با اسکوچیچ بیشتر از خانوادهام به بیمارستان رفتم!
ورزش 3/ سرمربي فصل اخير صنعت نفت آبادان به شرايطي که در ليگ نوزدهم با دراگان اسکوچيچ و پس از آن تجربه کردند، پرداخت.
بهنام سراج درباره وضعيت ادامه همکارياش با صنعت نفت گفت: جدايي صورت نگرفته چراکه من مدت قراردادم با صنعت نفت به پايان رسيده است؛ تاکنون نه کسي با من صحبت کرده و نه من درباره ادامه کار صحبتي کردهام. فصل که به اتمام رسيد، در خانه نشستم، در حال استراحت هستم و منتظرم تکليف باشگاه روشن بشود.
او ادامه داد: کادر مديريتي باشگاه همگي استعفاء دادهاند و بايد جلسهاي برگزار شود تا مشخص شود نفراتي که از قبل بودهاند، ميمانند يا عوض خواهند شد و گروه جديدي روي کار ميآيد. نميدانم کدام ارگان، اما به هر حال وزارت نفت، پالايشگاه آبادان و ... بايد شرايط را مشخص کنند که باشگاه زيرنظر چه کسي است و بعد تکليف مربي و بازيکنان مشخص شود. هرچند که خيلي دير شده، تيمهاي ديگر جلو هستند و تمرينات خود را آغاز کردهاند ولي هنوز وضعيت هيأت مديره، مديرعامل و مربي ما مشخص نيست.
* اين بلاتکليفي ظلم به فوتبال و مردم آبادان است
سرمربي فصل گذشته صنعت نفت اضافه کرد: حيف است اين تيم رها شود و بلاتکليف باشد و بعد زمان را از دست بدهيم. ۹-۸ بازيکن اصلي ما رفتند و اين بلاتکليفي ظلم به فوتبال و مردم آبادان است، چراکه نفرات خوب خود را از دست ميدهيم و نميتوانيم بازيکن خوب جذب کنيم. شرايط لازم براي جذب بازيکن را نداريم و وضعيت مالي ما نيز طوري نيست که بتوانيم بازيکن چند ميلياردي بگيريم. بايد تکليف تيم هرچه سريعتر مشخص شود. از هر جا ميخواهند، مربي بياورند چون براي ما صنعت نفت مهم است و نفرات اهميتي ندارند.
سراج درخصوص علت جدايي پُرشمار بازيکنان صنعت نفت ابراز کرد: من نبايد بگويم چرا بازيکناني که جدا شدهاند قرارداد نداشتند؛ اين موضوع را بايد هيأت مديره و مديرعامل باشگاه بگويند. حتما با آن نفرات صحبت شده يا نشده؛ شايد هم با بازيکنان حرف زدند ولي آنها تمديد قرارداد نکردند. من اصلا در جريان قرارداد بازيکنان نبودم و فقط ميدانم طالب ريکاني، مهدي حنفي، محمد اهلشاخه و ... قرارداد دارند ولي آنها نيز بلاتکليف هستند و نميدانند تکليفشان چه خواهد شد.
* اين تيم به مشکل ميخورد
او در پاسخ به سوالي مبني بر اينکه آيا در آبادان آنقدر فوتباليست داريد که يک تيم جديد درست کنيد، عنوان کرد: قطعا نه و اين تيم به مشکل ميخورد. نميدانيم بايد چه کاري انجام دهيم. من مربي بودم ولي الان کارهاي نيستم که براي صنعت نفت تصميمي بگيرم. قطعا مسؤولان بالادستي بايد يک فکر اساسي و سريع براي صنعت نفت داشته باشند تا بيشتر ضربه نخورد. ممکن است اگر اين کار ۱۰ روز ديگر انجام شود، ديگر نتوانيم بازيکن بگيريم. حالا برويد بهترين سرمربي را بياوريد ولي اگر بازيکن نداشته باشيد، چه کاري ميتوانيد انجام دهيد؟
اين سرمربي آباداني يادآور شد: بايد هرچه زودتر مديريت باشگاه به داد تيم برسد و تيم را جمع و جور کند. ما نسبت به ديگر تيمها دو پله عقب هستيم. شايد ديگر تيمها کارشان را ديرتر شروع کنند ولي شاکله اصلي خود را حفظ کردند، اما بحث ما اين است که تيم و نفرات را از دست داديم و وضعيتمان مشخص نيست. بايد هرچه زودتر اين مشکل توسط هر کسي حل شود.
