از زمین فوتبال تا خانهای که مارادونا را جاودانه کرد
ايسنا/ معتقد است ايجاد خانه - موزه مارادونا آنهم در خانهاي که مدتي زندگي کرده، اداي احترام به افسانهي فوتبال جهان است، کسي که بايد دربارهي او فراتر از فوتبال دانست.
شايد به همين دليل هم در نخستين تصويري که از اين فضا منتشر ميکند عکس مارادوناي جوان را نشان ميدهد که بر پلهي خانه، آماده براي ثبت عکسش نشسته است و مينويسد: «عاشقانهترين و روياييترين روزهاي زندگي مارادونا براي ستاره شدن شايد در اين خانه گذشته باشد.»
ليلي زندي – موزهدار – که بعد از درگذشت ديهگو مارادونا تصاويري از خانه موزه او را در صفحه شخصي خود در اينستاگرام منتشر کرده بود، دربارهي اين خانه به عنوان «خانه - موزه يک ورزشکار» به خبرنگار ايسنا، توضيح ميدهد: خانهاي که به گفتهي وي احتمالا به دليل گلي که با دست زد و به «دست خدا» معروف شد، نامِ اين خانه – موزه را نيز «خانه خدا» گذاشتهاند.
او ميگويد: «اين موزه در سال ۲۰۱۶ در خانه دوران نوجواني مارادونا در بوئنوس آيرس افتتاح شد؛ يعني در زمان حيات ديهگو مارادونا. آن هم در خانهاي که وي و خانوادهاش از سال ۱۹۷۸تا ۱۹۸۱ ميلادي در آن زندگي ميکردهاند و اکنون ميتوان آن را به حقترين خانه- موزهي در دنيا دانست، چون از شخصي ياد ميکند که جهان او را به ياد دارد.
در يک نگاه کلي، ماهيت و فضاهاي خانه حفظ شده، اقدامي که ميتوان آن را مساله جذاب خانه-موزهها دانست. تجربه نشان داده که مردم علاقمندند چيزهايي را بينند که به تجربه ي زيست شان در خانه مربوط است. آشپزخانه، اتاق خواب، عکسهاي خانوادگي، يخچال، پيانو و چيزهايي که روح گرم خانه را حفظ کردهاند.»
وي با اشاره به تاکيدِ برپاکننده ي موزه مبني بر اينکه «سعي کرده تا با گردآوري همان وسايل، اصالت را حفظ کند»، ادامه ميدهد: علاوه بر آن اين موزه دربرگيرنده کلکسيوني است که با محور مارادونا گردآوري شده، يعني شامل يادگاريهايي از زندگي و در واقع جهان فوتبالي او از اسناد مکتوب و تصاوير تا لباسها و جوايز او، در واقع مجموعهاي فراتر از وسايل خانه که امري طبيعي است.
او يکي از رويکردهاي خانه - موزهها را گردآوري و غنيسازي اطلاعات موزهاي ميداند و ميگويد: «در اين فضاهاي موزهاي، نبايد تنها به آثار مادي خانه اکتفا کنند، بلکه بايد داستان يا داستانهاي مارادونا را گرد آورند. براي بازديدکننده، يکي از جذابترين آثار موزهاي در اين خانه – موزه، توپ پلاستيکي قرمز خط داري است که کنار تخت مارادونا گذاشته شده است. آن، به طور قطع توپ پلاستيکي کودکي مارادونا نيست (شايد هم باشد) اما به رحال يک نشانه است که چه ميزان ميتواند براي کودکان از هر طبقهاي گيرا باشد.
اين خلاقيتي است که موزه دار بکار برده و به اندازه است. داستان سرايي نکرده اما نشانهي جذابي را به خانه اضافه کرده است، همانطور که حتماً در داستانهاي مارادونا توپ پلاستيکي، نقش مهمي ايفا کرده است.»
