سرپوش/ ما به دلايل زيادي ميتوانيم آينده شغلهاي انساني را پيشبيني کنيم، اما آنچه تا امروز در اين زمينه اعلام شده، چندان مثبت نبوده است. اين روزها تکنولوژيهاي نوين، سر و صداي زيادي بهپا کردهاند و بسياري معتقدند که به خاطر گسترش اتوماسيون و ايجاد تغييرات توسط تکنولوژيهايي مانند هوش مصنوعي و يادگيري ماشيني، شغلهاي انساني و حتي شيوههاي زندگي مردم، دستخوش تغييرات بزرگي خواهد شد؛ تغييراتي که چندان مثبت بهنظر نميرسند.
اين انقلاب و تحول قطعا براي بسياري ناخوشايند بهنظر خواهد آمد. با اين حال اما ميدانيم اين تغيير اجتنابناپذير است پس بهتر است بهجاي تمرکز روي نکات منفي، با شيوههاي تطبيقپذيري با اين تحول آشنا شويم.
بياييد باهم نگاهي بيندازيم به طيف تغييراتي که ممکن است صنايع جديد در زندگي کاري ما ايجاد کنند. در اينجا با راهکارهاي آمادگي براي اين دوره جديد نيز آشنا ميشويم. پيشبيني ميشود که تقريبا ۳۰ درصد بيشتر شغلهايي که در آمريکا وجود دارند، به احتمالا زياد با صنعت اتوماسيون روبهرو خواهند شد. حتي شغلهايي که تا پيش از اين تصور ميشد به دليل ارتباط با هوش و دانش بشري از اين تغيير در امان هستند هم به احتمال زياد درگير اين انقلاب خواهند شد.
اين واقعيت، دليل اصلي تغيير رويکرد بسياري از صاحبان کسب و کارهاست. اما اين انقلاب قرار است چه تغييراتي در ذات شغلها ايجاد کند؟ به اين ترتيب پنج حوزهاي که در آينده شغلها، به احتمال زياد با تغيير روبهرو خواهند شد، عبارتند از:
۱- پستهاي چرخشي: در يک سازمان، پستها جريان بيشتري خواهند داشت و نحوه عملکرد شرکتها بيشتر تيممحور خواهد شد، تيمهايي که اکثرا پروژههاي مشترک با يکديگر انجام خواهند داد. اين تغيير بيشتر براي کارفرمايان نسل Z- Generation Z employees- مطلوب است زيرا تقريبا ۷۵ درصد از جمعيت فعالان در اين حيطه، علاقهمندند در محيط کار، چند سمتي باشند. جمعيت فعالان شاغل در اين حيطه با گسترش روبهرو خواهد بود زيرا براي افراد حرفهاي سمتها و پستهاي متنوعي در دسترس خواهد بود.
۲- نيروي کار غيرمتمرکز: به لطف تکنولوژي موبايل و دسترسي گسترده به اينترنت، کارگران و کارمندان دورافتاده نيز در جريان اين انقلاب با گسترش روبهرو خواهند شد. ديگر، کارمندان نياز نيست حتما در يک مکان جمع شوند و همين مساله باعث ميشود که تعداد زيادي از کارگران بتوانند محل دلخواه زندگي خود را انتخاب کنند. اين تغيير باعث ميشود که تعداد مهاجران به شهرها کاهش پيدا کند.
۳- انگيزههاي جديد شغلي: انگيزههاي کاري در عصر جديد، فراتر از دستمزد و حقوق ماهانه خواهد رفت. بسياري از جمعيت شاغلان ترجيح ميدهند شرکتهايي را براي کار انتخاب کنند که هدف بزرگتري دارند. انگيزههاي شغلي در اين حيطه نيز تغيير ميکند مانند امکان دسترسي به فرصتهاي تکاملي بيشتر در زندگي خصوصي و شخصي.
۴- يادگيري مادامالعمر: کارمندان در اين دنياي جديد، در تمام طول کار خود مشغول يادگيري و آموزش هستند. يادگيري مهارتهاي جديد، ديگر مختص گروه سني خاصي نيست و همه در هر لحظهاي از زندگي خود ميتوانند قابليتهاي جديدي کسب کنند. تکنولوژي بازهم گسترش پيدا خواهد کرد و نقش انسانها در فضاي شغلي جديدي که ايجاد ميکند بيشتر تغيير خواهد داد. به معني ديگر، هرکسي با هر قابليتي ميتواند در تمام طول عمر کاري خود، به پرورش و گسترش مهارتهاي شغلي خود بپردازد.
