مدیر برند ایکس باکس دقیقاً همان کسی است که فکرش را میکنید
ويجياتو/ در يک روز گرم يکشنبه در اوايل ماه ژوئن، فيل اسپنسر، مدير برند ايکس باکس داشت به کيانو ريوز، ستاره فيلمهاي سينمايي کمک کرد تا در اتاق سبز تئاتر مايکروسافت واقع در لوس آنجلس، آرامش خود را حفظ کند. E3 به صورت غير رسمي آغاز شده بود و و ريوز قرار بود تقريباً ۷۰۰۰ نفري که به کنفرانس خبري ايکس باکس آمده بودند را غافلگير کند. اسپنسر ۵۱ ساله چند روز بعد به من ميگويد: «احساس ميکردم او احتمالاً آماده آنچه که در راه بود نبود». اسپنسر که براي نزديک به يک دهه در کنفرانسهاي ايکس باکس مشارکت داشته و اخيراً اجراي آن را نيز برعهده گرفته، به ريوز اطمينان خاطر داد که چيزي براي نگراني وجود ندارد. «آنها عاشقت خواهند شد». در بيشمار ويديويي که از آن زمان در فضاي آنلاين منتشر شده، ميتوانيد تعجب را در چهره ريوز، زماني که قدم روي استيج ميگذارد مشاهده کنيد: تشويقها و شادمانيها يک دقيقه کامل يا بيشتر طول ميکشد تا بالاخره فروکش ميکند؛ فريادهاي ناشي از عشق حتي بيشتر از آن. چند لحظه بعد، ميزان محبوبيت اسپنسر در صنعت ويديو گيم به آزمون گذاشته ميشود و وقتي به روي استيج ميآيد، با همان سطح از اشتياق افسارگسيخته مواجه ميشود. و نه فقط يک بار، در آن روز هر بار که اسپنسر به روي صحنه آمد اين اتفاق تکرار شد. حتي در جريان مراسم يک نفر توييت کرد که «فيل اسپنسر به معناي واقعي کلمه خداست.» اين ايده که يک نفر، مدير يک تجارت را بپرستد براي هر صنعتي غافلگيرکننده است؛ بگذريم از صنعتي که مصرفکنندگان آن به صورت معمول نسبت به رويکردهاي شرکتهاي بزرگ و فريبکاريهاي سازماني مشکوک هستند. اما بسياري از گيمرها ظاهراً اسپنسر را فردي از جنس خود ميبينند و نه تجسم فيزيکي استراتژي تجاري يک سازمان. رفتار عمومي اسپنسر هم بر اين نگاه صحه ميگذارد: او عادت دارد گيمرتگ ايکس باکس لايو خود را شير و براي مثال مردم را -يعني مردم عادي- به بازي کردن همراه خودش دعوت کند. محبوبيت بيش از اندازه او به اين معناست که درخواستهايي به مراتب بيشتر از آن چيزي که قادر به پاسخ دادن به تمام آنها باشد دريافت ميکند، اما داستانهاي زيادي در اينترنت مييابيد درباره کاربراني که در ايکس باکس لايو قادر به رقابت با نايب رييس اجرايي مايکروسافت در يک مسابقه فورتزا يا يک دست راکت ليگ بودهاند. چنين چيزي براي شخصي در سطح اسپنسر کاملاً غيرعادي است. «يکي از مسائل مربوط به فيل که هميشه تحسينش کردهام، اينست که چطور، هرچقدر هم که سرش شلوغ باشد، همچنان بازيهاي زيادي را تجربه ميکند». جف کيلي، برگزارکننده مراسم اهداي جوايز Game Awards به من ميگويد: «هميشه صحبت با او را در روز شکرگزاري سال ۲۰۱۴ به ياد خواهم داشت، داشتيم گيم آواردز را آغاز ميکرديم و کاملاً مشخص بود که او تمام روز را مشغول تجربه Assassin’s Creed بوده است. اين موضوع هميشه در يادم ماند». اسپنسر سخت مشغول کار بوده تا اين حس را به وجود آورد که وفادارياش به مصرفکنندگان است. از زمان پذيرفتن مديريت برند ايکس باکس در سال ۲۰۱۴، او به شکلي خستگيناپذير به دنبال تحقق کراس پلتفرم بوده، بر اين موضوع پافشاري کرده که گيمرها بايد اين آزادي را داشته باشند که فارق از کنسول و پلتفرم با يکديگر بازي کنند و بکوارد کامپتيبيليتي را هم مجدداً به اکوسيستم ايکس باکس آورد. او بر خريد چند استوديوي فرست-پارتي نظارت کرده و هدفش تنوعبخشي به محتويات برند ايکس باکس بوده است. سرويس ايکس باکس گيم پس را معرفي کرد؛ يک سرويس اشتراکي آنلاين براي بازيهاي ويديويي، کنترلر آداپتيو