جایگزینهای حق پخش تلویزیونی
دنياي اقتصاد/ شايد باشگاههاي دولتي با صداوسيما دچار رودربايستي باشند اما دليلي وجود ندارد سهامداران حقيقي سرخابيها هم در گير و دار اين تعارفات باقي بمانند. صداوسيما بايد پول پخش مسابقات را بدهد، اما اگر اين اتفاق رخ ندهد، باشگاهها دستکم دو جايگزين خواهند داشت.
«يکي از بلاتکليفترين قوانين و مفاهيم اقتصادي در ايران، حق پخش تلويزيوني مسابقات فوتبال است. درست ۱۹ سال پيش در چنين روزهايي، يعني نيمه اول مهرماه ۸۰ مجلس ششم شوراي اسلامي صداوسيما را مکلف به پرداخت حق پخش تلويزيوني مسابقات ورزشي کرد. با اين حال تلويزيون به استثناي يک مقطع کوتاه در اوايل دهه ۹۰ هرگز حاضر به پرداخت مبلغي تحت عنوان حق پخش نشد.
محسن صفايي فراهاني، رئيس پيشين فدراسيون فوتبال سال ۸۷ در اين مورد گفته بود: «پرداخت حق پخش از سوي صداوسيما در مجلس ششم تصويب شد ولي اجراي آن با برخي مقاومتهاي بازدارنده تاکنون محقق نشده است. به دليل اختلافي که در جهت اجراي اين مصوبه بين مجلس و شوراي نگهبان پيش آمد اين قانون پنج بار در مجمع تشخيص مصلحت نظام پيش کشيده شد. اين پرونده هنوز مفتوح است.»
در هر صورت اما به نظر ميرسد با خصوصي شدن دو باشگاه پرسپوليس و استقلال، بالاخره اين موضوع بايد تعيين تکليف شود. شايد باشگاههاي دولتي با صداوسيما دچار رودربايستي باشند اما دليلي وجود ندارد سهامداران حقيقي سرخابيها هم در گير و دار اين تعارفات باقي بمانند. صداوسيما بايد پول پخش مسابقات را بدهد، اما اگر اين اتفاق رخ ندهد، باشگاهها دستکم دو جايگزين خواهند داشت.
تلويزيونهاي اينترنتي: طبيعتا اولين گزينه باشگاهها در صورت عدم توافق با صداوسيما، تلويزيونهاي اينترنتي است. سازمان ليگ ميتواند با يکي از اين تلويزيونها قرارداد ببندد، پولش را بگيرد و تلويزيون مربوطه هم در ازاي دريافت مبالغي از کاربران، مسابقات را براي آنها پخش کند. اين سيستمي است که در بسياري از تلويزيونهاي کابلي جهان پياده ميشود. مشکل بزرگ اين طرح اما هزينهزا بودن آن براي مردم عادي، عدم فراگيري اينترنت نسبت به تلويزيون سراسري و نيز ساير مشکلات سختافزاري است.
مشتريان خارجي: در صورت کنار رفتن صداوسيما، احتمال توافق مديران فوتبال ايران با شبکههاي تلويزيوني بيرون از کشور منتفي نيست. سال ۹۳ علي کفاشيان، رئيس وقت فدراسيون فوتبال از پيشنهاد شبکههاي الجزيرهاسپورت و دوبياسپورت براي خريد حق پخش مسابقات ليگ برتر ايران خبر داد. بالاخره ممکن است برخي شبکههاي ماهوارهاي براي خود در ايران جامعه هدفي متصور باشند و همين مساله براي آنها در مسير خريد حق پخش ليگ برتر ايجاد جذابيت کند. با اين حال اولا صورت قانوني عقد چنين قراردادهايي مشخص نيست و ثانيا در اين صورت هم بسياري از مخاطبان ايراني براي دنبال کردن مسابقات با مشکل مواجه خواهند شد.
بازندهاي به نام صداوسيما: هر کدام از اين اتفاقها اگر رخ بدهد، بدون ترديد بازنده اصلي صداوسيما خواهد بود؛ رسانهاي که ميليونها مخاطب را از دست ميدهد و از سالانه ميلياردها تومان سود ناشي از پخش آگهيهاي بازرگاني همزمان با رويدادهاي مهم ورزشي محروم خواهد شد. در اين صورت تلويزيون حتي اجازه پخش يک ثانيه از فيلم مسابقات را هم نخواهد داشت و به علاوه کرکره برنامههاي تحليلي و ترکيبي وابسته به فوتبال هم پايين ميآيد. پس شايد بهتر باشد صداوسيما همزمان با گذار باشگاهها به خصوصي شدن، سرانجام خودش را آماده پرداخت حق پخش تلويزيوني کند.