتي ميتوانند آن را ناديده بگيرند. پرسپوليس پرسپوليس هم از اين قاعده مستثني نيست. البته آنها از شگرد جديدي بهره بردند. بازيکنان اين تيم هم با وجود اينکه براي اين فصل قرارداد داشتند، ماندنشان در اين تيم قطعي نبود. به همين دليل مجدداً ايرج عرب، مديرعامل پرسپوليس با بازيکنان پرسپوليس مذاکره کرد ولي از ترفند تمديد قرارداد براي چند فصل ديگر استفاده کرد. شجاع خليل زاده هم که يک سال ديگر قرارداد داشت و حتي خبرهايي مبني بر رفتنش به قطر شنيده ميشد، نهايتاً براي ماندن با پرسپوليس مذاکره و تمديد کرد. براي مثال در حالي که ربيع خواه يا نعمتي در اين فصل هم با پرسپوليس قرارداد داشتند در عين حال اخباري هم مبني بر جدايي آنها شنيده ميشد تا اينکه عرب با اين بازيکنان تمديد کرد و باشگاه اعلام کرد که با وجود داشتن قرارداد براي يک فصل ديگر، اين بازيکنان يک سال ديگر قراردادهاي خود را تمديد کردند. مهدي ترابي و خيلي از بازيکنان پرسپوليس هم چنين وضعيتي در اين فصل داشتند. سپاهان سپاهان هم وضعيتي مشابه استقلال و پرسپوليس دارد. جايي که ولاديمير کومان با وجود عقد قرارداد دو ساله با اين تيم در ليگ هجدهم، مجدداً براي فصل جديد با سپاهان مذاکره کرد و در خبرها آمد که براي ليگ نوزدهم با سپاهان تمديد کرده است. وضعيت کومان و سپاهان مصداق ديگري از فرماليته بودن قراردادهاي چند سال در ايران است و نشان ميدهد که قراردادهاي بلند مدت ضمانت اجرايي ندارد. سايپا تغيير مربيان هم از مواردي است که موجب پايبند نبودن بازيکنان به قرارداد ميشود. به طوري که علي دشتي بعد از جدايي علي دايي از سايپا، در تمرينات اين تيم حاضر نشد و سايپا هم ادعايي درباره اين رفتار بازيکنش نداشت چرا که به طور قانوني چنين اجازهاي به او در قراردادش داده شده بود. فصل گذشته نيز اللهيار صيادمنش علي رغم داشتن قرارداد با سايپا با استفاده از بندهاي موجود به سايپا پشت کرد و به استقلال آمد. تراکتور در تراکتور هم وضعيت به همين منوال است. اين تيم در ابتداي فصل گذشته با دو بازيکن بالاي ۳۰ يعني اشکان دژاگه و مسعود شجاعي قرارداد سه ساله منعقد کرد اما با اتمام فصل مسعود شجاعي با انتشار پيامي در فضاي مجازي از هواداران اين تيم خداحافظي کرد و همه او را رفتني دانستند اما آمدن دنيزلي و انجام مذاکرات جديد با اين بازيکن، موجب تغيير نظر شجاعي شد. با اين حال دژاگه تاکنون در تمرينات تراکتورسازي حاضر نشده و اخبار متعددي درباره انتقال او به ساير تيمهاي ليگ برتري شنيده ميشود که اين موضوع به منزله عدم اجراي اين قرارداد سه ساله است. ساير تيمهاي ليگ برتري ايران هم چنين مشکلاتي دارند. در واقع بازيکن، مربي و باشگاه با وجود داشتن قراردادهاي بلند مدت ملزم به اجرا کردن اين قراردادها نيستند چرا که همزمان با عقد قرارداد بلند مدت، بندهاي مختلفي در اين قراردادها وجود دارد که ادامه همکاري منوط به توافق دو طرف است. براي مثال بازيکني افزايش ۲۰ درصدي مبلغ قراردادش را در فصل جديد منوط به ادامه همکاري کرده است اما به دليل افزايش تورم و کاهش قيمت ريال، خواستار افزايش بيش از ۲۰ درصد براي فصل جديد ميشود که اين موضوع تبديل به محل مناقشه ميان باشگاه و بازيکن خواهد شد. چنين مشکلي براي استقلال و سيد حسين حسيني به وجود آمد که تمديد قرارداد اين بازيکن بيش از چيزي بود که در قرارداد سال گذشته منعقد شده بود. پرداخت نشدن قرارداد بازيکن يا مربي با وجود اتمام فصل از موارد ديگري است که قراردادهاي بلند مدت را نامعتبر ميکند و باشگاه براي نگه داشتن بازيکن مطبوعش بايد هر طور شده پول او را جور کند و يا با فسخ قرارداد قبلي، قرارداد جديدي ميان دو طرف به امضا برسد. اين موضوعات از مواردي است که قراردادهاي بلند مدت را فرماليته ميکند و ضمانت اجرايي قراردادها را زير سوال ميبرد تا صرفاً شاهد يک سري قراردادهاي بدون ضمانت چندين ساله در ليگ برتر ايران باشيم که در نقل و انتقالات خارجي به تيمها لطمه وارد ميکند چرا که در هنگام پيوستن بازيکنان ايران به تيمهاي خارجي، باشگاهها هيچ سودي به جيب نميزنند چرا که اختيار جدايي يک طرفه از تيم را قبلاً به بازيکنانشان دادند. درآمدزايي باشگاهها از خريد و فروش بازيکنان به واسطه قراردادهاي بلند مدت و وجود بند فروش، يکي از مواردي است که در فوتبال ايران کمتر ديده ميشود ولي تجربيات اخير از جمله انتقال اللهيار صيادمنش به فنرباغچه يا مجيد حسيني به ترابزون اسپور نشان داد که فروش بازيکنان و دريافت مبلغ آزادسازي بازيکن ميتواند باري از روي بدهيهاي انباشته تيمهاي ايراني بردارد.