ايکس باکس را روانه بازار کرد؛ نخستين کنترلر عرضه شده از سوي يک ناشر بزرگ که به صورت خاص براي گيمرهاي معلول ساخته شده، و شروع به کار روي پروژه xCloud کرد؛ يک سرويس استريم بازي که اواخر امسال آغاز به کار کرده و وارد رقابت مستقيم با سرويس گوگل استيديا خواهد شد. البته که اين فقط مصرفکنندگان نبودهاند که از چشمانداز ترقيخواهانه اسپنسر نفع بردهاند. سال گذشته، درآمد سالانه مايکروسافت از واحد گيمينگ با رشد حدوداً ۱۵ درصدي به ۱۰ ميليارد دلار رسيد که بالاترين رقم در تاريخ اين کمپاني به حساب ميآيد. «برخي افراد بدگمان، به من در حالي که بازي ميکنم يا به بازيها اهميت ميدهم نگاه ميکنند و موضوع را به اين چشم ميبينند که من صرفاً به خاطر شغلم اينگونه هستم.». اسپنسر ادامه ميدهد: «من خودم را به چشم يکي از افراد خوششانسي ميبينم که شغلي يافته که سرگرمياش، اشتياقش و عشقش است. من از وقتي شش ساله بودم بازيهاي ويديويي را تجربه ميکردم. اين کاريست که براي انجامش ساخته شدهام». با قد ۱ متر و ۸۰ و شانههايي عريض و چانهاي مستطيلي، اسپنسر بيشتر از اينکه شبيه به يک مدير باشد، شبيه مربي فوتبال دبيرستان است. استايل شخصي او جايي در ميان يک پدر گيک بودن و مربي شخصي بودن قرار ميگيرد؛ شلوار جين گشاد، کفشهاي اسنيکرز، يک جور تيشرت ويديو گيمي (معمولاً مرتبط با بازيهاي ايکس باکس) و بسته به شرايط، شايد يک هودي يا يک کت اسپرت. اسپنسر با عشق دوران دبيرستانش ازدواج کرد و اين زوج حالا دو دختر دارد که هردو بيست و چند ساله هستند. در طول هفته، اسپنسر روتيني سفت و سخت را دنبال ميکند، زود به سر کار ميآيد اما هيچوقت ديرتر از زمان شام در شرکت نميماند. او معمولاً پيش از خواب نيمه شب، چند ساعتي را صرف ايکس باکس لايو ميکند. آخر هفتهها هم سرش را با چيزهاي ديگر گرم ميکند: عمدتاً نواختن پيانو و شطرنج. سلايق گستردهاش، او را به سخنوري ماهر و همراهي سرگرمکننده تبديل کردهاند. با او وارد بحث درباره چيزي شويد که عاشقش است و اشتياقش به راحتي نمايان خواهد شد. بعد از بازيهاي ويديويي، موسيقي احتمالاً دومين موضوع مورد علاقهاش براي صحبت باشد. به همان اندازه که هنگام صحبت درباره استراتژيهاي ايکس باکس راحت است، هنگام صحبت درباره لد زپلين (بند مورد علاقهاش) يا موسيقي پانک اُلد-اسکول هم راحت است. او اخيراً دخترانش را در يک کنسرت Rise Against همراهي کرد و از آن متنفر نبود. تمام سوابق شغلي اسپنسر مديون ملاقاتي اتفاقي در سال دوم تحصيلش در دانشگاه واشنگتن است. «يک نفر بود که دو اتاق آن طرفتر از من زندگي ميکرد و پدرش نايب رييسي در مايکروسافت بود. او يک روز براي بازديد آمد و من را در حال برنامهنويسي بازي روي Atari ST ديد. فکر ميکنم مايکروسافت در آن زمان ميخواست چنين کارهايي روي ويندوز انجام دهد. البته که من نميدانستم مايکروسافت يا ويندوز چيست. کاملاً به اين مسائل بياعتنا بودم. ولي او گفت “هِي، اين تابستان بيا کارآموزي”. منم اينطور بودم که “باشه، بيا انجامش بديم”.» اسپنسر کارآموزياش در مايکروسافت را طي تابستان سال ۱۹۸۸ آغاز کرد. در آن زمان کمپاني تنها ۱۰ سال داشت و با نوعي ذهنيت برنامهنويسانه هدايت ميشد. اسپنسر گزينهاي کاملا مناسب بود. در پايان فصل تابستان، رييس اسپنسر از او پرسيد که دوست دارد در شرکت بماند و بابتش پول دريافت کند يا خير. اسپنسر چند ماه بعد را با بيدار شدن در ساعت ۶ صبح براي کلاسهاي دانشگاهي و سپس راندن فورد پينتو اش به ليک واشنگتن سپري کرد؛ تا بتواند ساعت ۱۱ صبح در مقر مايکروسافت حاضر باشد. بعد از فارغ التحصيلي در سال ۱۹۹۰، مايکروسافت پيشنهاد يک شغل برنامهنويسي تماموقت در گروه مولتيمديا را به اسپنسر داد؛ جايي که او ميتوانست بر توسعه عناوين CD-ROM نظارت، در پروژههايي مانند Encarta مشارکت و در عرضه MSN در سال ۱۹۹۵ نقشآفريني کند. در سال ۲۰۰۰، مايکروسافت رسماً وارد بازار بازيهاي ويديويي آمريکاي شمالي شد و از نخستين کنسول خود، ايکس باکس، رونمايي کرد. مردي به نام اِد فرايز مسئوليت خريد استوديوهاي فرست-پارتي را عهدهدار شده بود. وقتي مايکروسافت اواخر همان سال بالاخره واحدي جديد به نام Microsoft Games به راه انداخت، فرايز سراغ اسپنسر آمد. «ارائه او به من اين بود که “من اين استوديو را دارم که احتمالاً بايد تعطيلش کنم. ميخواهي قبل از تعطيلي، هدايتش را تست کني؟”» اسپنسر مديريت Studio X را که يک استوديوي نشر داخلي بود برعهده گرفت و در نهايت با ديزاينرهايي مانند پيتر مولينيو روي فيبل، برايان رينولدز روي Rise of Nations و جان توبياس روي Tao Feng کار کرد. او چند سال در لندن بر Lionhead و Rare نظارت داشت تا اينکه در سال ۲۰۰۸ به ردموند برگشت تا به عنوان جنرال منيجر استوديوهاي بازيسازي داخلي مشغول به کار شود و کار روي سومين کنسول خانگي مايکروسافت، ايکس باکس وان را هم آغاز کند. مايکروسافت دو کنسول اولاش، ايکس باکس و ايکس باکس 360 را براي گيمرهاي خالص ساخت و ماشينهايي توسعه داد که سريعتر و از منظر گرافيکي قدرتمندتر از رقبا بودند. اين استراتژي جواب داده بود، حداقل تا زماني مشخص. در حالي که پلي استيشن و نينتندو (با پلي استيشن 2 و 3 و Wii) هنوز جلوتر بودند، مايکروسافت با موفقيت توانسته بود جايگاه خود را در بازار آمريکاي شمالي تثبيت کند. ايکس باکس وان اما ظاهراً به صورت خاص طراحي شده بود تا گستره مشتريان را فراتر از کنسول گيمرها ببرد. در تلاشي براي جلب نظر رنج گستردهتري از مصرفکنندگان، مايکروسافت تمرکز ايکس باکس را از گيمينگ دور کرد و به سمت ديگر سرگرميها، مانند تلويزيون و فيلمهاي سينمايي برد. در همين راستا، مايکروسافت چند محدوديت غير مشتريپسند هم اعمال کرد، مانند عدم امکان به اشتراک گذاري بازيها با دوستان و نياز به احراز هويت آنلاين در هر بازه ۲۴ ساعته. درحالي که بعد از اعتراض عمومي قابل توجه مشتريان اين محدوديتها برداشته بودند، تا آن زمان ديگر دير شده بود. ايکس باکس وان و پلي استيشن 4 سوني با فاصله يک هفته از يکديگر عرضه شدند؛ هر دو کنسول در عرض ۲۴ ساعت، فروشي يک ميليون واحدي داشتند. اما در حالي که پلي استيشن 4 به به شکستن رکوردهاي فروش در سال نخست عرضه و فراتر از آن ادامه داد، ايکس باکس وان خيلي زود از قافله جا ماند و هيچوقت هم نتوانست عقبافتادگياش را جبران کند. چند ماه بعد، اسپنسر مديريت برند ايکس باکس را برعهده گرفت. شادماني او اما کوتاه مدت بود؛ چند هفته بعد از آغاز کارش، تماسي از ساتيا نادلا، مديرعامل جديد مايکروسافت دريافت کرد. نادلا به او گفت: «واقعاً چيز زيادي در اين باره نميدانم که چرا ما در حوزه گيمينگ هستيم». به نظر زمان خوبي براي طرح اين پرسش ميرسيد. اسپنسر با موشکافي داخلي زيادي از سوي تيم خودش مواجه بود. بسياري از توسعهدهندگاني که روي ايکس باکس کار کرده بودند، احساس ميکردند مايکروسافت با چشمانداز بزرگش آنها را نااميد کرده. آنطور که برخي به اسپنسر گفتند، سياستهاي ايکس باکس وان همراستا با «روحيه» ايکس باکس نبود. اسپنسر ميگويد: «ساتيا در اين مورد شفاف بود که ممکن است در آينده، گيمينگ يکي از تجارتهاي مايکروسافت نباشد. اما روي ميز بودن اين گزينه بهتر از نبودنش است، مگر نه؟» اسپنسر