۵- تقويت شغلهاي انساني به لطف تکنولوژي: الگوريتمهاي هوش مصنوعي و يادگيري هوشمند ماشيني، براي انجام ماموريتهاي شغلي، به کمک انسانها ميآيد. کارمندان انساني، با همکاري با ماشينها و روباتها احساس رضايت خواهند و با کمک آنها ميتوانند به اهداف مدنظر خود، سريعتر و کارآمدتر دست پيدا کنند.
چگونه براي شغلهاي عصر جديد، آماده شويم
البته ما نميتوانيم تمام تغييراتي را که براي آينده کسب و کارهاي انساني روي ميدهد، پيشبيني کنيم. اما تا حدودي اطمينان داريم که ميتوان براي اين دوران آماده شد. به جاي اينکه تسليم پيشبينيهاي منفي شويم که مدام درباره آينده تاريک دنيا با وجود پيشرفت تکنولوژي انجام ميشود، بهتر است نيمه پر ليوان را ببينيم. بهجاي اينکه مدام گمان کنيم که آينده تمام شغلها از آن روباتها و تکنولوژيهاي جديد خواهد بود، چرا تلاش نکنيم تا روي فرصتهاي جديد ايجاد شده توسط اين تکنولوژي تمرکز کنيم.
در چنين فضاهاي شغلي که در بالا ذکر شد، قطعا خلاقيت و تمرکز کاري بين کارمندان بالاتر خواهد بود. به علاوه، برخوردهاي اجتماعي مثبتتر و کارآمدتر، عشق و علاقه بهکار و بالطبع به زندگي و بالاتر رفتن هوش شغلي، از ديگر فوايد اين صنعت جديد خواهد بود که نميتوان آنها را ناديده گرفت.
در اين دنياي جديد، هر فردي ميتواند در تمام طول زندگي کاري و شغلي خود، در حال يادگيري مهارتهاي جديد باشد و به همين دليل، ظرفيت پذيرش تغييرات جديد نيز بين مردم بالاتر خواهد رفت. طول عمر بسياري از مهارتها در يک فرد، کاسته ميشود. به همين دليل افراد علاوه بر اينکه بايد مدام در حال آموزش مهارتهاي جديد باشند، بايد بتوانند راحتتر با تغييرات انطباق پيدا کنند.
مساله اصلي اينجاست که اين تغيير يعني يادگيري مادامالعمر، همين حالا نيز شروع شده و به همين دليل آمادگي و آشنايي با آن براي مردم ضروري است. به علاوه، کارمندان بايد مسير شغلي خود را به وضوح مشخص کنند. ديگر زمان آن گذشته که براي يک شغل، مسير مشخص تا آخرين مرحله تعيين ميشد. به همين دليل افراد شاغل بايد انطباقپذيري خود و ميزان پذيرش تغيير را در خود تقويت کرده و همچنين براي خود انگيزههاي شغلي مختلف مشخص کنند.
انگيزه در شغلهاي آينده، تنها به دريافت حقوقهاي ماهانه يا هفتگي ختم نخواهد شد. معيارهاي موفقيتهاي شغلي در حال تغيير است و انگيزههاي شغلهاي آينده، بايد با آنچه که تاکنون تجربه کردهايم متفاوت باشد. براي شروع، بايد کل ايدئولوژي و ديدگاه نسبت به شغل در فرد متحول شود.کارمندان بايد براي انتخاب محل کار خود، معيارهاي جديدتري برگزينند.
شرکتها نيز بايد شيوههاي بررسي مهارتها در کارمندان منتخب خود را بازبيني و بهروز کنند. بهعنوان مثال، هوش احساسي، طرز تفکر در مواقع حساس، خلاقيت و مهارتهاي حل مساله بايد در اولويتهاي بالاتري قرار گيرد. با وجود اينکه هنوز در اين مورد راهکار قطعي ارائه نشده، اما هر فردي که در اجتماع فعاليت دارد بايد خود را با آينده دنيا همسو سازد. در آينده دنيا، بدون شک ماشينها و روباتها نقش پر رنگتري دارند. اگر از حالا براي آمادهسازي خود اقدامي نکنيم، همگامسازي با تغييرات به مرور زمان سختتر خواهد شد.
بازار