سراج تاکيد کرد: مهم صنعت نفت است که بايد وضعيت آن با هر مربي، بازيکن، مديرعامل و هيات مديرهاي مشخص شود چون صنعت نفت تيم کوچکي نيست و براي مردم است. اين باشگاه براي شخص خاصي نيست که بخواهيم خودخواهانه و براي منافع خودمان تيم را نابود کنيم و مثلا من، مديرعامل يا هيأت مديره بگوييم حتما بايد باشيم. ما بايد از خودگذشتگي داشته باشيم تا صنعت نفت آبادان موفق شود. اگر نميتوانيم کمک کنيم، سريعا کنار برويم تا ديگران بيايند و وضعيت تيم سر و سامان پيدا کند.
* بخاطر رفتن اسکوچيچ تيم به اين روز نيفتاد
او با تاکيد بر اينکه صنعت نفت در نيمفصل دوم يک تيم متفاوت از دور رفت بود، گفت: شرايط ما اينطور نبود که بخاطر رفتن دراگان تيم به اين روز افتاده است. شايد خيليها ندانند و بگويند تيم در دور برگشت دست بهنام سراج بوده و از چهارم جدول به رده هفتم رفته است.
سرمربي فصل گذشته صنعت نفت اضافه کرد: ما نيمفصل دوم را بدون تقويت تيم و با خود آقاي اسکوچيچ شروع کرديم. بازي اول ما در آبادان و مساوي مقابل فولاد شروع شد و پس از آن به مسجدسليمان رفتيم و با دراگان، ۲ بر صفر نتيجه را واگذار کرديم و پس از آن با حضور اين سرمربي در آبادان به پرسپوليس باختيم، اما پس از يک هفته تمرين با دراگان و دقيقا در شب ديدار با ذوبآهن، ايشان از جمع ما جدا شد. روز خداحافظي ايشان هم مشخص است و بازيکنان و باشگاه آن را ميدانند.
سراج ادامه داد: ما چهار هفته اول نيمفصل دوم را با خود دراگان شروع کرديم و فقط يک امتياز داشتيم؛ پس من يک تيمي تحويل گرفتم که شرايط متفاوتي از نيم فصل اول داشت، نه اينکه در دور رفت نتايج رويايي گرفته باشيم ولي در نيمفصل دوم به بهنام سراج داديم و پدر صاحب تيم را درآورد. مردم بايد بدانند که چهار هفته اول نيمفصل دوم را با خود دراگان شروع کرديم و يک امتياز به دست آورديم و تيم کاملا متفاوت از نيم فصل اول بود.
* تيم نيش خورده را تحويل من دادند
او تصريح کرد: ما تمام تلاش خود را انجام داديم ولي بخاطر شرايط کرونا، نداري باشگاه، بدون اردو و شوکي که به تيم وارد شد و سرمربي تيم رفت، من يک تيم بيمار، بيانگيزه و نيش خورده را تحويل گرفتم که درست کردن آن تيم خيلي سخت بود. حالا با اين شرايط ميگويند تيم پنجم بوده است؛ بله، پنجم بوده ولي با يک بازي بيشتر نسبت به شهرخودرو و فولاد که آنها در مسابقات خود نتيجه گرفتند و بالاي سر ما آمدند. مگر ما سقوط کرديم و پايين تر از رتبه هفتم رفتيم؟
سرمربي فصل گذشته صنعت نفت عنوان کرد: ما با تيمهاي ميلياردي که در نيمفصل تقويت شدند، دست و پنجه نرم کرديم ولي نتوانستيم سهميه بگيريم. پس چه انتظاري از من بوده که اين تيم بايد آسيايي شود؟ با کدام منطق اين حرف را ميزنند؟ مگر مي شود يک تيم بيدليل به آسيا برود؟ ببينيد که سپاهان و تراکتور با چه وضعيتي، مربيان و بازيکناني يک سال به آسيا ميروند ولي ما از صنعت نفتِ ۱۴-۱۳ ميلياردي که کل بودجه ما به اندازه يک بازيکن يک تيم ميشود، توقع داريم؟ چطور ميشود ما به آسيا برويم و آنها نروند؟
سراج يادآور شد: با وجود اين مشکلات، جايگاه خوبي را به دست آورديم و چه کسي ميتواند تضمين کند که سرمربي ديگري ميآورديم، اين تيم قهرمان ميشد؟ چه بسا اگر سرمربي عوض ميشد، اين تيم شرايط بدتري را تجربه ميکرد. همانطور که با خود دراگان در چهار مسابقه ابتدايي دور برگشت يک امتياز گرفتيم؛ پس مقصر سرمربي تيم نبوده، مقصر شرايط تيم بوده که براي نيمفصل دوم متفاوت از دور رفت بود. ما هم تمام تلاش خود را انجام داديم و شبانهروز کار کرديم ولي شرايط تيم به اين شکل بود.