داشت سعي ميکرد پاسخي مناسب براي نادلا بيابد. او به شکستهاي ايکس باکس نگاه کرد و اينکه چطور ميتوان برند را نجات داد؛ اگر اصلاً ميشد. وقتي او بالاخره با نادلا تماس گرفت، براي گفتن اين بود: «اگر قرار است در حوزه گيمينگ باقي بمانيم، پس بياييد مطمئن شويم که همه-جوره در آن هستيم. آخرين چيزي که من ميخواستم مديريت سازماني گيمينگ بود که مثل اولويت دوم يک شرکت است و اهميتي نصفه و نيمه دارد. بياييد وجههمان را اصلاح کنيم». چند روز قبل از E3 سال ۲۰۱۴، مايکروسافت يک پورتال بازخورد به راه انداخت و از مردم خواست که ايدههايي درباره چگونگي بهبود محصولات و سرويسهاي ايکس باکس ارائه کرده و به بهترينها راي دهند. طي يک هفته، بالغ بر ۱۷۰ هزار راي در اين پورتال ثبت شد. «خيلي عمومي بود، هرکسي ميتوانست ليست پيشنهادات را ببيند». اسپنسر ادامه ميدهد: «و ما واقعاً از آن به عنوان راهي براي تعيين مسير بهروزرسانيهايمان استفاده کرديم. بکوارد کامپبيليتي در واقع از همين بازخوردها به وجود آمد. نميدانستيم که ميتوانيم انجامش دهيم يا خير، اما تيمي کوچک را مسئول کرديم که ببينند شدني هست يا نه.» بسياري به اين موضوع به چشم نخستين تلاش مايکروسافت براي جبران آشفتهبازار ايکس باکس وان نگاه کردند. دومين تلاش يک سال بعد از راه رسيد و زير نظر اسپنسر انجام شد. او به نادلا فشار آورد تا موجانگ -استوديوي سوئدي سازنده ماينکرفت- را به قيمت ۲.۵ ميليارد دلار بخرد؛ حرکتي که در آن زمان به مايکروسافت اجازه داد روي محبوبترين بازي جهان کنترل انحصاري داشته باشد. کمپاني خيلي ساده ميتوانست مردم را به خريد يک پلتفرم مايکروسافت مجبور کند تا قادر به ادامه تجربه ماينکرفت باشند. در عوض اما مايکروسافت اعلام کرد که بازي همچنان روي تمام پلتفرمها در دسترس خواهد بود؛ حتي آنهايي که رقيب مستقيم شرکت بودند. حرکتي بيسابقه براي ناشري در ابعاد مايکروسافت بود. «يکي از نخستين تماسهايي که بعد از خريد ماينکرفت دريافت کرديم از طرف سوني بود که ميگفت “ميخواهيد بازي را از روي پلي استيشن برداريد؟”.» و اسنپسر گفت: «چرا بايد همچين کاري کنم؟ مردم عاشق تجربهاش روي پلي استيشن هستند». در ماه مارس سال ۲۰۱۶، اسپنسر دست به حرکتي بيباکانهتر زد. او درهاي ايکس باکس لايو را به روي قابليت کراس-پلتفرم باز کرد و از ناشران رقيب خود خواست تا به بازيکنانشان اجازه اتصال به کاربران ايکس باکس لايو را بدهند. کراس پلتفرم تبديل به چيزي شد که اسپنسر به خاطرش شهرت يافت. او تمايلش به تحقق اين مهم را روي تمام استيجها و در تمام فرومهاي عمومي اعلام کرد. او در يکي از رويدادهاي مايکروسافت روي استيج ايستاد و مقابل چشم ميليونها نفر گفت که سوني، مايکروسافت و نينتندو بايد بر سر بازيها و سرويسها با يکديگر رقابت کنند، نه از طريق ديوارهايي انحصاري که به گيمرها آسيب ميرسانند. او اين پرسش را مطرح ميکند که ناشران بازيهاي ويديويي چه حقي دارند که از بازي کردن بازيکنان با يکديگر ممانعت کنند. آيا اين باعث نميشود تفرقهاي غير ضروري به وجود آيد و افراد بيشتري از تجربه بازيها منع شوند؟ «تعداد افرادي که هر نسل يک کنسول بازي ميخرند به شکلي چشمگير افزايش نمييابد، اصلا اگر افزايشي داشته باشد». اسپنسر ادامه ميدهد: «در يک نقطه بايد اين مسئله را درک کنيد که اوکي، نميتوان با تنها يک دستگاه برتري داشت. نميتوانيد فقط بگوييد بفرماييد، اين هم يک ايکس باکس. من قرار است اين دستگاه را به همه بفروشم و اين چيزي است که روي آن بازي خواهند کرد. چنين چيزي جواب نميدهد». اين ايده که سوني، مايکروسافت و نينتندو با يکديگر همکاري کنند ديوانهوار به نظر ميرسيد اما اسپنسر خستگيناپذير بود. در سال ۲۰۱۷، مايکروسافت و نينتندو براي اولين بار خبر از همکاري براي اجراي کراس پلتفرم ماينکرفت روي ايکس باکس وان و نينتندو سوييچ دادند؛ اتفاقي نادر براي سازندگان پلتفرمهاي کنسولي. اسپنسر با اشاره به تبليغي که نينتندو براي اعلام اين خبر آماده کرد ميگويد: «مطمئنم اين نخستين باري بود که يک تبليغ نينتندو، لوگوي ايکس باکس را روي خودش داشت». سوني براي مدتهاي طولاني مخالفت کرد تا در نهايت به قابليت کراس پلي براي بازي فورتنايت چراغ سبز نشان داد. در حال حاضر بازيکنان پي سي، ايکس باکس وان، سوييچ و پلي استيشن 4 ميتوانند با يکديگر بازي کنند. اوايل سال جاري ميلادي هم مايکروسافت و نينتندو دوباره با يکديگر همکاري و اعلام کردند که بانجو و کازوئي (دو شخصيت نمادين متعلق به استوديوي Rare که زيرمجموعه ايکس باکس است) به ليست شخصيتهاي Super Smash Bros ميپيوندند. در همين حال، سوني و مايکروسافت هم وارد همکاري شدهاند تا ابداعاتي در زمينه کلاد، هوش مصنوعي و سرويسهاي استريم محتوا و بازي را اکتشاف کنند. اسپنسر در ماه مه به گيم اسپات گفت: «نينتندو بازيگري قدرتمند در صنعت است. آيا آرزو ميکنم تمام بازيکنان سوييچ، صاحب يک ايکس باکس هم باشند؟ چنين چيزي محشر خواهد بود، اما اين اتفاق نميافتد. سوني هم همينطور است. فکر نميکنم اگر ايکس باکس جايگزين پلي استيشن شود وضعيت گيمينگ بهتر از حالا خواهد بود». همين صداقت است که باعث شده اسپنسر از احترام فراواني ميان گيمرها برخوردار باشد. احترام احتمالاً کلمهاي بيش از حد مودبانه باشد. اسپنسر آنقدر به دوره شدن توسط جمعيت عظيمي از دوستدارانش عادت کرده که مايکروسافت يک تيم امنيتي را پيش از E3 امسال براي او استخدام کرد و به اين شکل، تعداد افرادي که به شکلي کميکي اسپنسر را دوره ميکنند از قبل هم بيشتر شد. اسپنسر با اين موضوع به عنوان يکي از حقايق زندگي نگاه ميکند -و تا جايي که در توانش باشد ناديدهاش ميگيرد- اما آنقدر مودب هست که اگر کسي به آن اشاره کرد، عذرخواهي کند. البته اينطور نيست که واقعاً براي کسي اهميتي داشته باشد. خصوصاً نه در رويدادي مانند رويداد سالانه Xbox FanFest که مايکروسافت در هفته E3 براي حدود ۷۰۰ طرفدار ايکس باکس به راه مياندازد. در اين رويداد ميتوانيد بازي کنيد، با توسعهدهندگان حرف بزنيد، بنوشيد، اسنک بخوريد و تجهيزات مرتبط با ايکس باکس را بخريد. همچنين ميتوانيد با فيل اسپنسر ملاقات کنيد. او هر سال به FanFest ميرود، چند ساعت صرف گفتگو با مردم ميکند و سلفي ميگيرد. حضور او هيچوقت اعلام يا برنامهريزي نميشود؛ او دوست دارد هر زمان که ميتواند به رويداد برود. چند روز بعد از کنفرانس E3 ايکس باکس، اسپنسر را در بازديد سالانهاش از FanFest همراهي کردم. رويداد در همان جايي برگزار ميشود که کنفرانس جريان دارد، درون تئاتر مايکروسافت. اولين کسي که اسپنسر را ديد، به او اشاره کرد و به شکلي کاملاً دقيق، ويديوي وايرال کيانو ريوز هنگام تعامل با يکي از طرفداران را حين کنفرانس E3 تقليد کرد و داد زد: «تو نفسگيري». داد زدن جملاتي خاص به فيل اسپنسر، ظاهراً روتيني از پيش تمرين شده ميان طرفداران ايکس باکس است. در حالي که حضور اسپنسر به گوش افراد بيشتر و بيشتري ميرسيد، اعلاميههاي «دوستت دارم» به صورت مداوم شنيده ميشدند. اسپنسر به اطراف قدم زد و با افراد دست داد. يک نفر از او خواست که کلاهخود مستر چيف ابعاد واقعياش را امضا کند. يکي ديگر يک کنترلر قديمي ايکس باکس آورد. اسپنسر هر دو را امضا کرد. يکي ديگر