دنیای علمی تخیلی چگونه عینکهای هوشمند را نابود کرد؟
ديجياتو/ زماني که اسم عينک هوشمند به ميان مي آيد تصويري از عينکي شيک در ذهن اغلب افراد مجسم مي شود که جيمز باند يا توني استارک به چشم دارند و کافي است روي آن ضربه زده يا فرماني صوتي را به زبان بياورند تا اطلاعاتي کامل و جامع از اشياء اطراف در پيش چشمشان ظاهر شود. در کانال آيتي و ™CanaleIT هم کلي عکس و ويدئوي دسته اول و جذاب داريم دليل اين نگاه تفکري است که کتاب هاي علمي و تخيلي و فيلم هاي هاليوودي در مغز ما کاشته اند. در اين تفکر عينک هوشمند همزمان نقش انواع و اقسام سنسورهاي عجيب و غريب، سيستم هاي پردازشي قدرتمند، نمايشگر، مودم، دوربين شناسايي چهره و غيره را بازي مي کند. شايد در آينده چنين عينکي از راه برسد ولي واقعيت اين است که عينک هوشمند ابزارهاي متعلق به آينده نيستند و مدتهاست که به بازار آمده اند. شايد بپرسيد اگر عينک هوشمند از قبل عرضه شده چرا همه يک جفت از آنها را بر چشم ندارند؟ دليل اين مساله به چالش هايي در طراحي، هزينه و موارد ديگر برمي گردد اما پاسخ آنقدرها هم که فکر مي کنيد سرراست نيست. «گيزمودو» براي درک اينکه چرا فراگير شدن عينک هوشمند اينقدر طولاني شده با چندين طراح، مهندس، تاريخدان و نويسندگان مطالب علمي تخيلي صحبت کرده است. موضوع اين بحث ها شامل فناوري عينک هوشمند، چگونگي توسعه آن و آينده اين گجت ها است. شناخته شده ترين عينک هوشمند در حال حاضر «گوگل گلس اکسپلورر اديشن» است اما اگر در تاريخ دستگاه هاي بصري اطلاعاتي به عقب برگرديم، به جنگ جهاني دوم مي رسيم. در آن زمان تشخيص اهداف تنها بر اساس راهنمايي هاي صوتي براي خلبان ها دشوار بود و به همين خاطر متخصصان نظامي در پي حل مشکل برآمدند که نتيجه آن توسعه نمايشگرهاي هد اپ (HUD) بود. تا پايان جنگ سيستم ها قادر بودند اطلاعات روي رادار را به نمايشگري در برابر خلبان منتقل کنند. نخستين هدست هاي با قابليت پردازش داده ها در اواخر دهه ۱۹۶۰ از راه رسيدند. اين هد اپ بزرگ و حجيم «شمشير داموکلس» نام داشته و توسط گروهي از متخصصان کامپيوتر در دانشگاه يوتا توسعه يافتند. اين نام برگرفته از شمشيري بود که «ديونيزوس» امپراتور روم به نخي متصل کرده و روي داموکلس آويزان کرده بود تا خطر قريب الوقوع قتل پادشاه را به او گوش زد کند. هرچند بسياري شمشير داموکلس را نخستين هدست واقعيت مجازي و افزوده دنيا مي دانند اما مشکل اينجا بود که هيچکس نمي دانست با اين هدست چه کار بايد کرد. ابعاد شمشير داموکلس آنقدر حجيم بود که بيشتر از آنکه کاربردي باشد، شبيه پروتوتايپ و نمونه آزمايشي به نظر مي رسيد. دو دهه بعد تازه مدل Private Eye به بازار آمد و ده سال بعدتر «استيو مان»، معروف به پدر پوشيدني هوشمند Eye Tap را معرفي کرد که از هر نظر به تصورات ما از عينک هوشمند نزديکتر بود. اين تنها يکي از مشکلات عينک هوشمند است. سال ها از زماني که افراد چاره اي جز بر چشم زدن عينک هاي کائوچويي ضخيم و ته اسکاني نداشتند، سپري شده است. به لطف روش هايي نظير لنز، ليزيک و لازک ديگر نياز چنداني به استفاده از عينک طبي وجود ندارد، در نتيجه عينک اين روزها بيشتر جنبه تزييني پيدا کرده و به يکي از عناصر مد بدل شده اند. همين عامل باعث شده کاربران از عينک هوشمند هم انتظار شيک و ساده بودن را داشته باشند اما توليد کننده بخت برگشته با فناوري کنوني نمي تواند عينکي راحت توليد