اين موزهدار يکي از انواع مهم موزهها را «خانه-موزهها» ميداند و با بيان اينکه يکي از گروههاي شاخص «خانه - موزه ها» متعلق به مشاهيرِ فرهنگ، ادب، هنر، سياست و ورزش است، اظهار ميکند: «اين خانه- موزه به نام مارادوناست و «مارادونا هم، مارادوناست»؛ دستکم براي همنسلان ما بينياز از معرفي است. از سوي ديگر عبارت «مارادونا هم مارادوناست» تأکيد بر آن بخش از زندگي اوست که با کلماتي مانند «افسانه يا جادوگر و ...» در حافظه يا خاطره جهان (و نه فقط جهان فوتبال)، ماندگار شده است. متعصب، جنگنده و تلاشگر؛ کسي که رسيدن به رؤيا را نشان ميدهد، آن را به چنگ ميآورد و پس از آن وقتي که افسانه به افيون ميرسد، افسوس را نشان ميدهد.
ما و جهان نيز در عين باخبري از روزگار او، از داستانهاي درونش بيخبريم مانند بيخبري از درون هر انسان ديگر. اما وقتي ميبينيم که مردم کشورش و مردم جهان، چگونه او را ياد ميکنند، ميگوييم اين افسانه آنچنان بر جانِ جهان نشسته که افيون آن را نميپراند.»
زندي با اشاره به توجه رو به رشدي که به ايجاد خانه - موزهها طي سالهاي گذشته در کشور شده است، ادامه ميدهد: «از ساختار، چيدمان و امور موزههاي ايجاد چنين فضاهايي که بگذريم، بايد توجه داشت که مهمترين نکته دربارهي خانه- موزه مارادونا مربوط به مارادونا نيست، بلکه مربوط به عامل شکل گيري اين موزه است. مارادونا مدت کمي ساکن اين خانه در بوئنوس آيرس بوده و بعد از او ساکنين ديگري داشته است اما چرا مارادونايي که شصت سال زندگي کرده، خانهاي براي موزه او انتخاب شده که فقط دو تا سه سال ساکن آن بوده است؟
اين خانه همزمان با عقد اولين قراردادِ مارادونا با باشگاه آرژانتينوس جونيورز به وي و خانوادهاش داده شد. در سال ۲۰۰۸ آلبرتو پرز مدير سابق آن باشگاه، خانه را از زني که در آن ساکن بوده با هدف تبديل به موزه مارادونا خريداري ميکند و در نهايت در گردآوري وسايل و يادگاريهاي مارادونا تلاش و دقت را کرده است.»
وي خانه – موزه مارادونا را يکي از مهمترين مکانهايي ميداند که بايد از آن براي کشور الگو گرفت و ادامه ميدهد: براي ايجاد اين خانه موزه، تلاش و سرمايهگذاري در مسير فرهنگ، علاقمنديها، حفظ ميراث و البته سرمايه گذاري در راه پاسداشت افراد و جريانها مورد توجه بوده است.
او با اشاره به اينکه احداث کننده موزه در يکي از مصاحبههاي خود با اشاره به آغاز حضور ديهگو در باشگاه «آرژانتيوس جونيورز» تاکيده کرده: «نميتوانيم معناي ديه گو را فراموش کنيم، در سطح جهاني ما را به خاطر او ميشناسند»، ميگويد: در واقع پرز علاوه بر اينکه يک کار مهم و ماندگار براي کشور خود انجام داده، بلکه براي خود و اعتبار باشگاهاش نيز سرمايه گذاري کرده است.
زندي معتقد است: در صورتي که بتوانيم بيشتر دربارهي پرز و فعاليتهاي او اطلاعات به دست آورديم، شايد بتوان به اين سوال نيز پاسخ داد که «خودِ مارادونا تا چه ميزان در جريان شکل گيري اين موزه قرار داشته است».
وي با شکلگيري موزه ورزش را يکي از اتفاقات خوب فرهنگي در عرصه ورزش ميداند و ادامه ميدهد: با اين وجود تا جايي که ميدانم بين خانه_موزههايي ايجاد شده، هيچکدام متعلق به يک ورزشکار نيست، بلکه بيشتر متعلق به مشاهير سياست، فرهنگ و ادب است و به همين دليل جاي اين نوع موزه حداقل موزهاي اختصاصي به نام «جهان پهلوان تختي» در کشور خالي است. جادوگر فوتبال دنيا و جهان پهلوان ايراني پايان پر اندوهي داشتهاند.