خبر ورزشي/ سرمربي تيم خوشه طلايي گفت: سيروس به خاطر حضور من در پرسپوليس، حاضر نشد پرسپوليسي شود در حالي که علي پروين به طور جدي خواستار حضورش در ترکيب تيم بود.
چند روز پيش بيست و دومين سالگرد سيروس قايقران کاپيتان فقيد تيم ملي بود. به اين بهانه دقايقي با محسن عاشوري همکلام شديم. همبازي و دوست صميمي سيروس قايقران که اين روزها هدايت تيم خوشه طلايي را در ليگ يک برعهده دارد و مدعي صعود به ليگ برتر است. اين مصاحبه را بخوانيد.
شما از کساني هستيد که ميگوييد ليگ بايد تمام شود يا ادامه آن برگزار شود؟
در اين تصميم، زمان خيلي مهم است. چيزهايي شنيديم که قرار است بازيها از اواسط خرداد از سر گرفته شود. به هر صورت شرايط در تصميمگيري دخيل است. اگر ليگ نيمهتمام رها شود، تيمهايي که در کورس صعود هستند به خصوص تيمهاي خصوصي متضرر ميشوند و اين يک تصميم منفعتطلبانه براي تيمهايي است که در خطر سقوط به دسته پايينتر قرار دارند. اين روزها اظهار نظرها متفاوت است و به نظر ميرسد هر کسي براساس شرايط تيم خود نظرش را مطرح ميکند. بهترين تصميم اين است که شرايط را ارزيابي کنيم. از همه مهمتر اينکه تابع فيفا باشيم. کارشناسان فيفا همه جوانب را بررسي خواهند کرد و بعد از بررسي همه جوانب تصميمگيري خواهند کرد. طبيعي است در يک نگاه فوتبالي موافق ادامه برگزاري بازيها باشم. البته شرايط هم مهم است.
ميرسيم به همبازي قديميات؛ سيروس قايقران فقيد. براي نسل امروز شايد جاي سؤال باشد که چرا اينقدر محبوب بود؟
سيروس نه فقط براي من بلکه براي همه همدورههايش يک خاطره فرامونش نشدني بود. آدمي بود که به دل مينشست و در جواب سؤالتان بايد بگويم محبوبيت سيروس به خاطر خصوصيت انساني و مرام و منش پهلواني اش بود. فوتباليستهاي خيلي زيادي آمدند و رفتند که حتي برخي از آنها باکيفيتتر بودند، اما مثل سيروس نبودند. من با او در اردوي تيم ملي هماتاق بودم. خب اين به خاطر شرايط فرهنگي نزديکمان بود. البته من با مجتبي کرماني نيز هماتاق ميشدم، اما در بيشتر اردوهاي تيم ملي با سيروس بودم.
يک خاطره بهيادماندني از سيروس...
بازيهاي انتخابي جام ملتهاي ۸۸ بود. بازيها در قطر برگزار شد و تيم ملي سوم شد. براي بازي انتخابي با نپال به اين کشور سفر کرده بوديم. خب سيروس فارسي را به سختي و با اکراه صحبت ميکرد و هميشه با لهجه شيرينش گيلکي صحبت ميکرد. نپاليها پولشان کمارزش بود و کشور فقيري بودند. سيروس با ايما و اشاره با آنها ارتباط برقرار ميکرد و از آنجايي که خيلي دست و دلباز بود مدام به کارمندان هتل ميرسيد و به آنها انعام ميداد و لبخند ميزد. مرحوم دهداري در لابي هتل نشسته بود و ما آماده ميشديم که براي بازي، هتل را ترک کنيم. زماني که سيروس از درِ ورودي هتل خارج ميشد، دربان هتل به او لبخند زد و تا کمر براي او خم شد! وقتي برگشتيم پرويزخان به ما گفت رشتيها بياييد اينجا. گفت: سيروس تو فارسي را به زور صحبت ميکني پس چطور اينجا نپاليها اينقدر تحويلت ميگيرند و وقتي ميخواستي از هتل خارج شوي دربان براي تو تا کمر خم شد؟! سيروس همان لحظه فيالبداهه گفت کارمندان اين هتل براي شمال نپال هستند. در يک کلام سيروس با مرام و با معرفت بود.
از مرام و معرفت او حرف زدي. رفتاري که هيچ وقت از ذهنت پاک نميشود را برايمان تعريف کنيد.
يک مقطعي دکتر کلانتري وزير کشاورزي تصميم به تشکيل تيم فوتبال ميگيرد. يکي از گزينههاي دکتر کلانتري من بودم. من تصميم گرفتم در پرسپوليس بمانم. در همان کش و قوس سيروس قايقران تصميم گرفت از ملوان و انزلي جدا شود. من به صورت خصوصي با سيروس صحبت کردم و گفتم اگر دوست داشته باشي، ميتواني به پرسپوليس بيايي. به خصوص که عليآقا علاقه خاصي به بازي تو دارد. سيروس به من گفت نه. من به پرسپوليس نميآيم، چون يک تيم دو رهبر نميخواهد. فکر ميکردم سيروس قبول کند به پرسپوليس بيايد چراکه علاوه بر من دوستان خوب ديگري هم در پرسپوليس داشت که نمونه اش مجتبي کرماني، مجتبي محرمي و... بودند. به هر صورت به خاطر حضور من در پرسپوليس، حاضر نشد پرسپوليسي شود در حالي که علي پروين به طور جدي خواستار حضورش در ترکيب تيم بود. سيروس به من گفت اگر ميشود با تيم ديگري صحبت کن تا من به آنجا بروم. شرايط مالي اش هم خوب باشد. من با دکتر کلانتري صحبت کردم. ابتدا باور نميکرد سيروس قصد جدايي از ملوان و انزلي را دارد و تصور ميکرد او را سر کار گذاشتهام که به او گفتم نه اينطور نيست. در نهايت سيروس به کشاورز رفت و من هم در پرسپوليس ماندم.
توضيح: سيروس قايقران در دوره بازيگري به لوتار ماتيوس علاقهمند بود و محسن عاشوري هم عاشق ميشل پلاتيني بود. به همين خاطر با پيراهن اين دو بازيکن بزرگ با هم عکس گرفتند.
بازار