کند که با استايل همه کاربران جور در آمده، با ديد آنها سازگار بوده، چندين سنسور و واحد پردازشي و نمايشي را در خود جاي داده و قابليت توليد انبوه با قيمت معقول را هم داشته باشد. متاسفانه هنوز فناوري به جايي نرسيده که اين ليست سفارش بلند بالا را در يک پکيج آماده کند اما نويسندگان و فيلمسازان با استفاده از اين خلا به توليد آثاري پرداخته اند که در آن خبري از اين محدوديت ها نيست و به همين واسطه هم پول خوبي به جيب زده اند. افرادي مثل «ويليام گيبسون» و «رابرت انسون هاينلاين» سال ها قبل در داستان هاي «نيورومنسر» و «سربازان سفينه» از مفهوم هدست واقعيت مجازي بهره برده اند. طي دهه ۱۹۷۰ و سال هاي پس از آن در آثار مشهوري همچون جنگ ستارگان، ترميناتور، روبوکاپ و Sailor Mercury نيز از مفاهيم نمايشگر هد اپ، ديد ماشيني و هدست واقعيت افزوده براي جذب مخاطب استفاده شده است. «مدلاين اشبي»، نويسنده رمان هاي علمي تخيلي در اين باره مي گويد: ما نويسندگان درباره هر چيزي که مي تواند واقعي باشد، مطلب مي نويسيم بدون اينکه مجبور باشيم کارهاي طاقت فرساي مربوط به توسعه آنرا انجام دهيم. ما فقط ليست آرزوها را تهيه مي کنيم، انجام دادن آن به عهده ديگران است. هرچند نخستين گام براي توسعه عينک هوشمند در جنگ جهاني برداشته شد اما محدوديت ها آنقدر زياد بود که تازه در سال ۲۰۱۲ گوگل گلس به عنوان اولين عينک هوشمند مناسب براي کاربران عادي پا به عرصه وجود گذاشت. گوگل گلس از عينک هاي آفتابي معمولي سبکتر بود، طراحي شيکي داشت اما برچسب قيمتي ۱۵۰۰ دلاري کاربران را از آن فراري مي داد. در اين دستگاه اپ هاي متعدد و مفيدي نصب شده بود با اين وجود جز تعداد معدودي از عاشقان فناوري، طرفداران ديگري نداشت. شايد اگر گوگل گلس کاربردهايي مثل اپ قاتل يا شناسايي سوژه را که نويسندگان در مغز شهروندان کاشته بودند، ارائه مي کرد در بازار بهتر با آن برخورد مي شد. از طرف ديگر بسياري از افراد حتي آمادگي برخورد با اين گجت جديد را نداشتند. Chuck Yust، از کمپاني Frog Design در اين باره مي گويد: گوگل گلس عينکي عادي نبود و کاربران آن در واقع گجتي مجهز به فناوري را به چشم داشتند. مشکل ديگر واکنش منفي ديگران به کاربران اين عينک بود، چرا که حس مي کردند دائما از آنها فيلمبرداري مي شود و دوربيني به سوي آنها نشانه رفته است. همين عامل باعث شد پوشيدن گوگل گلس در بسياري از رستوران ها و سينماها به خاطر ترس از نقض کپي رايت و حريم خصوصي ممنوع شود. شهروندان عادي اين کاربران گوگل گلس را Glassholes مي ناميدند و حتي براي تحقير آنها را به کسي که سِگوي پوشيده تشبيه مي کردند. مشهورترين مورد هم به زني برمي گردد که به خاطر استفاده از عينک هوشمند در يک بار مورد حمله قرار گرفت. Marc Weber، بنيانگذاران بخش اينترنت در موزه تاريخ کامپيوتر بر اين باور است که افراد ممکن است نسبت به کسي که با موبايل از آنها فيلمبرداري مي کند واکنش نشان ندهند اما فيلمبرداري با عينک هوشمند حس عدم امنيت را در آنها برمي انگيزد. سوال اين است که حالا و پنج سال بعد از معرفي گوگل گلس چقدر اوضاع تغيير کرده؟ هرچند چالش هاي فني، طراحي و اجتماعي تا حد زيادي به وقت خود باقي است اما تمام کارشناساني که با گيزمودو صحبت کرده اند بر اين باورند که عينک هوشمند در زمينه استفاده سازماني حيات جديدي يافته و در آينده قوي تر از قبل روي چشم کاربران خواهند شست.