مردی که با فوتبال انتقام گرفت
ايرنا/ خبر مرگ يکي از نابغههاي فوتبال در حالي به تيتر يک بسياري از رسانهها تبديل شد که وي در زمان فوتبال و مربيگري، از مستطيل سبز به عنوان جايي براي انتقام استفاده کرد.
نام «ديگو آرماندو مارادونا» در تاريخ فوتبال با موفقيت و حاشيه گرهخورده است. اعجوبه آرژانتيني فوتبال دنيا يکي از خاصترين فوتباليستهايي بود که مستطيل سبز به خود ديده است؛ مردي که زندگياش با موفقيت و حاشيههاي زيادي گرهخورده بود و درنهايت پس از ۶۰ سال زندگي به خاطر ايست قلبي چشم از دنيا بست تا بار ديگر فوتبال دوستان در حسرت از دست دادن يکي از نابغههاي اين رشته زانوي غم بغل کنند.
شايد بسياري از مردم مارادونا را با آن دريبلهاي خاص و عبور از بازيکنان انگليس به ياد دارند اما حرکت خاص او تنها آن گل نبود بلکه دست خدايي در ميدان بود که خودش آن را به انتقام کودکان آرژانتيني جزيره فالکلند بر توپ زد و دروازه انگليس را باز کرد ضربهاي که از چشم داور دور ماند اما ديگو بزرگ همواره از آن بهعنوان انتقام سخت در زمين فوتبال ياد کرد که ميتواند پاسخ بسياري از جنايات جنگي باشد.
به دنبال پيام آزاديخواهي بود و از زمين فوتبال آن را به تمام دنيا انتقال ميداد؛ شايد او بيش از هر شخص ديگر، رسانه پرقدرت فوتبال را شناخته بود و از ظرفيت آن استفاده ميکرد. اگر در اوج شهرت و قدرت فوتبال با گل دست خدا به دنبال انتقام از انگليس بود اما هزاران کيلومتر آن طرف تر از زادگاهش دوباره نداي آزاديخواهي سر داد و با اين کار ميليون ها چشم را به شمت و سوي خود هداست کرد. گرچه او در آرژانتين زاده شده بود و با تيم آن کشور افتخاراتي مانند جام جهاني را در کارنامه داشت اما برخي از تفکرات حاکم بر آن کشور هيچگاه بر او تأثيرگذار نبود او پشت به اين تفکرات که برخي از آنان ريشه صهيونيستي دارد، ايستاد رو به تماشاگران استاديومهاي امارات کرد و با چفيهاي که نماد مقامت مردم فلسطين است شعار زنده باد فلسطين سر داد.
رابطه خوبي با شخصيتهاي انقلابي داشت و از ديدار با هوگو چاوز و فيدل کاسترو بهعنوان ديدارهاي بهيادماندني نام ميبرد. عاشق مردم انقلابي ايران بود و ديماه سال ۱۳۸۶ با حضور در سفارت ايران در آرژانتين پيراهنش را به مردم کشورمان اهدا کرد. البته عشق وي به ايران موجب نشد تا از گل دقايق پاياني ليونل مسي به تيم ملي فوتبال کشورمان خوشحال نباشد.
زبان سرخي داشت که در کام نگهداشتن آن سخت بودِ زباني که حتي به پله الماس سياه برزيل رحم نکرد. مارادونا در سال ۱۹۹۷ پله را کسي دانست که قلبش را به فيفا فروخته است. وي همچنين منتقدان مسي را در جام جهاني احمق خطاب کرد و گفت: هرکسي باور دارد که بازيکن تيم ملي اين کشور در جام جهاني خوب کارنکرده يک احمق است.
عاشق تيم ريور پلاته آرژانتين بود و سال ۲۰۰۰ قبل از ديدار اين تيم برابر بوکا جونيورز گفت «اين برد مانند بوسه مادري بود که فرزندش را صبح با ناز از خواب بيدار ميکند.»
خود را صاحب هميشگي پيراهن شماره ۱۰ آلبي سلسلته دانست. بعد از بازنشستگي او از فوتبال چهرههاي زيادي در آرژانتين ظهور کردند که برخي در کوتاه مدت آنان را با مارادونا مقايسه کردند اما اين اعجوبه در سال ۱۹۹۸ اعلام کرد هر اتفاقي که بيافتد و هرکسي که مربي شود، همه دنيا ميدانند که پيراهن شماره ۱۰ تيم ملي مال من خواهد بود.
مربيگري را با تيم ملي آرژانتين در جام جهاني ۲۰۱۰ تجربه کرد اما نتوانست به افتخارات دوران بازيگري خود برسد بلکه با حذف از اين تورنمنت سيبل انتقادات شد اما او بيتفاوت به برخي ادعاها گفت: اين تقدير من است و ميدانم روزي به تيم ملي فوتبال کشورم بازخواهم گشت. نابغه بود و بسياري از نابغهها از وي به نيکي ياد ميکرد. اين تمجيدها تا جايي بود که آلفردو دياستفانو، رييس افتخاري رئال مادريد؛ مارادونا هموطن خود را فردي بزرگ، اسطورهاي و حتي عظيمتر از نام خودش توصيف کرد.