پایان دستدادن برای انسانها و رباتها
زوميت/ پژوهشگران سالهاي زيادي را صرف آموزش دستدادن به رباتها کردهاند اما اين تلاشها احتمالا براثر تغيير جهت جهاني عليه تماس فيزيکي ميان انسانها بيهوده خواهد بود. ربات انساننماي النويد (Elenoide) براي دستدادن ساخته شد. او ژاکت قرمزرنگ با لبههاي کنگرهدار برتن داشته، با دامني که تا روي زانوهايش ميرسد و کلاه گيسي که از موهايي به رنگ بلوند خاکستري ساخته شده است. دستهاي او با پدهاي گرمکنندهي پنهان زير کف دستانش گرم ميشوند. او در طول آزمايشها، دستکشهاي سفيد پيشخدمتها را ميپوشيد. روت استوکهومبورگ که در دانشگاه صنعتي دارمشتات در آلمان به مطالعهي تعاملات انسان و ربات مشغول است، سال گذشته النويد را (که ابتدا در ژاپن ساخته شده بود) براي شرکت در نوعي آزمون تورينگ به کار گرفت. در مجموعهاي از کارآزماييها، او النويد را کنار يک فرد واقعي قرار داد (که او نيز دستکش پيشخدمتها را پوشيده بود) و از شرکتکنندگان چشمبسته ميخواست تا با هر دو دست بدهند. اگر شرکتکننده نميتوانست تشخيص دهد که کدام دست پوست و استخوان و کدام دست پلاستيک و پنوماتيک است، النويد قبول ميشد. تنها چهار نفر از ۱۵ شرکتکننده فريب خوردند: اگرچه ۱۱ نفر ديگر فکر ميکردند که دستهاي او خيلي سفت و گرماي آن بسيار غيريکنواخت است و به اين ترتيب النويد نتوانست آزمون لامسهي انساني را با قبولي پشت سر گذارد. اما استوکهومبورگ، حتي در شرايط حاضر که ايدهي گرفتن دستها، بهعنوان ابزاري براي ايجاد و تقويت پيوندهاي اجتماعي، بهسمت تابو شدن پيش ميرود، تسليم نشده است. دنياگيري کوويد ۱۹ هنجارهاي اجتماعي خصوصا خوشامدگويي و احوالپرسي را مختل کرده است. دولت فرانسه درمورد روبوسي هشدار داده است. در نيوزلند، يک قبيلهي مائوري روش احوالپرسي سنتي را که هونگي نام دارد که در آن افراد بينيهاي خود را به يکديگر فشرده و نفس يکديگر را استنشاق ميکنند، ممنوع کرده است. در سرتاسر غرب و در محيطهاي تجاري سرتاسر جهان، دستدادن قرباني اصلي بوده است. آنتوني فائوچي، مدير موسسهي ملي آلرژي و بيماريهاي عفوني آمريکا در ماه آوريل گفت: «اگر بخواهم با شما صادق باشم، فکر نميکنم که هرگز دوباره با هم دست بدهيم.» بهنظر ميرسد که بيشتر آمريکاييها با چنين اقدامات فاصلهگيري اجتماعي موافق هستند اما دستدادن به گونهاي موجب ماتم شده که ازدحام کردن در يک آسانسور چنين نيست. استوکهومبورگ ميگويد: دستدادن معمولترين حرکت براي نشاندادن قولدادن و موافقت است. اين کار ازنظر اجتماعي بسيار مهم است. فضاي خالي که فقدان آن در تعاملات اجتماعي مودبانه ايجاد ميکند، نيز مهم است. فائوچي اولين فردي نيست که بهکلي کنار گذاشتن دستدادن را توصيه ميکند. دستها کثيف بوده و حاملان تاييدشدهاي در انتقال بيماري هستند، بنابراين قرار گرفتن درمعرض تماس کمتر با آنها ممکن است براي سلامتي شما خوب باشد. فائوچي عقيده دارد که اين کار حتي ممکن است نرخ بيماريهاي عفوني ديگري مانند آنفلوانزا را نيز کاهش دهد. افرادي که ترس از ميکروب دارند و برخي از متخصصان پزشکي سالهاست که چنين موردي را توصيه ميکنند. مارک اسکلانسکي، متخصص قلب و عروق کودکان که خود را بهعنوان فردي که از ميکروبها هراس دارد، توصيف ميکند، از اوايل دههي ۲۰۰۰، درحال تلاش براي حذف دستدادن در محيط مراقبتهاي بهداشتي بوده است. اسکلانسکي ميگويد: «مردم به من خنديدند. آنها ميگفتند بشنو و فراموش کن». اسکلانسکي اين تفکر را کنار نگذاشت. او در سال ۲۰۱۴ حتي متن ترانهاي عليه دست دادن نوشت و آن را در يوتيوب منتشر کرد. اسکلانسکي استدلال ميکند که دلايل ترک دستدادن فراتر از انتقال بيماري است، اگرچه همين مورد هم کافي براي ترک آن بايد کافي باشد. او ميگويد: بسياري از مردم با دلايل فرهنگي يا ديني دستدادن را دوست ندارند. براي مثال برخي مسلمانان از تماس فيزيکي با افراد جنس مخالف در جريان احوالپرسيها اجتناب ميکنند. اسکلانسکي درمورد دستدادن در محيطهاي مراقبتهاي بهداشتي ميگويد: در يک محيط پزشکي، پويايي قدرت وجود دارد. بيمار ممکن است نخواهد پزشک را ناراحت کند. آنها ممکن است احساس کنند مجبورند دست بدهند. من فکر نميکنم که آن درست باشد. بهگفتهي لئونارد مرمل که در دانشگاه براون به مطالعهي پيشگيري و کنترل بيماريهاي عفوني مشغول است، برعکس آن نيز صادق است: مطالعات نشان دادهاند که بيشتر بيماران انتظار داشته و ميخواهند با پزشک خود دست بدهند، بنابراين پزشکان براي انجام اين کار آموزش ميبينند. همين تنشهاي اجتماعي در خارج از بيمارستان نيز وجود دارد. رد کردن دستدادن رئيس يا کارمند احتمالي را در پايان يک مصاحبهي شغلي تصور کنيد. حداقل اين کار ناخوشايند است، چرا که دستدادن اغلب وجود دارد. دستدادن حرکت باارزشي شمرده شده و نحوهي دستدادن مورد قضاوت قرار ميگيرد. مثلا ازنظر پيامي که به فرد مقابل ارسال ميشود، دستدادن شل با دستدادن محکم تفاوت دارد. ممکن است مانند النويد دستدادن را بهعنوان آزمون تورينگ تجربه نکنيد اما هميشه چيزي براي قبول شدن يا رد شدن وجود دارد. دستدادن قدمتي بسيار طولاني دارد. کسي دقيقا نميداند که دستدادن از کجا و چرا آغاز شد، اما کاري باستاني است. نمونههايي از دستدادن در آثار قديمي حداقل به دوران قرن نهم باز ميگردد که در آن حاکمان بابلي و آشوري در پي متحدشدن با هم دست دادهاند. برخي چنين فرض ميکنند که اين حرکت ممکن است بهعنوان نشانهاي از اينکه اسلحهاي در دست شما نيست، آغاز شده باشد (درمورد کوويد ۱۹، اين دست شما است که به اسلحه تبديل ميشود). رواج آن در آمريکا ممکن است از ترجيح کوئيکرها براي اين حرکت بهجاي حرکتهايي مانند تعظيم که عامهپسندي کمتري دارند، منشا گرفته باشد. اکنون، اين يک حرکت، يک خوشامدگويي استاندارد در دنياي تجارت بينالمللي و غربي است، اگرچه همانطور که نوع دستدادنهاي ترامپ با ديگر رهبران جهاني نشان ميدهد، آنها هميشه صلحآميز و دمکراتيک نيستند. ارزش دستدادن در ميان تمام گروههاي اجتماعي و فرهنگي که آن را انجام ميدهند، برابر نيست. بهگفتهي يوتا کاتسومي، دانشمند علوم اعصاب شناختي که درحالحاضر به مطالعه در زمينهي حافظه مشغول است اما هدايت چندين مطالعه را در زمينهي ارزيابي افراد از دستدادن برعهده داشته است: «هرکسي که او مورد مطالعه قرار داد، دستدادن را با ارزش ميشمرد». دستدادن بهعنوان نشانهي حسن نيت و قابليت اعتماد و صلاحيت تجاري درنظر گرفته ميشد. اگرچه کاتسومي شاهد تاثير مثبت بيشتر حاصل از يک دستدادن محکم و خوب در ميان مردان و خصوصا مردان سفيدپوست بود. کاتسومي ميگويد: شواهد خوبي وجود دارد که نشان ميدهد دستدادن يک فعاليت مردانه است. اگر شما