ميخواست بازخوردي درباره چگونگي بهبود ايکس باکس لايو بدهد. اسپنسر با صبوري گوش داد. تقريباً همه به دنبال ثبت يک تصوير سلفي بودند. خيلي آرام، يک صف تشکيل شد. بعد از يک ساعت، بيشتر از ۵۰ نفر منتظر بودند. به انتهاي صف رفتم و شخصي را با مدل مويي به رنگ سبز ليمويي ديدم. در نمايشي قهرمانانه از وفاداري به برند، او لوگوي ايکس باکس را هم روي پس سر خود تراشيده بود. «اين کار براي آرايشگر تقريباً ۴ ساعت طول کشيد». براي من توضيح داد: «ولي عصباني نبود چون من را از سال پيش به ياد ميآورد». ابروهايم را بالا ميبرم. «اوه آره، اين کار را در هر E3 انجام ميدهم. حتي پارسال سبيلم را سبز کردم!» از او پرسيدم که آيا قبلاً فيل اسپنسر را ملاقات کرده. «آره، چندين بار! ما هر دو اهل کاليفرنياييم. او بهترين است. دوستداشتنيترين آدمي است که در زندگيت ميبيني. واقعاً به او احساس نزديکي ميکنم». در جلوي صف، به نظر ميرسيد حواس اسپنسر اندکي پرت شده. در حالي که نگاهش را در اتاق ميچرخاند گفت: «دوست دارم هيتمن و مگاترون را بعد از اين ببينم». سه سال پيش، اسپنسر دعوتي در ايکس باکس لايو از سوي مردي به نام کيث گارلينگتون (با نام کاربري Hitman) دريافت کرد تا دستيني بازي کند؛ پدر دو فرزند که يک تدارکچي مراسم تشييع جنازه در آرکانزاس است. گارلينگتون اخيراً به من گفت «فيل اسپنسر به دفعات درباره اين صحبت کرده بود که يک پدر است و وقت کافي براي بازي کردن ندارد، پس من هم به او پيغام دادم و گفتم “هِي، من هم يک پدرم”.» گارلينگتون و اسپنسر حالا چند مرتبه در هفته با يکديگر بازي ميکنند. معمولاً هم امين کوپر (با نام کاربري Megatron) که در نيوجرسي کار ساخت و ساز ميکند به آنها ميپيوندد. اين سه مرد در حالي که فورتزا يا دستيني 2 بازي ميکنند درباره زندگي، شغل و خانوادههايشان با هم حرف ميزنند. «ما اسم همسرهاي همديگر را ميدانيم. اسم فرزندان همديگر را ميدانيم. ميدانيم که قرار است آخر هفته بعدي چه کنيم». اسپنسر ادامه ميدهد: «چه ساختار اجتماعي ديگري سه مرد کاملاً رندوم را اينطور کنار هم قرار ميدهد؟» هم گارلينگتون و هم کوپر با دعوت اسپنسر به FanFest آمدهاند. اين نخستين باري بود که سه مرد در دنياي واقعي با يکديگر بيرون ميرفتند. با رها کردن اسپنسر به وظايفش، به سراغ دو مرد ميروم تا متوجه شوم اسپنسر واقعاً در بازيهايي که انجام ميدهد ماهر است يا خير. آيا شکستشان ميدهد؟ يا شکست ميخورد؟ کوپر به شکلي ديپلماتيک پاسخ ميدهد: «ما واقعاً رقابتي بازي نميکنيم، عمدتاً کوآپ». اسپنسر ما را ميبيند و سريع به سراغمان ميآيد. قبل از اينکه دوان دوان برود، داد زد «بهش هيچي نگين!». گارلينگتون ادامه ميدهد: «فکر کنم ميتواني تا الان تشخيص دهي، با توجه به وقتي که با او سپري کردي، فيل ۱۰۰ درصد بيرياست. [رفتارش] ظاهري و براي دوربين نيست. او واقعاً کسي است که عاشق بازيهاي ويديويي است.» کوپر اعتراف ميکند وقتي براي اولين بار در ايکس باکس لايو با اسپنسر ارتباط برقرار کرد اندکي جا خورد. «او از همان ابتدا خيلي دوستانه برخورد کرد. او به هرکسي که بازي ميکند اهميت ميدهد، مهم نيست از کجا باشد و چه کند. به همين خاطر است که همه دوستش دارند». نکته منفي چنين حدي از پرستش عمومي، نگاه موشکافانه و اجتنابناپذيري است که به همراه ميآورد. عيبجويان اسپنسر براي مدتهاي طولاني در اين باره ترديد داشتهاند که آيا او در حال فريبکاري است يا خير. از منظر رقابت خالص، ايکس باکس در جايگاهي عقبتر از نينتندو و پلي استيشن است. دقيقاً مشخص نيست چقدر: مايکروسافت در سال ۲۰۱۴ از ارائه آمار فروش کنسولش دست کشيد، همان سالي که اسپنسر مديريت ايکس باکس را برعهده گرفت. اگر رقابت به شکلي برابر پيش ميرفت، آيا اسپنسر همچنان چنين رفتار دوستانهاي با رقبايش داشت؟ هرچه نباشد، وقتي چيزي براي از دست دادن نداشته باشيد، ريسک کردن آسان ميشود. «چنين چيزي را زياد ميشنوم.» اسپنسر ادامه ميدهد: «که من فقط به اين خاطر به کراس پلتفرم اهميت ميدهم که داريم ميبازيم. هيچ راهي براي اثبات عکس اين قضيه ندارم جز اينکه بگويم حقيقت ندارد. اين تصميمات بخشي از استراتژي قدم گذاشتن در جاي پاي شماره يکها نيستند. به اين معنا نيست که من براي اين شغل بينظيرم. مشخصاً ميتوانيد افراد باهوشتري براي اين کار پيدا کنيد. منظورم اين است که، من حتي مدرک مديريت هم ندارم. چيزهاي زيادي وجود دارد که از انجامشان ناتوانم. اگر من را به عنوان مدير مايکروسافت آفيس يا همچين چيزي بگذاريد، کاملاً رياکارانه خواهد بود. من همچين آدمي نيستم.» در سال ۲۰۱۷، اسپنسر به مقام ارشد تيم رهبري نادلا ارتقا پيدا کرد، به نايب رييس اجرايي واحد گيمينگ تبديل شد و مستقيماً به نادلا گزارش ميدهد. «هيچ اتفاقي در ايکس باکس نميافتد که فيل نخواهد درباره آن بداند يا بخشي از آن باشد». مت بوتي، مدير فعلي استوديوهاي ايکس باکس اخيراً گفت: «او همواره به اين فکر ميکند که بايد کجا باشيم و چطور به آنجا برسيم، او مثل يک بازيکن شطرنج است، هميشه براي ۵ گام بعدي برنامه ميريزد. اگر فقط به اين موضوع اعتماد داشته باشيد، او شما را به آنجا خواهد رساند. چند روز بعد از FanFest، همراه اسپنسر به توري در غرفه نينتندو در نمايشگاه E3 رفتم. مديران ايکس باکس، پلي استيشن و نينتندو معمولاً در جريان نمايشگاه از غرفه يکديگر بازديد ميکنند و اين اتفاق، نشانه احترام و رقابت دوستانه است. نخستين کسي که اسپنسر با او مواجه شد، استيو سينگر، نايب رييس واحد لايسنسينگ نينتندو بود که به محض ديدن اسپنسر، انگشت ميانياش را حوالهاش کرد. اما بديهتا همه اينها نمايشي بود و دو مرد سپس يکديگر را به گرمي بغل کردند. حتي درون غرفه رقيبي مستقيم، طرفداران اسپنسر چندان از او دور نبودند. يک داوطلب در لباس قرمز رنگ نينتندو، او را شناخت و آمد که سلامي بکند؛ مشخص شد اين دو يکديگر را در ايکس باکس لايو ميشناسند. بعد از توري کوتاه در بخش اصلي غرفه، اسپنسر سريعاً به طبقه بالا رفت تا کمي بازي کند. خودش را به جايگاه Luigi’s Mansion 3 رساند و ۲۰ دقيقه آتي را با خوشحالي در حال هدايت لوييجي در چند شرايط سخت سپري کرد. دوست دارم بگويم اسپنسر دمو را با موفقيت کامل تمام کرد، اما حقيقت اينست که او دائماً ميمُرد. بالاخره فهميد چرا: او به شکلي اتفاقي دکمه اشتباه را روي کنترلر فشار ميداد. هربار که روي صفحه مينوشت دکمه X را فشار دهيد، او دکمه Y را فشار ميداد. (دکمه Y روي کنترلر نينتندو سوييچ در همان جاييست که دکمه X روي کنترلر ايکس باکس قرار گرفته). با خنده گفت: «يادم بنداز بهشان بگويم که دکمه Xشان در جاي اشتباه قرار گرفته». در سال گذشته، اسپنسر توانست به وعده خود در راستاي تبديل کردن ايکس باکس به پلتفرمي متنوعتر و گروهي عمل کند. او بخشهايي از ايکس باکس لايو را به ديوايسهاي اندرويدي و iOS -و همينطور نينتندو سوييچ- آورده و ادغام بيشتري با پلتفرم پي سي داشته که باعث خوشحالي پي سي گيمرهايي شد که براي مدتهاي طولاني ميگفتند مايکروسافت توجه چنداني به آنها نميکند. اما احتمالاً بزرگترين سرمايهگذاري روي آينده ايکس باکس، روند آهسته اما پيوسته خريد استوديوهاي مطرح نظير نينجا تئوري، آبسيدين و استوديوي افسانهاي تيم شيفر، دابل فاين