بازی با ورق فرهاد
خبر ورزشي/ از فرهاد مجيدي چه انتظاري داشتيم و داريم؟ بيشتر روي توان عملي او، به عنوان يک مربي جوان، حساب باز کردهايم يا ميخواهيم از دايره شهرت و چارچوب محبوبيت او استفاده کنيم؟ و آيا جواب لازم را گرفتهايم؟ و آيا به سمت و سوي طيف مورد نظر حرکت کردهايم؟ اردشير لارودي؛ خسته شدهايد؟ حال و حوصله نداريد؟ دوباره در تار و پود نااميدي گرفتار آمدهايد؟ نميدانيد چه کار بايد کرد؟ به خيال خودتان، هر کاري که توانستهايد، انجام دادهايد، ولي به جايي نرسيدهايد؟ باز هم به نظر خودتان، بيش از اين و بهتر از اين نميتوان بود و نميتوان شد! خلاصه کلام، بريدهايد آقايان! کم آوردهايد حضرات! يا اينکه به وادي چهکنم چهکنم، رسيدهايد و به مرز سرسام نزديک ميشويد! مخاطب ما، شماييد! شمايي که در فوتبال، بايد مدير باشيد، ولي بيشتر به رياست - و نه مديريت- مشغوليد! به تکرار مکررها! به مکررهاي تکراري! مخاطب اين کلافگيها، شماييد که خود کلافهايد و سر در گريبانيد! تکليف امروز شما چيست؟ در حال رفع تکليفيد يا در کار اداي تکليف و انجام مأموريت؟ ميگويند - و شما هم کم نگفتهايد- که ما هر کاري از دستمان برميآمد، انجام دادهايم! ميگوييم اينکه دستهاي شما کوتاه است و خرما بر نخيل، هيچ از بار سنگينشونده وظيفههاي عديده شما کم نميکند! فوتبال ما، به دستهاي بلند، به دستهاي توانا، به دستهاي قوي نياز دارد که بتواند! توانا بودن، اقتدار عملي داشتن و مهمتر از اين، اقتدار فکري و سليقگي داشتن، واجبتر از هر واجبي است! به تيم اميد دوباره نگاه کنيد! به اين تيم که نحوه بازي اش، سخت نگرانزا است و نتيجههايش، روز به روز بر شدت دغدغهها، ميافزايد! از فرهاد چه انتظاري داريم؟ از فرهاد مجيدي چه انتظاري داشتيم و داريم؟ بيشتر روي توان عملي او، به عنوان يک مربي جوان، حساب باز کردهايم يا ميخواهيم از دايره شهرت و چارچوب محبوبيت او استفاده کنيم؟ و آيا جواب لازم را گرفتهايم؟ و آيا به سمت و سوي طيف مورد نظر حرکت کردهايم؟ از کوزه همان برون تراود که در اوست! مگر نه اين است که اين فرمان يک اصل اصيل مديريتي - و نه رياستمآبي- به شمار ميرود؟ فرهاد در کوزه دانش و تجربه خود، مگر بيش از اين هم دارد؟ درون کوزه فوتبال ايران، مگر چهها نداريم که بايد سطح توقعات خود را بکاهيم و بکاهيم و بکاهيم! امروز مجيدي بايد پاسخگوي يک و دو بازي بد و نتايجي نامطلوب باشد! ولي مگر ديگران چه کردهاند؟ مگر کرانچار کاري از پيش برد؟ يا وينگادا؟ يا هر شخص ديگري که در اين مسند چند روزه نوبتداري کرد و کاري هم از پيش نبرد! فرهاد به اينجا رسيد که اينک رسيده است! ميتوان از انتهاي خط نام برد! ميتوان، از پايان کار و ضرورتي که خيال ميکنيم اولويت دارد، حرف به ميان آورد، ولي بعدش چه؟ سپس چه کار بايد کرد؟ کرانچار ديگري را به ميدان آورد و زنگوله را به گردنش بست؟ فرهاد ديگري را هدف گرفت و سپس با او هم بازي شکستخوردگان را به راه انداخت؟ يک روزي و يک روزهايي، ميگفتيم: ... گر چرخ، به کام ما نچرخد، کاري بکنيم تا بچرخد! ولي امروز چهکارهايم؟ امروز از چه مرامي پيروي ميکنيم؟ آيا قادريم رهتوشه برداريم و دل به دريا بزنيم تا ببينيم که آسمان هر کجا، آيا همين رنگ است؟ کاري نکردن خيلي بد است! از «رو رفتن» خيلي بيشتر بد است! دست روي دست گذاردن که ديگر نگو، يا تن به قضا دادن و هيچ کاري نکردن و به هيچ رسيدن! تسليم نبايد شد فلک را بايد سقف برداشت! تسليم نبايد شد! حتي در اين فاصله کم و خيلي هم کم تا ۱۸ دي، دستها را بالا نبايد برد! بيکار و نيز کمکار نبايد نشست! کاري بايد کرد! به کاري بايد دست زد! به يک کار حسابي و غيرنمايشي؛ به يک نمايش متکي به فکر و برآمده از يقين! فرهاد را پيش نيندازيم! فرهاد را قرباني نکنيم! فرهاد را، سپر بلا نکنيم! در پي تقويت کادر فني تيم اميد باشيم! تجربه بيشتري به اين تيم- به مربيان تيم اميد- تزريق کنيم! مردان کهن و کهنهکاران حقيقي را به کار گيريم! در پي رفع تکليف و ساقط کردن مأموريت خويش نباشيم! در دفاع، کوبندهتر بايد بود! در حمله، سريعتر و بيامانتر بايد بازي کرد! در پي مسلط کردن اين عادتها باشيم! تيم ملي ساخته ميشود وقتي به نتيجه بازي قطر و هندوستان برميخوريم، وقتي از تساوي قهرمان جام ملتها با يک تيم درجه سه و چهار آسيايي باخبر ميشويم، چگونه عکسالعمل نشان ميدهيم؟ تکليف ما با اصل «تراويدن از کوزه» چه ميشود؟ يا هنگامي که ميشنويم عربستان با فوتبال چندصد ميليارد دلارياش از پس تيم يمن - تيم جنگزده و تحت فشار يمن و از سوي همين عربستان سعودي- به نتيجه ۲-۲ رسيده است، واکنشمان چه خواهد بود؟ آري کار سخت است! آري فوتبال آسيا، در حال پوستانداختن است! آري اتفاقاتي که هيچ هم بر اساس اتفاق رخ نميدهند، در حال رخ دادن تازه به تازه و پرشمارند! و اينجاست که قدر فوتبال ايراني را ميفهميم! قدر بازي هنگکنگ- ايران را، بهجا ميآوريم و به پيروزي ۲ بر صفر ايران احترام بيشتري ميگذاريم ولي.... ولي در همين پيروزي جهتدار و صاحب تعريف و معنادار از جهت فراهم آوردن بساط گلزني، نکات چندي که بايد نباشند و بايد که به نمايش درنيايند، ديده ميشوند! اول نکته اين که، چند نفري هستند که نيستند، پس نبودنشان هم دردسري ايجاد نميکند که بالعکس! نکته دوم اين که تيم ملي، ميتواند جوانتر و پرمهرهتر هم بشود! اگر پروسه جوانسازي تيم ملي با حوصله پيش ميرود، پروژه باز کردن ميدان براي مهرههاي مؤثرتر، بايد که سريعتر عمل کند! سومين نکته اين که، نگاه به ليگ برتر، بايد اهميت بيشتري پيدا کند، بچههاي ليگ و ساخته شدههاي ليگ چه بهتر که اولويت چندي و هم اولويت چوني، پيدا کنند! چهارم- نکته مهم ديگر اينکه، ويلموتس بايد استخوانبندي تيم ملي ۲۰۲۲ را از همين حالا بشناسد و بشناساند و از همه به نفع اينان OK بگيرد! تيم ملي بايد به مراتب OKتر از امروز باشد که خوب، اما نه آسان و نه بيزحمت، برنده ميشود.