يک مطالعهي مشاهدهاي انجام دهيد، ميزان دستدادن در تعاملات ميان مردان با مردان بيش از فراواني دستدادن در تعاملات ميان زنان با زنان يا تعاملات مختلط است. اگر در گوگل جستجو کنيد، مقالات مختلفي درمورد انواع بيم مبتنيبر جنسيت درزمينهي دستدادن ميبينيد: نگراني درمورد شدت گرفتن دست، رويدادهايي از ردکردن دستدادن در محيطهاي کاري، ستونهاي مشاوره که از زنان ميخواهند در دستدادن مشارکت کنند و براي مردان دراينباره که هنگام برخورد با همکارانشان روال دستدادن استخوانشکن خود را تعديل کنند. رباتهاي شگفتآور کوچک چنين مشکلاتي دارند. استوکهومبورگ بههمراه همکارانش موريتز آرنس و کلمنت گاسلين، دستدادن را نهفقط بهخاطر اهميت آن که براي پيچيدگي آن نيز انتخاب کردند. ربات بايد دست را تشخيص دهد، با دقت به سمت آن حرکت کند، آن را بگيرد، تکان دهد و سپس رها کند. همهي اين مراحل دشوار هستند اما براي آرنس و گاسلين، شبيهسازي حالت شکلپذيري آن دشوارترين بخش بود. گاسلين ميگويد: «وقتي شما دست را ميگيريد و آن را تکان ميدهيد، انتظار داريد تا سريعا تغيير شکل پيدا کند.» اين مجموعهي نامحسوس از تمامي عناصر (دقت، قدرت گرفتن، سرعت، سياليت حرکت) است که تصور انسان بودن و به همراه آن تصور شخصيت و درک وزن فرهنگي حرکت را ايجاد ميکند. آرنس ميگويد: براي من، اين توازن قدرت بسيار مهمي را توصيف ميکند. اين چيزي بيشتر از سرعت و قدرتِ گرفتن است. من هيچ حرکت ديگري را نميشناسم که چنين بينشي را در چنين لحظهي کوتاهي فراهم کند. درمورد دستدادن انسان و ربات، مشخص نيست که اين بينش چه ميتواند باشد. افرادي که اين رباتها را آموزش ميدهند، تصور ميکنند که اين مفهوم فرهنگي انعطافپذير، شبيهسازي صميمت و بينش است که خصوصا درحالحاضر اين تلاش را ارزنده ميسازد. استوکهومبورگ ميگويد: هرچه رباتها طبيعيتر رفتار کنند، بيشتر مورد پذيرش واقع ميشوند. پذيرش رباتها بسيار مهم است زيرا آنها ابزارهاي مهمي براي پرهيز از عفونت هستند. اگر رباتها جايگزين کارکنان انساني و همکاران شوند، مسالهي پذيرش اهميت بيشتري پيدا ميکند. استوکهومبورگ روياي زماني را در سر دارد که رباتها در بيمارستانها و سالنهاي خالي ادارهها و خردهفروشيها درحاليکه کارکنان انساني در خانه هستند، مشغول به کار هستند. گاسلين دستدادن رباتيک را بهعنوان راهي براي تسهيل ارتباط مجازي ميداند. او ميگويد: «هدف کلي اين بود که بتوانيم تعامل بين درمانگر و بيمار يا بين يک معلم و دانشآموز را از دور ممکن کنيم.» گاسلين ميگويد لمس ابزاري براي ارتباط برقرار کردن است، اگرچه اينکه يک استاد عروسکي از دور باشيد (و داشتن يک بازوي جدا از بدن در دفتر کار) نسبتا غيرعادي بهنظر ميرسد. مرمل متخصص بيماريهاي عفوني ميگويد: اين ممکن است لحظهاي براي جامعهي غربي باشد که قدمي عقب بردارد، ارزيابي مجدد کند و به روش ديگري براي خوشامدگويي فکر کند که بدون نياز به دستدادن، حس اعتماد را انتقال دهد. مرمل فکر ميکند حتي وقتي محدوديتهاي فاصلهگيري اجتماعي برداشته شود، از ديدگاه بهداشت عمومي بهتر است که رويکرد دستندادن را حفظ کرد. اگر انسانها با همديگر دست ندهند، دستدادن رباتها نيز معنايي نخواهد داشت. شايد بتوان روش ديگري مانند ضربهزدن با آرنج را تعريف کرد که باعث صرفهجويي در ضدعفونيکننده دست ربات نيز ميشود.