معماری نسل جدید انویدیا چه اهمیتی برای طرفداران فیلم و بازی ویدئویی دارد؟
زوميت/ انويديا سرانجام هفتهي گذشته از معماري تورينگ خود براي پردازشهاي گرافيکي نسل بعدي رونمايي کرد. در رويداد Siggraph 2018، جنسن هوانگ، مديرعامل انويديا نهتنها معماري نسل هشتم پردازندههاي گرافيکي اين شرکت را در معرض نمايش قرار داد؛ بلکه نخستين پردازندهي گرافيکي با توانايي رهگيري پرتو (Ray Tracing)، فهرستي از شرکتهاي نرمافزاري گرافيکي برتر که اين فناوري تازهي انويديا را بهکار ميگيرند و يک SDK کاملا جديد و متنباز از زبان تعريف مواد اين شرکت را نيز معرفي کرد. اما چرا ما، بهعنوان کاربران و خوانندگان معمولي بايد براي تمام اين محصولات اهميت قائل شويم؟ براي بررسي اين موضوع با زوميت همراه باشيد. پيش از بررسي دليل اهميت Turing براي طرفداران سينما و بازيهاي ويدئويي، بايد به ويژگيهاي تازهي اين معماري نگاهي بياندازيم. تکنيک پرتويابي بيدرنگ (Real-time Ray Tracing) بهنوعي برجستهترين قابليت معماري جديد تورينگ محسوب ميشود. رديابي پرتو به زبان ساده، مسيري را که نور و سپس صدا در دنياي واقعي طي ميکنند و چگونگي برقراري ارتباط اين پرتوها با اشيا را رهگيري ميکند. اين فرآيند واقعگرايانهترين رندرها را ايجاد ميکند؛ اما در عين حال نيازمند زمان و قدرت محاسباتي عظيمي است. بههمين دليل، اين تکنيک معمولا در مواردي که امکان ايجاد رندر قبل از زمان وجود دارد، نظير فيلم و تلويزيون استفاده و از بهکارگيري آن در شبيهسازيهاي بيدرنگ اجتناب ميشود. بنا بر ادعاي انويديا، معماري تورينگ بزرگترين پيشرفت در صنعت گرافيک از زمان معرفي هستههاي کودا در سال ۲۰۰۶ محسوب ميشود. اين معماري وعده ميدهد که با بهرهگيري از ۴۶۰۸ هستهي کودا و هستههاي اختصاصي RT که قادر به محاسبهي ۱۰ گيگارِي (يک ميليارد پرتو) در ثانيه هستند، رديابي بيدرنگ پرتو را امکانپذير خواهد کرد. با اين حال، معماري تورينگ تنها ارائهدهندهي قدرت خام نيست؛ بلکه بهلطف هستههاي تنسور، ميتواند با بهکارگيري هوش مصنوعي و يادگيري ماشين، پردازشها را بهنحو بسيار بهينهتري به انجام برساند. در نتيجه اين توانايي، معماري نسل هشتم انويديا را به انتخابي ايدهآل براي کاربردهاي يادگيري عميق تبديل ميکند. معماري جديد انويديا در قالب سه کارت گرافيگ جديد Quadro که براي هنرمندان، خالقان حرفهاي محتوا و استوديوها طراحي شدهاند، روانهي بازار خواهد شد. کوادرو آرتيايکس ۸۰۰۰، کوادرو آرتيايکس ۶۰۰۰ و کوادرو آرتيايکس ۵۰۰۰ از آخرين حافظهي ۱۶ گيگابيتي GDDR6 سامسونگ بهره ميگيرند و ظرفيت آنها هنگام جفتسازي با انويديا NVLink ميتواند به حداکثر ۹۶ گيگابايت برسد. در رويداد معرفي تورينگ، فهرستي از شرکتهاي نرمافزاري و شرکاي همکار انويديا که از معماري جديد کارتهاي گرافيکي اين شرکت استفاده ميکنند، منتشر شد. اين فهرست هرآنچه را که بايد دربارهي دليل اهميت نسل جديد پردازش گرافيکي براي افراد معمولي بدانيم، به ما ميگويد. افراد خوانندهي اين مقاله ميتوانند از هر قشري محسوب شوند؛ خوانندگان معمولي، گيمرهاي حرفهاي و هرکس که بهنوعي به دنياي فناوري علاقه دارد. اما يک نقطهي مشترک بين تمام اين افراد وجود دارد و آن اين است که همه خواستار تماشاي فيلمها با ظاهر بهتر هستند. در فهرست زير، اسامي بزرگترين شرکتهاي سينمايي فيلم و بازي مشاهده ميشود. وتا ديجيتال (سازندهي جلوههاي بصري ديجيتال فيلمهايي چون ارباب حلقهها، آواتار و کتاب جنگل) ردشيفت پاکت استوديو (سازندهي انيميشنهاي سهبعدي براي فيلمسازها) پيکسار کياس گروپ (Chaos Group) الکترونيک آرتز (بازيساز) اپيک گيمز (سازندهي موتور بازي آنريل) رمدي انترتيمنت (بازيساز) کيم لايبرري، مدير ارشد فناوري اپيک گيمز ميگويد: انويديا با معماري تورينگ خود، مانع واقعگرايي عکسوار (فوتورئاليسم) را که تکنيکهاي نسل فعلي شطرنجيسازي تا به امروز با آن دست به گريبان بودهاند، از ميان برداشته است. درست همانطور که در طول يک دههي گذشته با کسبوکار فيلمسازي مشاهده کرديم، رديابي پرتو در واقعگرايي کاربردهاي بيدرنگ، تجارب سينمايي و بازيهاي ويدئويي پيشرفته تغييرات اساسي ايجاد خواهد کرد. اکنون، ما شاهد آن خواهيم بود که هنرمندان و طراحان با بهرهگيري از فناوري موتور آنريل به خلق، مشاهده و برقراري ارتباط با محتوايي بپردازند که از واقعيت غير قابل تمايز است. در نتيجه، آنچه بهنظر ميرسد، وقوع پيشرفتي بزرگ در عبور از گلوگاه سهگانهي هزينه، زمان و انرژي در انجام امور گرافيکي در فيلمهاي سينمايي مطرح و همچنين بازيهاي ويدئويي در تمام سطوح است. در حال حاضر، ساخت مجموعه فيلمهاي سينمايي بزرگي همچون انتقامجويان (Avengers) و کسب درآمدهاي ميليوني از آنها براي استوديوهاي فيلمسازي امکانپذير است.؛ اما جلوههاي بصري اين قبيل فيلمها همچنان با ظاهري غير واقعي بهنظر ميرسند. ابتداي امسال، خبرگزاري انگجت در گزارشي با نام پلنگ سياه، فيلمي شگفتانگيز است؛ اما چرا مدلهاي گرافيک کامپوتري (CG) در آن بهشدت وحشتناک هستند، به طرح اين سوال پرداخت که چرا با وجود استفاده از مدلهاي CG براي جايگزيني بازيگران در جريان سکانسهاي اکشن، اين مدلها آنقدر سبکوزن و زشت هستند و بدتر از همه حواس بيننده را بهنحوي باورنکردني پرت ميکنند. با اين حال، با وجود تورينگ ما به نقطهاي نزديک ميشويم که در آن، متخصصان گرافيک قادر به تنظيم مقدار زمان و انرژي لازم براي ايجاد نتايجي با ظاهر مناسب خواهند بود. هر زمان که انويديا به پيشرفت بزرگي همچون تورينگ دست پيدا ميکند، کيفيت افزايش و هزينهها کاهش مييابد. هر زمان که شما در زماني معين، قادر به انجام کارهاي بيشتري با پردازندههاي گرافيکي باشيد، در نهايت نتايج درخشانتري بهدست ميآوريد. در نتيجه، بهزودي بايد شاهد تحولي قابل توجه در فيلمهاي سينمايي و بازيهاي ويدئويي باشيم.