* چرا بايد قبول مسؤوليت کنم؟
سرمربي فصل اخير صنعت نفت درباره اينکه اگر در اين شرايط مجددا به او پيشنهاد همکاري بدهند قبول مسؤوليت ميکند يا خير، ابراز کرد: با اين شرايط سرمربي تيم نميمانم؛ مگر کشته مرده سرمربيگري هستم که بيايم تحت هر شرايطي قبول مسؤوليت کنم؟ باور کنيد فصل گذشته هم اگر شرايط تيم مناسب بود، اين صندلي به من نميرسيد.
سراج تصريح کرد: در نيمفصل نقل و انتقالات ما بسته بود، يارگيري نکرديم و باشگاه خيالش راحت بود که من کنار دراگان بودم و از شرايط تيم خبر داشتم. اين مسائل دست به دست هم داد تا سرمربي تيم شوم. من از مديريت و هيأت مديره باشگاه تشکر ميکنم که به من اعتماد کردند، اما اگر شرايط تيم بهتر بود، شايد شخص ديگري سرمربي ميشد.
او يادآور شد: بايد باشگاه شرايط مشخصي داشته باشد چون نه فقط من، هيچکسي در اين وضعيت هدايت تيم را نميپذيرد چون مديرعامل، هيأت مديره و ... نداريم و بهترين بازيکنان از تيم رفتند. من بيايم و روي چه حسابي تيم را دست بگيرم؟ فقط بخاطر اينکه سرمربي باشم؟ اينطور نيست. اما به هر حال هر مربياي بيايد، بخاطر اسم صنعت نفت هر کمکي بتوانم به او خواهم کرد ولي اينکه بخواهم به هر قيمتي روي صندلي نيمکت بنشينم، به اين شکل نيست.
سرمربي فصل گذشته صنعت نفت تاکيد کرد: هيچوقت هم دنبال پول نبودم. قرارداد فصل قبلم مشخص بوده و همه هم ميدانند که قراردادم به اندازه يک بازيکن ليگ دويي هم نبوده است. يک ريال هم به قراردادم پس از سرمربيگري تيم اضافه نشد؛ با اينکه فحش خوردم و ناملايمتيهاي زيادي ديدم و شنيدم ولي در اين مورد هم بخاطر شرايط صنعت نفت صحبتي انجام ندادم.
* تا روزي که اسکوچيچ رفت، کنارش بوديم
سراج ابراز کرد: من براي خانوادهام آنقدر دکتر نميرفتم ولي به همراه آقاي اسکوچيچ که مشکل پوستي داشتند، به مطب پزشکان ميرفتيم. من و دکتر رحماني ساعتها در کنار اسکوچيچ بوديم و تا لحظهاي که ميخواست از آبادان برود، کنار او حضور داشتيم؛ البته بخاطر مهماننوازي و اينکه سرمربي تيم بوده، وظيفه داشتيم به اين شکل رفتار کنيم ولي يک گله از ايشان دارم؛ اينکه از وقتي به تيم ملي رفته، يک تماس با ما نداشته است.
او يادآور شد: آقاي اسکوچيچ بعد از رفتن به تيم ملي، به رختکن تنها تيمي که نرفت، صنعت نفت بود؛ هر بازي، بازيکنان منتظر بودند تا ايشان به رختکن بيايد و به بچهها روحيه بدهد. حتي بازي سپاهان و صنعت نفت که در اصفهان بود، ايشان به من زنگ زد و گفت به هتل ما بيا تا يکديگر را ببينيم که من گفتم ما شاهينشهر هستيم و کارهاي جلسه تيم را بايد انجام دهيم ولي انتظار داشتم ايشان وقتي در استاديوم بود، به رختکن تيم ميآمد، به بازيکنان روحيه ميداد و با آنها خوش و بش ميکرد. بچهها تک و توک به من گفتند که اسکوچيچ در استاديوم بود ولي حاضر نشد يک دقيقه پيش ما بيايد و خسته نباشيد بگويد. بالاخره ايشان ۴۸ ساعت در هتلي اسکان داشتند که سپاهان در آنجا بود و ميتوانست بعد از آن بازي به رختکن ما بيايد.