برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

«زمستان هوش مصنوعی» چیست و آیا باید نگران آن باشیم؟

منبع
سخت افزار
بروزرسانی
«زمستان هوش مصنوعی» چیست و آیا باید نگران آن باشیم؟
سخت افزار/ ماشين هاي خودران، اسکنرهاي پر سرعت MRI و دستيارهاي هوشمند صوتي تنها نمونه هاي بسيار کوچکي از کاربردهاي هوش مصنوعي در زندگي ما هستند. بايد قبول کنيم هوش مصنوعي نه تنها وارد زندگي انسان شده بلکه برخي از بخش هاي آنها را نيز به تسخير خود در آورده است. هوش مصنوعي مي تواند در شکل هاي مختلفي ظاهر شود. اما در کلي ترين حالت مي توان آن را سامانه اي رايانه اي دانست که توانايي به چالش کشيدن فعاليت هاي انساني به خصوص تصميم گيري وي را دارد. هوش مصنوعي از آغاز با موج هاي رسانه اي همراه بود که آن را نابود کننده نسل بشر معرفي مي کردند. با وجود اينکه پيشرفت هاي تکنولوژيک اخير توانسته اند اين الگوي نادرست را به هم بريزند، برخي محققان اعتقاد دارند يک "زمستان هوش مصنوعي" در راه است. اما "زمستان هوش مصنوعي" چيست و چرا بايد نگران آن باشيم؟ اگر از زاويه اي متفاوت به موضوع هوش مصنوعي نگاه کنيم خواهيم ديد انسان ها هزاران سال است که از ايده اي مشابه با هوش مصنوعي صحبت مي کنند و براي مثال يونانيان باستان اعتقاد داشتند موجودي برنزي به نام تالوس وظيفه حفاظت از جزيره کرت را در برابر خطرات خارجي بر عهده دارد. اما ورود هوش مصنوعي از افسانه ها به دنياي واقعي تنها از پنجاه سال قبل تا کنون رواج يافته و مبدا آن را نيز مي توان مقاله سال 1950 آلن تورينگ و ايجاد چهارچوبي براي پاسخ دادن به اين پرسش دانست که "آيا ماشين ها توانايي فکر کردن دارند؟" در همان زمان ايالات متحده آمريکا در ميانه جنگ سرد بود. کنگره اين کشور تصميم گرفت سرمايه گذاري سنگيني را در حوزه هوش مصنوعي انجام دهد و آن را به يکي از اصلي ترين استراتژي هاي امنيتي خود تبديل کرد. تاکيد ويژه براي استفاده از هوش مصنوعي در آن زمان بر توليد الگوريتم هايي براي تبديل متن و زبان روسي به انگليسي و برعکس بود. در همين راستا سال هاي بين 1954 تا 1966 را "دهه خوش بيني" مي نامند زيرا بسياري از محققان اعتقاد داشتند پيشرفت هاي حوزه هوش مصنوعي به سرعت به دست مي آيند و از اين طريق بودجه هاي مالي مورد نياز براي تحقيق و توسعه برنامه ها به راحتي تامين مي شد. اما اين پيشرفت ها در حقيقت به راحتي به دست نمي آمدند. در سال 1966 هفت دانشمند از کميته مشورتي پردازش هاي خودکار زبان مقاله اي را منتشر کردند که نتيجه مي گرفت ترجمه با استفاده از ماشين ها کندتر، پر هزينه تر و غير دقيق تر از ترجمه هاي انجام شده توسط انسان است. اين مقاله باعث لغو بسياري از پروژه ها و حذف شدن بودجه هاي تحقيقاتي حوزه هوش مصنوعي شد. در آن زمان گفته ميشد "ترجمه به وسيله ماشين ها به پايان خود رسيده و حداقل تا 10 سال آينده خبري از آنها نخواهد بود". اما ماجرا به سمت بدتري هم پيش رفت. در سال 1969 کنگره آمريکا قانوني را به تصويب رساند که تحقيق و توسعه سازمان هاي نظامي بر روي برخي پروژه هاي علمي از جمله هوش مصنوعي را متوقف مي کرد. اين زمان به "زمستان هوش مصنوعي" معروف شد. در دوره زمستان بسياري از پروژه ها به صورت مخفيانه و در قالب اسامي ديگري انجامي ميشدند تا بتوانند بودجه هاي مورد نياز خود را دريافت کنند. با اين حال هوش مصنوعي در اواخر دهه 70 ميلادي با معرفي ماشين Lisp جان تازه اي گرفت. يک ايستگاه کاري بهينه سازي شده، تخصصي و