ماجرای تلخ پسر بچهای که رویایش گلری پرسپولیس بود
جام جم/ پسربچه ۱۳ ساله هنگام ضدعفوني کردن داوطلبانه خيابان براي جلوگيري از انتشار ويروس کرونا، پاي چپ خود را از دست داد و تلاش پزشکان براي پيوند پاي اين پسر بچه بي نتيجه ماند. چند روزي از انتشار خبر ورود ويروس کرونا به کشور گذشته بود که محمدحسن عسگري تصميم به ضدعفوني کردن داوطلبانه شهرشان يعني زواره از توابع اردستان اصفهان گرفت. او در گفت و گو با جام جم در اين مورد عنوان کرد: «حدود هشت سالي مي شود که به شهرستان زواره مهاجرت کرده ايم. قبل از آن در رفسنجان زندگي مي کرديم و از وقتي خودم را شناختم در زمين هاي کشت پسته کار مي کردم. به پيشنهاد يکي از دوستان تراکتور خريدم و در زمين هاي کشاورزي اطراف شهر زواره کار مي کردم. وقتي ويروس کرونا در استان اصفهان شيوع پيدا کرد، فکر کردم از تراکتور براي کمک به ضدعفوني شهر استفاده کنم. موضوع را با چند نفر از دوستان و همشهريان در ميان گذاشتم. مردم شهر پول جمع کردند و مواد ضدعفوني خريدند و در اختيار ما گذاشتند. بعد من و يکي از دوستانم با تراکتور در شهر مي گشتيم و شهر را ضدعفوني مي کرديم.» در جريان کار خودجوش عسگري و دوستانش که چند شب پي در پي هم ادامه داشت، چند باري محمدحسن از پدرش درخواست کرد همراه آنها براي کمک به ضدعفوني شهر همراه شود. پدر محمدحسن در مورد شب حادثه گفت: «شب حادثه محمدحسن همراه من و دوستم براي ضدعفوني شهر آمد. حدود ساعت ۹ شب وقتي خيابان هاي زواره خيلي خلوت بودند کار را شروع کرديم. پسرم روي تراکتور نشسته بود و هر جا که لازم بود پايين مي آمد و به ما کمک مي کرد. اگر وسيله اي مي خواستيم سريع به دستمان مي داد يا وقتي مخزن مواد در حال تمام شدن بود، در دبه هاي ماده ضدعفوني کننده را باز مي کرد. چند دقيقه اي از کارمان مي گذشت که يکدفعه صداي فرياد پسرم را شنيدم. محمد حسن از روي تراکتور در حال حرکت پايين افتاده بود و پاي او بر اثراصابت با گاردان تراکتورآسيب شديدي ديده بود. خونريزي پاي او خيلي شديد بود، براي همين من از شدت اضطراب نمي توانستم منتظر اورژانس بمانم. به کمک دوستم ماشين گرفتيم و پسرم را به بيمارستان رسانديم.» آن شب پدر محمدحسن خيلي سريع او را به بيمارستاني در زواره منتقل کرد، اما پزشکان بيمارستان گفتند به دليل شدت آسيب و احتمال قطع شدن پا، بايد او را به اصفهان منتقل کنند. «محمدحسن را به بيمارستان کاشاني اصفهان منتقل کرديم. پزشکان پاي محمدحسن را پيوند زدند و چند روزي او در بيمارستان بود، اما بعد از چند روز پاي او عفونت شديد کرد. من با پرس وجو، پزشک حاذقي در يکي از بيمارستان هاي يزد پيدا کردم و پسرم را به بيمارستاني در يزد منتقل کرديم. مهم اين بود که عفونت پا کنترل شود که با کمک پزشکان کنترل شد؛ اما همين عفونت شديد منجر به قطع پاي محمدحسن شد.» دوست داشتم مثل بيرانوند شوم روياي دروازه باني پرسپوليس از کودکي با محمدحسن بود. روزهايش را با درس خواندن مي گذراند به اميد روزي که بتواند دروازه بان تيم پرسپوليس شود. حالا با اين حادثه بايد براي هميشه با اين آرزويش خداحافظي کند. نوجوان فداکار ۱۳ ساله در گفت و گو با جام جم گفت: « هميشه دلم مي خواست يک بار براي بازي دربي به استاديوم آزادي بروم. چون سفر به تهران برايمان دشوار بود، هرگز نتوانستم به آرزويم برسم. الان هم آرزو دارم يک بار هم که شده بازيکنان پرسپوليس را از نزديک ببينم. پوستر عليرضا بيرانوند را به ديوار اتاقم زده ام و دوست داشتم يک عکس دو نفره با او بگيرم و آن را به ديوار اتاقم بزنم. زماني که بيرانوند پنالتي رونالدو را گرفت، شيرين ترين لحظه زندگي ام بود.»