باشد. اسپنسر ميگويد: «فکر ميکنم مردم ميخواهند کار بهتري با بازيهاي فرستپارتيمان انجام دهيم.» شيفر در ابتدا نسبت به فروش استوديويش دو دل بود. اولاً او هيچوقت به چنين موضوعي فکر نکرده بود. دوماً نگران بود که هويت دابل فاين به خطر بيفتد. او به من گفت: «مثلاً بايد تمام ايميلهايمان را به ايميلهاي مايکروسافت تغيير دهيم و روي ديوارها رنگ سبز بزنيم؟». چيزي که در نهايت نظرش را عوض کرد، يک تماس تلفني با اعضاي نينجا تئوري بود که به او گفتند اصرار مايکروسافت بر اينکه استوديوهاي فرست-پارتي با کمترين دخالت، کار خودشان را بکنند حقيقت دارد. «آنها گفتند “ما هنوز خودمان هستيم. آنها به ما اجازه ميدهند بازيهايي که ميخواهيم را بسازيم”. و اين اتفاقي بزرگ براي من بود. ميتوانستم منطقي بودنش را درک کنم. منطقي بود که ما را به سازندگان بسته الحاقي براي فورتزا يا همچين چيزي تبديل نکنند». وقتي مذاکرات جديتر شد، اسپنسر در جريان مراسم اهداي جوايز DICE Awards، شيفر را به نوشيدني دعوت کرد. او توضيح داد خريد استوديو چه معنايي براي مايکروسافت دارد و چه معنايي براي دابل فاين. «من طي ساليان طولاني با ناشران مختلفي همکاري کردهام و همه آنها شخصيت و استايل خودشان را دارند – اما فيل شخصيتي بسيار بيرياست». شيفر ادامه ميدهد: «او صحبتهاي عمومي فوقالعادهاي درباره تنوعبخشي و تبديل کردن بازيها به نيرويي مثبت در جهان کرده است که با ماموريت خود دابل فاين همپوشاني دارد. اين احساس به وجود آمد که کار درست همين است». اگر نظر کس ديگري را ميخواست، شيفر ميتوانست با استوديوي 343 اينداستريز تماس بگيرد؛ استوديوي کهنهکار مايکروسافت که بر تماميت فرنچايز هيلو نظارت دارد. مدير استوديو، باني راس براي بيش از دو دهه با اسپنسر همکاري کرده. چند هفته قبل از E3 اسپنسر سري به 343 زد تا به راس و تيمش درباره نسخه دموي هيلو: ريچ روي پي سي فيدبک دهد. اين استوديو يک پيادهروي کوتاه با دفتر اسپنسر در مقر ردموند مايکروسافت فاصله دارد. تقريباً نيمي از طبقه همکف ساختمان به موزه هيلو تبديل شده و هرچيزي، از مجسمه تمام قد مستر چيف گرفته تا متعلقات سريال اينترنتي و لايو اکشن Halo: Forward Unto Dawn که در يوتوب و نتفليکس پخش شد و همينطور Halo: Nighfall ساخته ريدلي اسکات را شامل ميشود. ماکتهاي اسلحه، فنآرت و حتي اسنوبُردهايي با برند هيلو (که اسپنسر صاحب يکي از آنهاست) هم در اين موزه يافت ميشوند. وقتي مينشينيم تا دمو را بازي کنيم، اسپنسر به من ميگويد که معمولاً بازيهاي هيلو را روي درجه سختي Legendary تمام ميکند. اکثر بخشهاي دمو را به آساني پشت سر گذاشت تا اينکه به چکپوينت نهايي رسيد و لازم بود دو هانتر را از بين ببرد. اسپنسر چند بار آزمون و خطا کرد؛ ميتوانست يک هانتر را بکشد، اما پيش از اينکه به سراغ ديگري برود، جان و مهمات کم ميآورد. رجزخوانياش را يادآوري ميکنم و تظاهر ميکند که حرفم را نشنيده. بدون اينکه نااميد شود، دوباره تلاش کرد. يک نفر پيشنهاد کمک داد، اما اسپنسر به شوخي او را دور کرد و گفت: «مشکلي نيستم، دارمش.» بعد از چند تلاش ديگر، بالاخره هر دو هانتر را کشت اما درست در لحظهاي کاتسين نهايي ميخواست پخش شود، يک دشمن که پيشتر نکشته بود پشت سرش آمد و تيري به سرش زد. افراد حاضر در اتاق با ناباوري فرياد کشيدند. اسپنسر خنديد. «فکر کنم وقت تمام کردن کار است» و ايستاد. قبل از اينکه برود، در اتاق چرخيد و با تمام توسعهدهندگان و برنامهنويساني که جمع شده بودند تا بازياش را تماشا کنند دست داد. «کارتان خوب بود همگي. عاليست. واقعاً واقعاً عاليست».