گران قيمت که بسياري تصور مي کردند آينده سخت افزارهاي هوش مصنوعي را تشکيل خواهد داد. اما يک بار ديگر در اواخر دهه 80 اميدها رو به خاموشي رفت. اين بار دليل اين اتفاق ظهور رايانه هاي شخصي بود که باعث شد زمستان دوم هوش مصنوعي تا اواسط دهه 90 هم ادامه داشته باشد و پروژه هاي تحقيقاتي به سختي کار خود را دنبال کنند. اما بيست سال خير شاهد خوش بيني فوق العاده زيادي درباره هوش مصنوعي بوده. سخت افزارهاي قدرتمند و ريزپردازنده هاي جديد، تکنيک هاي جديد به خصوص راهکارهايي که زير چتر يادگيري عميق قرار مي گرفتند در نهايت هوش مصنوعي را به آنچه استحقاقش را داشت رساندند. حالا همه مي دانستند يک شبکه عصبي مي تواند پس از آموزش ديدن وظايف به خصوصي را بدون نياز به انسان انجام دهد. فرضا مي توانيد هزاران عکس در اختيار يک شبکه عصبي قرار دهيد که برخي از آنها داراي برچسب "گربه" و برخي داراي برچسب "گربه نيست" باشند تا به اين ترتيب به الگوريتم مورد نظر آموزش دهيد بتواند در يک تصوير گربه ها را در صورت وجود تشخيص دهد. گسترش حوزه هوش مصنوعي براي در بر گرفتن زمينه هايي از جمله بيوانفورماتيک و فارماکولوژي، پردازش هاي زباني در دستيارهاي خانگي ساخت آمازون و گوگل و حتي ماشين هايي که بدون نياز به راننده کار مي کردند نيز به محبوبيت آن افزودند. اما همين مورد ماشين هاي خودران هستند که محققان را به ترديد درباره آينده هوش مصنوعي انداخته اند. در سال 2015 ايلان ماسک مديرعامل کمپاني تسلا (به عنوان اصلي ترين سازنده ماشين هاي هوشمند) اعلام کرده بود ماشين هايي که کاملا مستقل از راننده عمل مي کنند تا سال 2018 در بازار خواهند بود. جنرال موتورز هم اين زمان را سال 2019 اعلام کرد و فورد برنامه زماني خود را براي 2021 تنظيم کرده است. اما به نظر مي رسد اين پيش بيني ها بيش از حد خوش بينانه هستند و عمومي شدن آنها مي تواند نتايج جبران ناپذيري براي هوش مصنوعي به همراه داشته باشد. با کنار هم قرار دادن اين وضعيت و چند مورد تصادف منجر به مرگ ماشين هاي بدون راننده با عابران مي توان نتيجه گرفت اوضاع براي هوش مصنوعي چندان خوب پيش نمي رود. ترس از بازگشت دوباره زمستان سراغ متخصصين آمده است. يادگيري عميق در سال هاي اخير رشد کندتري را تجربه مي کند و مساله اي که از آن با عنوان "طيف در حال محو شدن" ياد مي کنند باعث شده برخي از شبکه هاي عصبي قادر به عبور از مرحله مشخصي از يادگيري نباشند. ضمن اينکه هوش مصنوعي با مشکل "تعميم دهي" نيز دست و پنجه نرم مي کند. براي مثال الگوريتم تشخيص گربه ها مي تواند به تدريج در يافتن گربه ها دقيق تر شود اما نمي تواند حيوانات مشابهي مانند ببرها را هم درک کند. اين مشکلات درباره ماشين هاي هوشمند پررنگ تر هم مي شوند. بسياري از محققين سرعت پيشرفت هوش ماشين هاي الکتريکي را کافي نمي دانند و اعتقادي به آماده بودن آنها حتي تا سال 2020 هم ندارند. شايد پيش بيني وقوع يک زمستان هوش مصنوعي دشوار باشد و شايد با موقعيتي گذرا روبرو هستيم که به تدريج برطرف خواهد شد. اما بدون شک براي عبور از يک يخبندان به برنامه ريزي و سکوت حساب شده در کنار تلاش بي وقفه نياز داريم. شايد صحيح ترين دستورالعمل در اين شرايط در جمله بسيار ساده يان ليکان، مدير سابق بخش هوش مصنوعي فيسبوک" نهفته باشد که گفته بود "هوش مصنوعي زمستان هاي متعددي را پشت سر گذاشته چون مردم ادعاهايي داشتند که قادر به انجامشان نبودند". ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره