یک کاریکاتور و سه نکته
ايسنا/ خوشا به غيرت آن عده معدودي که اين کارتون و نظاير آن را ميبينند اما هنوز از باخت تيم ملي خشنودند؛ چراکه تصور ميکنند با اين شکست، پرچم کارلوس کيروش بالا رفته است! کيروش و برانکو هر دو از فوتبال ايران رفتهاند؛ يکي با مصاحبههاي تند و مکرر پولش را تا دينار آخر گرفته و ديگري شکايت به فيفا برده است. ارتش جهل اما هنوز ولکن اين پيکار بيفايده نيست و ناخواسته آب به آسياب دشمن ميريزد. رسول بهروش در روزنامه دنياي اقتصاد نوشت: «بعد از شکست تيم ملي برابر بحرين، يک کاريکاتوريست عربستاني کارتوني از تحقير عليرضا بيرانوند در مقابل بازيکنان حريف کشيد و آن را با سرنوشت مشابه ابراهيم ميرزاپور در منامه مقايسه کرد. ميرزاپور هم سال ۲۰۰۱ در مسابقات انتخابي جام جهاني سه گل از بحرين دريافت کرد؛ نتيجهاي که به سود عربستان بود و باعث شد بازيکنان بحرين با پرچم سعودي در زمين به رقص و پايکوبي بپردازند. انتشار کارتون اخير که سر و شکل کينهتوزانهاي هم دارد، احساسات هواداران فوتبال در ايران را جريحهدار کرده است. در عين حال اما ذکر سه نکته در اين مورد ضروري به نظر ميرسد. يک- طبيعي است که همه ما از ديدن چنين کارتوني عصباني شويم اما خوب است به ياد داشته باشيم خود ما هم در اين سالها کم از اين کارها نکردهايم. به اسم وطنپرستي و به بهانه مسابقات فوتبال، چه تيترهاي تندي که نزديم، چه جلدهاي زشتي که نبستيم و چه کارتونهاي تحريکآميزي که نکشيديم. متاسفانه حتي بسياري از رسانههاي رسمي هم در اين تله افتادند و گمان کردند هر قدر تندتر رقيب را بنوازند، به معناي ميهندوستي بيشتر است. گاهي يادمان رفت اين فقط يک رقابت ورزشي است و اگر باد بکاريم، لاجرم توفان درو خواهيم کرد. مسلم است که بخش زيادي از محتوايي که ما با اين قالب توليد کردهايم، در آن سوي مرزها هم جامعه هدف خودش را پيدا کرده و تنها به شکاف و دشمنيها دامن زده است. کاش از خودمان شروع کنيم و براي اين که توهين نبينيم، دست از توهين کردن بداريم؛ ولو ناخواسته و ندانسته. دو- نکته دوم در امتداد نکته اول است. يکي از زشتترين اتفاقات بازي اخير در منامه، هو شدن سرود ملي ايران بود که آشکارا بازيکنان کشورمان را عصبي کرد. البته انصافا به ياد نداريم تماشاگران ايراني در هيچ ميداني به سرود رسمي يک کشور ديگر توهين کرده باشند اما شعارهاي ناپسندي وجود داشته که در اين سالها عليه مهمانان عربيمان سر دادهايم؛ شعارهايي که در اين مجال امکان بازگويي آنها وجود ندارد اما اهالي فن به خوبي از کم و کيف آن آگاه هستند! طبيعي است که چنين رفتارهايي باعث تشديد اختلافات شود و رقبا را هم به مقابله به مثل ترغيب کند. باز همان جمعبندي نکته اول؛ احترام نگه داريم تا احترام ببينيم. حتي اگر به ما بيحرمتي شد هم خوب است فرهنگمان را از آلوده شدن به رفتارهاي سخيف انتقامجويانه مصون نگه داريم و مثلا از الان براي جبران رفتار بحرينيها در بازي برگشت قرار و مدار نگذاريم. سه- و در نهايت خوشا به غيرت آن عده معدودي که اين کارتون و نظاير آن را ميبينند اما هنوز از باخت تيم ملي خشنودند؛ چراکه تصور ميکنند با اين شکست، پرچم کارلوس کيروش بالا رفته است! کيروش و برانکو هر دو از فوتبال ايران رفتهاند؛ يکي با مصاحبههاي تند و مکرر پولش را تا دينار آخر گرفته و ديگري شکايت به فيفا برده است. ارتش جهل اما هنوز ولکن اين پيکار بيفايده نيست و ناخواسته آب به آسياب دشمن ميريزد. در حالي که رقباي سنتي هنوز حتي باخت ۱۸ سال پيش فوتبال ما را فراموش نکردهاند و بابتش زخم زبان ميزنند، گروهي آرزو ميکنند تيم ملي شکستي ديگر را برابر اينان تجربه کند تا بلکه حقانيت يک مربي کوچکرده برابر يک مربي جداشده ديگر ثابت شود. مگر از اين تلختر و عجيبتر هم ممکن است؟