ویروس تهمت بدتر از کروناست
ايسنا/ اين ويروس بدتر از کروناست. حتي اگر ماسک هم بزنيم باز نميتوانيم از شيوع آن جلوگيري کنيم. «آن چه را در فضاي فوتبال اين روزهاي فوتبال ايران حاکم است، با هيچ واژهاي مثل «ابتذال» نميتوان توصيف کرد. نه چشمانداز روشني در آسيا داريم، نه تمرکزي روي ارتقاي فني تيمها هست، نه بازيکنانمان ميتوانند به لژيونر شدن فکر کنند، نه فدراسيون کاريزمايي براي مديريت صحنه دارد، نه سازمان ليگ به عنوان مرجع نهايي شناخته ميشود، نه هوادار ميداند چه خبر است، نه ... . درست مثل مقدمهاي که چارلز ديکنز در سرآغاز «داستان دو شهر» نوشت: بهترين زمان بود، بدترين زمان بود. عصر خرد بود، عصر حماقت بود. دورهٔ ايمان بود، دورهٔ ناباوري بود. فصل نور بود، فصل ظلمت بود. بهار اميد بود، زمستانِ نااميدي بود. همه چيز در برابر داشتيم، هيچ در کف نداشتيم. همه يک راست به بهشت روان بوديم، همه يک راست از آن روي برميگردانديم ــ-ـ خلاصه، دورهاي بود مثل عصر حاضر که بعضي از پرسروصداترين بزرگانش اصرار داشتند هر چه هست، خوب يا بد، کسي جز با اغراق دربارهٔ آن حرف نزند. از لحظهاي که کرونا پايش به ايران باز شد چنان فوتبال را آلوده کرد که حالا هيچکس از آن لذت نميبرد. نه تيمهاي برنده سرمست هستند نه بازندهها خيلي نگران آينده. چون مشخص نيست چه ميشود. اين ابهام همه را دربرگرفته است. پرسپوليس جام چهارمش را ميخواهد و بقيه که شانس قهرماني ندارند طعنه ميزنند که اين «جام جلبي» را با اسنپ براي باشگاه قرمز ميفرستند و نميخواهند به اين مسابقات ادامه بدهند. هر روز هم داستان تازهاي خلق ميشود. از روز شنبه که خبر ابتلاي چند بازيکن استقلال به ويروس کرونا منتشر شد، خبرهاي ضد و نقيض در فضاي مجازي و واقعي از حقيقت سبقت گرفتند. استقلاليها ميگويند برابر مقررات حق دارند که مسابقه ندهند و به قرنطينه بروند و جميها مدعي شدند که آبيها دست به «کرونانمايي» زدهاند و از رقابت ميگريزند. کساني هم ليست مسابقات دشوار استقلال را رديف کردهاند که با توجه به روند متزلزل اين تيم حتي ممکن است از رتبه پنجم به پائين تر هم ليز بخورند که در اين صورت جايگاه سرمربي و مديرعامل و ... هم به خطر ميافتد. حتي کار به «راستيآزمايي» کشيده شده. شک در ادعاي پزشکي! ويروسي که به جان فوتبال ايران افتاده است «کرونا» نيست، «بياعتمادي» است. هيچکس به هيچکس اعتماد ندارد. هيچ سنگ معيار و داوري وجود ندارد که همه به آن استناد کنند و فصل الخطاب باشد. حرف آخر را بزند و جلوي بهانهجوييها را بگيرد. در چنين فضايي هر کس به خودش حق ميدهد هر ادعاي غير قابل اثباتي را مطرح کند و به کمک شور و هيجان هواداري و رسانههاي هم سو آن را پيش ببرد. از بين بردن اعتماد شايد در يک فصل به سود يک تيم باشد اما در درازمدت عملاً جايگاهي براي مرجعيت باقي نميماند. مهمترين اثر تخريبي اعتبارزدايي اين است که از اين پس همه چيز در هالهاي از «شک»، «ترديد»، «ناباوري» و «انکار» فرو خواهد رفت. هر پيروزي و هر شکستي را ميتوان نتيجه تباني، توطئه و همدستي قلمداد کرد. جام قهرماني به هر تيمي داده شود لابد لابي و نقشه از قبل طراحي شده بوده و هر تيمي شکست بخورد حتماً وزير و وکيل نخواستهاند... . اين ويروس بدتر از کروناست. حتي اگر ماسک هم بزنيم باز نميتوانيم از شيوع آن جلوگيري کنيم. نکته دردناک اين است که بزرگان فوتبال و مديراني که بايد بکوشند اين ترديدها را رفع کنند، فضا را به سمت اعتماد ببرند و دست از تشويش ذهن هواداران بردارند خودشان مثل نوجوانهاي هيجانزده در صف مقدم متلکپراني و ايجاد ترديد حضور دارند! خدا قوت!»